اصلیترین سوال این بود که آیا در ایران این زن که همسرش او را رها کرده است، حق دارد بدون طلاق وارد رابطه جدیدی شود؟
پورکیان در جواب این سوال گفت: من فقط یک فیلمساز هستم و روایت داستان را به عهده دارم. مریم در قصه «ناکوک» این انتخاب را انجام داده و اینکه درست یا غلط بوده بسته برداشت مخاطب است.
او در پاسخ به این پرسش که «ناکوک» چندمین فیلم شماست و سینما را از کجا آموختید، گفت: «ناکوک» اولین فیلم بلندم است و سینما را هم به صورت تجربی آموختم و هم رشته تحصیلیام رسانه بوده و مرتبط با شغلم.
پورکیان درباره دریافت جایزه در جشنوارهها گفت: به نظر من فیلمسازی که برای جایزه فیلم بسازد کارش تمام است. فیلمساز رابطه مستقیم با مردم و آسیبهای اجتماعی دارد و میبایست این مسائل برایش تبدیل به دغدغه و در نهایت ساخت فیلم شود.
وی در پاسخ به این پرسش که موضوع فیلم شما بسیار ملتهب است، چرا برای فیلم اول چنین انتخابی داشتید و آیا این فیلم در ایران شانس نمایش دارد؟ گفت: انتخاب موضوع برای فیلمساز سرنوشتساز است، خصوصا در فیلم اول تکلیفش را در نگاه عموم روشن میکند که چه اندیشهای دارد؛ در ایران هم به مدد بعضی از مسئولین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی احتمالا فیلم شانس نمایش را خواهد داشت. به نظر من به هر حال لازم است که به این نوع موضوعات خانوادگی در اجتماع پرداخته شود.
کارگردان «ناکوک» همچنین در پاسخ به یکی از مخاطبان که گفت نوع روایت بصری در فیلم شما پایبند به چارچوب خاصی است و همواره در طول فیلم آن را رعایت کردید، دلیل شما برای این نوع بکارگیری دوربین چه بوده است، گفت: در فیلم من دوربین فقط میتواند در راستای سر انسان حرکت کند و هر جا که دوربین هست باید منطقی برای حضورش وجود داشته باشد. مثلا وقتی در خودرو دو سرنشین در جلو هستند، دوربین برای ضبط پلانهای هر نما، نمیتواند جای سوژهای که در صندلی عقب نشسته است قرار بگیرد و حتما باید پشت سر آنها باشد؛ دقیقا مثل نفر سومی که در صندلی عقب نشسته و به سوژهها نگاه میکند پس منطقا دوربین نمیتواند جلوی شیشه ماشین قرار بگیرد.
وی ادامه داد: وقتی تمامی پلانها پایبند به زاویه واقعی و منطقی چشم مخاطب شود، خود به خود کل فیلم به نزدیک شدن باور مخاطب به رئال کمک میکند و در ضمن در این نوع روایتگری قاعدتا هیچ قضاوتی در مورد هیچ سوژهای از طرف کارگردان اتفاق نمیافتد، زیرا دوربین هم سطح چشم است.
انتهای پیام/