داستان این کتاب درباره یک گردان تدارکاتی در جبهه است. در این قصه، تعدادی از رزمندگان با استفاده از چند قاطر آذوقه مورد نیاز گروهی از رزمنده ها را حمل میکنند.
ماجرا از این قرار است که «یوسف» که مجروح جنگی است، پس از بهبود، دوباره به جبهه اعزام می شود و این بار بنا به صلاحدید فرمانده گردان، مسئولیت نگهداری و آموزش چند قاطر برای حمل آذوقه و مهمات به مناطق صعبالعبور در ارتفاعات کردستان برای رزمندگان، به او سپرده میشود.
«گردان قاطرچیها» کتابی برای نوجوانان است که با روایتی طنز از روزهای جنگ و نوجوانان کم سن و سالی که به جنگ میرفتند، سخن میگوید. قصه گردانی که وظیفهاش نگهداری از قاطرهایی برای حمل آذوقه و مهمات مورد نیاز رزمندگان به ارتفاعات کردستان است. افراد گردان در کنار این قاطرها داستانهای خندهداری میسازند و طی مانورها و عملیاتهای مختلف هر کدام تجربیات و سختیهای مختلفی را پشت سر میگذراند.
نویسنده در قالب اتفاقات خندهدار وقایع جنگ را به صورتی دلنشین برای نوجوانان تعریف میکند. البته با توجه به مخاطبان کتاب، تلخی و سختیهای جنگ کمتر نشان داده و بیشتر بر کمدی بودن اتفاقات تمرکز شده است.
به غیر از یوسف که فرمانده گردان است و به زندگی شخصی او هم اشاره می شود؛ رزمندگان دیگر گردان شخصیتهای جالبی دارند. سیاوش تبریزی، نوجوانی شرور که از گردان قبلی خود اخراج شده است، در گردان به شیطنتهایش ادامه میدهد. حسین و اکبر نجفی پسرعمو هستند. حسین از کار نگهبانی خسته شده و به گردان جدید میپیوندد. علی از بهداری جدا شده است و نقش پزشک گردان را به عهده میگیرد! کربلایی غفور از شیطنتهای سیاوش در گردان قبلی به ستوه آمده و به عنوان آشپز مشغول است؛ ویژگیاش خروپف های وحشتناک در خواب است. مش برزو پیرمردی راننده است که از پاهای بدبوی خود و شغل رانندگی خسته شده و به قاطرچیها پیوسته است. از میانه داستان دانیال برادر زن کم سن و سال یوسف هم به اجبار و تهدید به جبهه میآید و به گردان اضافه میشود.
شخصیت دیگر کرامت است؛ جوانی کاربلد و از کردهای عراق که دور از خانواده افتاد و به دلیل قاچاق نفت و بنزین دستگیر شد، اما چون اطلاعات زیادی درباره قاطرها و تربیت کردنشان دارد به اصرار یوسف برای آموزش قاطرها به گردان میپیوندد. از نکات طنز داستان اسمهای قاطرهای گردان است که در طول قصه با عناوینی همچون رخش، رستم، تورنادو، بروسلی، آذرخش و… نام برده میشوند.
داستان، نثر ساده و روانی دارد و لحن راوی در هنگام توصیف صحنههای داستانی در عین برخورداری از رگههای طنز قوی، چنان بیتفاوت و خونسرد است که گویی یک واقعه ساده و روزمره را روایت میکند.
با توجه به فضای شاد و مفرح «گردان قاطرچیها» و همچنین شخصیتپردازی موفق داوود امیریان، خواننده به راحتی با اغلب شخصیتهای داستان ارتباط برقرار میکند. اما در بین آنها، باورپذیری جایگاه و شخصیت «کرامت» تا حدی برای مخاطب دشوار است. چرا که؛ اعضای خانواده این شخصیت در آن سوی مرزها و در خاک دشمن هستند، اما او به راحتی در بین اعضای گردان و به ویژه در بین مسئولان آن پذیرفته میشود. هر چند نویسنده برای ورود او به داستان مقدمه چینی کوتاهی میکند، در شرایط جنگ پذیرش چنین شخصیتهایی در گردانهای عمل کننده، به همین آسانی نیست که در جهان داستانی داوود امیریان اتفاق میافتد.
انتهای پیام/