به عنوان مثال بیل شنکلی گفته است: فوتبال مانند مرگ یا زندگی نیست بلکه جدیتر از آنها است. جورج اورول، نویسنده کتاب ۱۹۸۴ درباره این ورزش گفت: در سالهای جنگ، فوتبال بیش از هر چیز دیگری زندگی را برای بیکاران قابل تحمل کرده بود.
آلبر کامو دیگر نویسنده مشهور جهان نیز اظهار کرد: هر چیزی که درباره سیرت انسان میدانم از فوتبال بازی کردن یاد گرفتم.
جملههای سادهتری نیز وجود دارد.
کوین کیگان یک بار گفت: سختترین کار پیدا کردن جایگزین برای فوتبال است چون چیزی نمیتواند جایگزینش شود. فوتبال در جای دیگری همچون شعر برای آلفردو دی استفانو میشود.
مهاجم پیشین رئال مادرید در مقدمه یک کتاب زیبا درباره فوتبال نوشت: یک بازی بدون گل مانند یکشنبه بدون آفتاب است.
با این حال هیچ یک از این جملهها قابل مقایسه با اظهار نظر درک دُلی نیست.
فوتبالیست انگلیسی به علت یک آسیب دیدگی شدید خیلی زود با این حرفه خداحافظی کرد.
دُلی در شفیلد متولد شد که افراد زیادی در سال ۱۹۲۹ این شهر را زادگاه فوتبال میدانستند.
او خیلی زود به یک گلزن قهار تبدیل شد و نفر اول تیم YMCA شد. سپس به لینکولنز رفت و در نهایت به تیم شفیلد پیوست.
در آن زمان شفیلد در شرایط خوبی قرار نداشت و در دسته دو به سر میبرد. ۴۶ گلی که دُلی به ثمر رساند تاثیر زیادی در صعود این تیم به سطح اول رقابتهای انگلیس داشت.
او توانست در ۲۴ سالگی در چنین مسابقاتی بازی کند. دُلی به یک اسطوره در باشگاه تبدیل شد و از حضورش در تیم ملی انگلیس صحبت میشد که ضربه جورج تامپسون (دروازهبان پرستون نورثاند) به او مسیر زندگیاش را تغییر داد.
قوزک پای دُلی از دو ناحیه دچار شکستگی شد و پس از آزمایش با اشعه ایکس مشخص شد که او نیاز به جراحی فوری دارد. با این حال دو روز بعد یکی از پرستاران متوجه شد انگشت بزرگ پای او حس ندارد. پس از انجام یک آزمایش فوری مشخص شد که او به بیماری قانقاریا مبتلا شده است و درمانی برای آن وجود ندارد. چارهای جز قطع کردن پایش وجود نداشت. با این اتفاق، بازیکن انگلیسی باید فوتبال را برای همیشه کنار میگذاشت.
در این شرایط دُلی جملهای را بر زبان آورد که تیتر همه روزنامههای جزیره شد. او گفت:حتی اگر پای من را قطع کنند، به فوتبال خود ادامه خواهم داد. اگر نتوانم کار دیگری انجام دهم برایم اهمیتی نخواهد داشت که از من به عنوان پرچم کرنر استفاده کنند.
برای او مراسم تقدیر بزرگی در نظر گرفته شد و در آن دیدار دو تیم شفیلد ( یونایتد و ونزدی) و برابر هم قرار گرفتند. ۵۵ هزار نفر برای تماشای بازی به ورزشگاه رفتند و ۷۵۰۰ پوند جمع شد.
البته باید ۲۷۰۰ پوند دیگر را اضافه کرد که از روزنامههای محلی و ملی جمع شد. همچنین ۱۵۰۰ پوند دیگر به این رقم افزوده شد.
جمله دُلی همه جهان را تحت تاثیر قرار داد. او در جهان فوتبال به کار خود ادامه داد اما قرار نبود به عنوان پرچم کرنر باشد.
دُلی خیلی زود سرمربی جوانان ونزدی شد و در سال ۱۹۷۱ به عنوان سرمربی تیم اصلی معرفی شد.
دُلی هدایت تیم را زمانی که در دسته دو حضور داشت بر عهده گرفت. شفیلد ۱۶ شکست خورده بود و در خطر سقوط قرار داشت.
دُلی توانست شرایط تیم را بهتر کند و پس از یک فصل دوباره در میان بزرگان قرار بگیرد.
او مدتی در این تیم بود و مدیر تجاری شد و سپس به عنوان رییس آن معرفی شد.
دُلی در نهایت به عنوان نایب رییس دیگر تیم شهر یعنی یونایتد انتخاب شد.
او پس از بازنشستگی و چند سال دوری از فوتبال در یک داربی در هیلزبورو شرکت کرد.
طرفداران هر دو تیم او را تشویق میکردند. اظهارات زیبای دُلی درباره فوتبال هرگز در شهرش فراموش نشد و چهره مهربانش به یک تصویر دوست داشتنی برای همگان تبدیل شد. زمانی که دُلی درگذشت اسم یکی از خیابانهای زادگاهش را به نام او ثبت کردند.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/