یکی از علمای اهل سنت در رد مذهب تشیع کتابی را تالیف کرده بود که در مجالس و محافل آن را برای مردم میخواند و آنان را گمراه میکند؛ او از ترس آن که مبادا کسی از علمای شیعه کتابش را رد کند، آن را به کسی نمیداد تا نسخهای بردارد.
علامه حلی همیشه به دنبال راهی بود که کتاب را به دست آورد تا بتواند کتابی در رد آن بنویسد. او رابطه استاد و شاگردی را وسیله قرار داد و پس از جلب اطمينان استاد، از عالم سنی درخواست کرد حداکثر يک شب اين کتاب را به وی قرض دهد که استاد اجازه داد علامه به مدت یک شب آن را در اختیار داشته باشد. علامه حلی همان مدت کم را نیز غنیمت شمرد. کتاب را از او گرفت و آن شب تا جایی که میتوانست از آن نسخه برداری کرد.
علامه تا نیمه های شب مشغول نسخه برداری از کتاب بود و هنگامی که شب به نیمه رسید خواب بر او غلبه کرد تا جایی که توانایی ادامه کار را نداشت. در اين هنگام مردي به اتاق وارد شد و گفت: «اجازه دهيد مقدار باقی مانده از اين کتاب را من بنويسم و شما استراحت کنيد». علامه حلی پس از اطمینان از کمک فرد ناشناس به خواب عميقی فرو رفت. هنگام اذان صبح از خواب بيدار شد و وقتي کتاب را بازکرد در عين ناباوری ديد ادامه کتاب توسط آن مرد ناشناس نوشته شده و در پايان با نام «کتبه الحجه» امضا شده است.
انتهای پیام/
خودت فرمودی ادعونی استجب لکم.❤❤
لطفا از خدا بخواه بر جمیع بیماران و بنده حقیر لباس عافیت بپوشاند.
کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
این مدعیان در طلبش بی خبرانند
کانرا که خبر شد، خبری بازنیامد!
ما صاحب داریم
السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)
هر که با دیدار تد خوگر شود یکشبه حلتل مسائل شود.