به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت چندی پیش درگذشت. مواضع وی در دوران پیروزی انقلاب اسلامی همواره مورد مناقشه بوده است.
اسدالله بادامچیان در مبارزات علیه رژیم شاهنشانی و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از نزدیک در جریان مسائل قرار دارد از این رو در گفتگویی با وی مواضع یزدی قبل و پس از انقلاب را بررسی کردیم.
باشگاه خبرنگاران جوان: آقای بادامچیان با توجه به اینکه جنابعالی از نزدیک در جریان مسائل انقلاب اسلامی بودهاید، لطفا بفرمایید که مواضع آقای یزدی در مورد اصول انقلاب اسلامی چگونه بوده است؟
بادامچیان: آقای دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی هم درگذشت، طبعا عبرتی برای انسانها است که همگی دار فانی را وداع میگویند .هنگامی که انسان می میرد باید پاسخگوی تمامی گفتار و رفتار باشد. برخی مسائل شخصی است و خداوند آنها را می بخشد اما مسائلی که مربوط به اجتماعی و دیگر انسانها است و به عنوان دین الناس محسوب میشوند که خداوند آنها را نمیبخشد زیرا باید دیگران آنها را ببخشند. مبنای من این نیست که فردی را بعد از فوتش تخریب کنم، لذا آنچه بنده میگویم برای روشنگری است از زندگانی این عناصر و افرادی که عبرتی برای سایرین هستند و بخشی از تاریخ انقلاب به شمار میآیند،سعی میکنم با حفظ احترام هر نوع مواضع وی، خدمات و غیر خدمات را مطرح کنم و یکطرفه سخن نگویم.
آقای یزدی سال 39 برای ادامه تحصیل از ایران به آمریکا رفت و در آنجا مذهبی ماند و از نظر مذهبی هم مواضع بازرگان را داشت. آقای بازرگان در کتابهایش که مسائل اسلامی را نوشته و چاپ کرده، تحت تاثیر تفکر غرب است یعنی مواضع مذهبی لیبرال غربی را دارد. بازرگان محور و رهبر نهضت آزادی بود و دکتر یزدی هم تا هنگام فوت دبیرکل این جمعیت بود.
در اساسنامه نهضت آزادی آمده است که دنیا باید تحت نظر سازمان ملل و براساس منشور آن اداره شود، نوشتهاند ما مسلمانیم و مصدقی هستیم و از راه مصدق پیروری می کنیم؛ در حالی که ما معتقدیم جهان باید براساس اسلام اداره شود و به حکومت جهانی امام عصر(عج) معتقدیم و همه میدانند که مصدق افکار مذهبی نداشت بلکه افکار ملی گرایانه داشت. بنابراین این موضوع سیاسی، مذهبی آقای یزدی است که در آمریکا فعالیت میکرد یعنی از این نظر که به هرحال بحث اسلام و مسلمانان را مطرح میکرد، در آمریکا این نوعی خدمت است اما از نظر اینکه آن اسلامی که وی مطرح میکرد برخاسته از متن اسلام ناب و فقهات نیست، این یک اشکال کارشان است. وی در آمریکا در انجمن اسلامی فعالیت داشت همچنین با توجه به اینکه آن انجمن های اسلامی با شاه مقابله داشتند و مانند افراد مذهبی نمیتوانستند با شاه همراهی و سازش داشته باشند، این هم یک خدمت است.
آقای یزدی اهل مبارزه با شاه بود اما اهل انقلاب نبود
در بحث مبارزه آقای یزدی اهل مبارزه با شاه بود اما اهل انقلاب نبود، چرا که نهضت آزادی اساسا طرفدار انقلاب نبود حتی آقای بازرگان در سال 57 که به پاریس رفته است به امام(ره) میگوید انقلاب برای ایران زود است و انقلاب زودرس برای ایران مضر است باید شاه بماند و ما برویم از دبیرستان و قوه قضائیه شروع کنیم و سپس از طریق مجلس، انتخابات آزاد برگزار کنیم و شاه هم بماند. اینکه میگوید شاه باید بماند نظر امام(ره)، اسلامی و انقلابی نیست پس این دوستان در مبارزه انقلابی نقش ندارند اما در مبارزه با شاه بر همان ذهنیت لیبرالی ملی گرایانه مذهبی نقش دارند و نقش ایشان هم نقش خوبی است چون امام راحل در دوران قبل از انقلاب از همه کسانی که با رژیم شاه درگیری داشتند بدون توجه به دیدگاه شان در مبارزه با طاغوت استفاده میکرد لذا انان هم جزو کسانی به حساب می آیند که امام(ره) از نظر کلی آن نوع خدمتشان ر اقبول داشت.
نهضت آزادی سه چهره فعال داشت یکی بازرگان که محور بود و تشکل از نظر ایدئولوژی، تفکر و سیاست به بازرگان وابسته بود. نفر دوم یزدی که در خارج بود ولی فردی فعال و پرکار و جدی بود. نفر سوم یدالله سحابی بود که او سایه بازرگان بود و فعال نبود و خیلی ها هم می گفتند کارگردان، پسرش عزت الله سحابی است. الان نهضت آزادی هیچ چهره ای مثل این افراد ندارد از طرفی تفکرش غرب زده است و انقلاب اسلامی را هم با نگاه غربی قبول دارد و به همین علت مدتی با امام(ره) همراهی داشتند و بعد هم با امام دچار اختلاف شدند و سپس به تدریج در امور مختلف علیه نگاه امام حتی در مسئله جبهه جنگ و دفاع مقدس اقدام کردند.
نهضت آزادیها معتقد بودند جنک باید تا آزادی خرمشهر ادامه و بعد خاتمه مییافت
این افراد بعد گفتند ما معتقد بودیم که جنک باید تا آزادی خرمشهر ادامه و بعد خاتمه مییافت، نامه بازرگان به امام در مسئله جنگ آنچنان مشکل دارد که حد ندارد و آنها حتی در تحلیل های داخلی شان بحث این را کردند که اسرائیل به ایران اسلحه می فروشد در حالی که صدام و غربی ها به خاطر اینکه اعراب را علیه ایران تحریک کنند در دوران دفاع مقدس می گفتند ایران اسلحه خود را از اسرائیل میگیرد، میگفتند اسرائیل بخاطر اینکه می خواهد اعراب را تضعیف کند به ایران کمک می کند در صورتی که ایران سفارت اسرائیل را گرفته و به فلسطینی ها تحویل داده بود و هرگز اسلحه و هیچ چیزی را را اسرائیل نمیخرید. این موضوعات موجب شد کار به جایی برسد که وقتی آقای محتشمی پور وزیر کشور بود نامه ای به امام نوشت و امام در پاسخ، نامه مشهور را نوشتند.
امام(ره) در پاسخ نوشتند( پرونده این نهضت و عملکرد دولت موقت، شهادت می دهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی ایران به آمریکا است... و به حسب امور بسیار دیگر نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانون گذاری قضایی را ندارند. نتیجه آن که نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن، چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که اطلاع از مقاصد شوم آنها ندارند، میگردد باید با آنها برخورد قاطعانه شود و نباید رسمیت داشته باشند) این نظر امام راحل است و یزدی تا پایان عمر عضو نهضت آزادی و دبیرکل آن باقی ماند.
باشگاه خبرنگاران جوان: آقای بادامچیان زمانی که امام(ره) به فرانسه رفتند شاهد بودیم که از سوی برخی رسانههای داخلی و خارجی به آقای یزدی و برخی دیگر لقب سخنگوی امام(ره) را دادند، لطفا در این مورد توضیح دهید؟
بادامچیان: وقتی امام(ره) از عراق به کویت رفت و به فرانسه آمد، یک مرتبه سه نفر دور امام راحل آمدند یعنی بنی صدر، یزدی و قطب زاده که توسط نشریات خارجی و خارجی آن روزگار چهره شدند و به آنان توجه زیادی شد حتی لقب سخنگوی امام(ره) به آنان دادند. در داخل کشور روزنامه های همچون کیهان، اطلاعات و آیندگان که در اختیار ساواک و تحت نظر طاغوت بودند به این افراد توجه زیادی نشان می دادند و افرادی همچون شهید بهشتی و امثال ایشان را نادیده میگرفتند. از مهر 57 که حامیان غربی رژیم طاغوت به این نتیجه رسیدند که شاه نمی تواند با مردم مقابله کند، تصمیم گرفتند که رهبری مبارزه را از امام(ره) و یاران ایشان بگیرند و به لیبرالها منتقل کنند.
امام راحل در نوفل لوشاتو به حاج احمد آقا گفتند که اعلام شود من سخنگو ندارم
حتی تلاش کردند انقلابیون را خشن و افراطی نشان دهند و چهره عناصری همچون افراد فوق را آرام نشان دهند. شما ملاحظه میکنید که افرادی همچون اقای علی اصغر حاج سید جوادی که نویسنده بود و بعد هم معلوم شد که با ساواک در ارتباط است، یک مرتبه چهره می شود و هر روز مقاله از او چاپ میکنند. گروههای کمونیست و برخی افراد ( که یکی دو نفر از آنان هنوز هستند و من نام نمی برم که داستان نویس چپی بودند و با فرح دیبا ارتباط و همراهی داشتند و نامه نگاری شان با او موجود است) کاملا انقلابی می شوند و مورد توجه و تمجید نشریات آن زمان قرار می گیرند در آن مسئله، سه نفر هم همینکار را کردند و بعد هم شایعه شد که آنها سخنگوی امام(ره) اند و امام راحل در نوفل لوشاتو به حاج احمد آقا گفتند که اعلام شود من سخنگو ندارم. ولی یزدی در کارهای مربوط به امام(ره) در مصاحبههای خارجی کمک کرد و همراهی با امام(ره) نوفل لوشاتو جزء خدمات وی است.
شهید آیت به یزدی شک داشت
آقای یزدی تابعیت ایرانی_ آمریکایی داشت و هنگاهی که معاون دولت موقت شد، نشریه صبح آزادگان در تاریخ 20 شهریور 1360این قضیه را افشا کرد و آقای یزدی هم انصراف داد برخی از جمله مرحوم شهید آیت به او شک داشت و میگفت آنها باید ارتباطاتی با آمریکا داشته باشند من به آیت می گفتم این نیاز به اثبات دارد و مرحوم آیت می گفت من تحلیلم این است و ما که نمی توانیم سند ارائه بدهیم . آقای بنی صدر که تا چند ماه قبل در نامه جبهه ملی در اروپا علیه روحانیت حرف می زد ناگهان به اصطلاح در یک شب ارادتمند روحانیت و امام(ره) می شود و آپارتمانش را هم در اختیار امام(ره) قرار می دهد و بعد هم در کنار ایشان قرار می گیرد و از طرف امام(ره) اعلام مواضع میکند به طور مثال روزنامه کیهان آن زمان از طرف آقای بنی صدر اعلام کرد که نظام آینده جمهوری اسلامی (جمهوری دموکراتیک اسلامی) است، این نوع موضع گیری ها و مواردی دیگر ابهام دارد و گاه تاریک است. برای قطبزاده هم همینطور کار شد.
وقتی یزدی به ایران بازگشت، متوجه شدیم که برای او هم چهره سازی میکنند
وقتی آقای یزدی به ایران بازگشت ما متوجه شدیم که همچون بنی صدر و قطب زاده برای او هم چهره سازی می کنند و بعد هم در دولت موقت که مسئول شد، بحث های گوناگون و مشکلاتی پیش آمد. در زمانی که سازمان اطلاعات و ساواک در اختیار آقای یزدی به عنوان معاون رئیس دولت موقت قرار گرفت یک سری اسنادی وجود داشت که آنها را با کامیون بردند آن زمان گفته شد که آقای یزدی دستور چنین کاری را داده بود. این مساله جای تحقیق و بحث دارد.
در مسئله هواپیماهای اف 14 رهبری از خلبانها پرسیدند آنها گفتند ما میتوانیم با این هواپیماها پرواز کنیم
در مسئله هواپیماهای اف 14 هم مشکلاتی پیش آمد، آمریکا برای محافظت از منطقه خلیج فارس و دریای عمان و فقط به ایران این هواپیماها را داده بود. 100 فروند هواپیما بود که یکی از آنها سقوط کرد و یکی هم برای تعمیر نزد آمریکاییها بود. دولت موقت در نظر داشت که این هواپیماها را به آمریکا برگرداند زمانی که ما خبر شدیم در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بحث شد و جلوی اینکار گرفته شد. وقتی از آقای بازرگان سوال شد که چرا می خواهد این هواپیماها را پس بدهید، گفت ما خلبان نداریم که با این هواپیماها پرواز کند پس بدون استفاده میماند. در همین حال مقام معظم رهبری که در وزارت دفاع نماینده امام(ره) بودند، از خلبانان پرسیدند و آنان گفتند ما میتوانیم و آمادهایم، با این هواپیماها پرواز و آزمایش کنیم، به راحتی هم هواپیماها هدایت کردند و در نتیجه این هواپیما ماند که در دوران جنگ تحمیلی خدمات عظیمی داشتند.
ماجرای شکایت یزدی از بادامچیان
زمانی آقای ترقی این موضوع را در نشریه "شما" نوشت که آقای یزدی هم در این کار نقش داشته است ، اصل اینکار قابل انکار نبود چون دولت موقت می خواست آنها را پس بدهد ولی آقای یزدی هم از من شکایت کرد، آن زمان بنده مدیر مسئول نشریه "شما" بودم و به هیئت نظارت بر مطبوعات رفتیم، اکثر هیئت نظارت از اصلاحاتیها بودند و بنده را محکوم کردند. با وجود اینکه من در قوه قضائیه مسئول بودم اما دادگاه طبق نظر هیئت نظارت عمل کرد و بنده را 300 هزار تومان جریمه کرد که شما نباید بدون سند در نشریه بنویسید آقای یزدی نقش داشته است.
با اینکه در دولت بازرگان طبق همه دولتها وزرا مسئولیت مشترک داشتند و آقای یزدی هم همه کاره آقای بازرگان بود شما می دانید که دولت موقت آقای بازرگان نگاهش با امام(ره) متفاوت بود، بازرگان در مصاحبهای با اوریانا فالاچی خودش صراحتا می گوید که همه کارهای من با امام راحل در حال درگیری و چالش است و ما نمی توانیم هیچ کار را بدون تنش با ایشان انجام دهیم.
امام(ره) رهبر ملت و ولی فقیه بود و بازرگان را ایشان منصوب کرده بودند و باید بازرگان نظر امام (ره)را اجرا میکرد اما آقای بازرگان از نظر تفکر مذهبی اصلا تقلید و مرجع تقلید را قبول نداشت بنابراین این افکار هم کم و بیش در دوستانش مطرح بود. او امام(ره) را به عنوان یک رهبر سیاسی انقلابی می دانست و در مصاحبه با حامد الگار میگوید من در پاریس به امام(ره) گفتم "باید آمریکا را با قدرت و موقعیتی که دارد باید به حساب بیاوریم" امام راحل فرمودند که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند آن موقع دیدم که امام(ره) هیچی از سیاست سرش نمی شود این را بازرگان میگوید و خود نهضت آزادی این مصاحبه را به صورت جزوه ای چاپ کرده است. همین ذهنیت و تفکر در روابط بین الملل موجب شد که بازرگان با واسطه یزدی با برژینسکی دیدار کند، بعضیها فکر میکنند که این دیدار عادی بود، در حالی که عادی نبود. اینکه در سالگرد انقلاب الجزایر با هماهنگی با سفارت آمریکا آقای بازرگان، یزدی و امیرانتظام قرار بگذارند و سپس با برژینسکی در الجزایر دیدار محرمانه داشته باشند و بدون اطلاع امام(ره) با او مذاکره کنند معلوم بود که یک دیدار عادی نیست و باید در ورای آن، مسائلی باشد.
بی اطلاعی امام (ره) از مذاکره بازرگان و یزدی با برژینسکی
این خبر وقتی در حزب جمهوری اسلامی به ما رسید آن زمان بنده، میرسلیم، غفوری فرد و شهید مهندس قندی و برخی دیگر عضو شورای سیاسی حزب جمهوری اسلامی بودیم؛ محمد هاشمی آمد و گفت آقای بازرگان و یزدی بی خبر از امام(ره) با برژینسکی دیدار کردند، اینها احتمالا می خواهند به سازش با آمریکا برسند. وقتی این بحث مطرح شد گفتم باید ببینیم امام(ره) در جریان است یا خیر؟ گفتند که نمیدانیم. من به حجتالاسلام و المسلمین فردوسی پور تلفن زدم که در دفتر امام(ره) در قم بود گفتم یک سوال از امام را یادداشت کنید بنویسید که آقای محمد هاشمی می پرسد که امام(ره) از جریان مذاکره بازرگان با برژینسکی اطلاع دارد یا خیر؟ امام(ره) در زیر آن یادداشت نوشته بودند" که من هیچ اطلاعی ندارم"، این نامه نزد بنده است.
در آن جلسه ما، بیانیه حزب جمهوری اسلامی را در سوال ازدولت آقای بازرگان تهیه کردیم که به استیضاح حزب جمهوری اسلامی مشهور شد البته فقط روزنامه جمهوری اسلامی در قاب کوچکی بالای صفحهاش چاپ کرد و بقیه مطلب در صفحه بعد و سایر روزنامهها چاپ نکردند و صبح هم لانه جاسوسی تسخیر شد و تمام مسائلی که نظرات و استراتژی نهضت آزدی درباره ارتباط با آمریکا بود بهم خورد و دولت بازرگان استعفا کرد. البته امام(ره) به بازرگان فرمودند اگر می خواهی استعفا کنی من قبول می کنم اما الان استعفا نده و بگذار برای چند روز دیگر ولی آنها همان روز صبح از رادیو اعلام کردند و کنار رفتند. این نکته مهمی است که آقای ابراهیم یزدی در این قضیه چه نقشی داشته است؟ و در جریان دیدار با برژینسکی چه حرف هایی زده است ، اگر مشکلی نبود چرا باید به امام(ره) و شورای انقلاب اطلاع ندهند؟ آقای یزدی کسی بود که در آنجا این دیدار را اداره کرده است، بعضی در اینجا کاملا وی را متهم می کنند و بعضی دیگر هم ابهام ها را میگویند ولی به هر حال این دیدار و آن رفتار دولت بازرگان و یزدی کاملا زیر سوال است و نهضت آزادی پر از کنارهگیری از دولت و چهره اپوزیسیون به خود گرفت و با امام راحل همراهی نداشت بلکه مقابله و اعتراض هم داشت.
باشگاه خبرنگاران جوان: جریان نامه امام خمینی(ره) درباره نهضت آزادی چه بود؟ و در مورد تهمتی که به حاج احمدآقا هم زدند، بفرمائید؟
نهضت آزادیها به حاج احمدآقا تهمت زدند که نامه امام(ره) را وی نوشته است
نظر امام(ره) در پاسخ به نامه رسمی آقای محتشمی پور که به عنوان وزیر کشور نوشته بود، موجب شد که اصولا نهضت آزادی تمام مسائلش زیر سوال برود و عناصری از نهضت آزادی می گفتند که نامه امام(ره) را احمدآقا نوشته است در حالی که امام در قید حیات بودند اگر نوشته حاج سید احمد آقا بود امام راحل متوجه می شد و جلویش را میگرفتند و اعلام میکردند که نوشته خودشان نیست، احمد آقا اهل این کارها نبود. این تهمتی بود که به احمد آقا زدند مرحوم احمد آقا در مواضعش توضیح داد که این مسائل به من نمیچسبد ولی آنها باز همان مواضع را ادامه دادند. از آن طرف آنها قبلا می گفتند ما با امام(ره) ارتباط داریم حالا اگر امام(ره) نظری می دهد آنان باید خود را اصلاح کنند اما نه تنها اصلاح نکردند بلکه در مقابلش هم ایستادند. وقتی کمیسیون ماده 10 به عدم صلاحیت نهضت آزادی رای داد آنها برخلاف همه ادعاهایشان بازهم فعالیت هایشان را ادامه دادند و باید رعایت قانون می کردند اما نه نظر امام را رعایت کردند و نه در صدد اصلاح خودشان برآمدند.( رای کمیسیون احزاب در 17 تیر 1371 به اتفاق آرا درعدم صلاحیت جمعیت نهضت آزادی)
امضای امام(ره) در آن نامه از نظر خط شناسی تایید شد
آنها شروع به جوسازی کردند و از ما و کمیسیون شکایت کردند و گفتند نامه امام(ره) جعلی است در حالی که امضای امام راحل از نظر خط شناسی تایید شد در نامه کمیسیون ماده ده اعلام کردیم که غیر از نامه امام(ره) موارد تخلفات قانونی زیادی دارد که نمیشود برای فعالیت قانونی طبق قانون به آن مجوز داد ولی آنها زیربار قانون نرفتند و یزدی را خلاف قانون به عنوان دبیرکل انتخاب کردند و او هم پذیرفت و غیر قانونی فعالیت کرد و مسئولیت کلیه اقدامات غیر قانونی نهضت آزادی بر عهده اوست که به قانون احترام نگذاشته است و خلاف نظر امام خمینی (ره) به عنوان ولی فقیه و رهبر انقلاب عمل کرده است.
باشگاه خبرنگاران جوان: مواضع آقای یزدی در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی چه بود؟
در مورد تسخیر لانه جاسوسی یزدی نه تنها موافق نبود بلکه مخالف بود
بادامچیان: در مورد تسخیر لانه جاسوسی یزدی نه تنها موافق نبود بلکه مخالف بود، آقای بازرگان به شهید بهشتی زنگ زد و گفت این کودتای حزب جمهوری اسلامی علیه ما و دولت است، آقای بهشتی گفت آقای بازرگان شما چرا اینگونه صحبت می کنید انقلاب مدتها بود که با این مستکبرین با زبان انقلابی صحبت نکرده بود و اکنون این جوانان عزیز دانشجوی ما با زبان انقلابی صحبت کردند شما به جای اینکه آنها را رد کنید به آمریکایی ها بگویید که ما با ملتی انقلابی مواجه هستیم و از این امر بهره ببرید ولی دولت بازرگان جلسه تشکیل داد و آقای یزدی هم حضور داشت، آنها مخالف تسخیر لانه جاسوسی و موافق همراهی با آمریکا بودند و کل کابینه استعفا داد.
باشگاه خبرنگاران جوان: تعامل آقای یزدی با شخصیتهای برجسته انقلاب همچون شهید بهشتی،طالقانی، مطهری و مرحوم هاشمی رفسنجانی چگونه بود؟
نامه شهید بهشتی و مرحوم هاشمی نهضت آزادی را هم شامل میشد
بادامچیان: قبل از انقلاب همه کسانی که ضد شاه کار می کردند یکدیگر را تخریب و تضعیف نمی کردند و این قراردادی نانوشته بود که رعایت می شد. همه با رژیم شاهد برخورد می کردیم و طبعا ارتباطات و تعامل پراکنده هم داشتیم. در انجمن های اسلامی داخل و خارج که با موتلفه، بهشتی و دیگران همراهی داشتند آقای یزدی هم گرچه در آمریکا بود، حضور داشت البته همه آنها جدای از هم فعالیت می کردند و یکی نبودند. وقتی انقلاب پیروز شد طبعا در آغاز انقلاب در مواردی با هم همراهی می کردیم، در کمیته استقبال از امام به ریاست آقای مطهری، بنده، شهید محلاتی و شهید مفتح هم حضور داشتیم و دو نفر هم از نهضت آزادی تهرانچی و صباغیان و آقای شاه حسینی از جبهه ملی عضو کمیته شدند. شورای مرکزی کمیته استقبال امام هفت نفر بود که سه نفر از جبهه ملی و نهضت آزادی و چهار نفر از روحانیت و موتلفه اسلامی بودند.
یا در مراسم معرفی مهندس بازرگان به نخست وزیر موقت حکم امام به بازرگان را هاشمی خواند و یزدی ترجمه کرد،یعنی از اینگونه تعاملات انجام می شد. اما بعد کار به تقابل انجامید و شهید بهشتی در اسفند 59 و مرحوم هاشمی در بهمن 59 دو نامه به امام نوشتند که ما دوجریان هستیم در کشور، یک جریان معتقد است که آرمان های انقلاب اسلامی با خط فقاهت و اسلام خالص و ارزشهای الهی اجرا شود و جریانی دیگر به اسلامی لیبرال علاقه مند است که باید با نگاه غربی به مسائل خارجی و دیگران نگریست. دو نامه بهشتی و هاشمی مشمول نهضت آزادی هم بود، باید بگویم همه این افراد در آغاز با هم کار می کردند اما به تدریج تفاوت دیدگاه ها موجب شد که از هم جدا شوند.
لکن بهره برداریهای سیاسی و ترسیم چهره غیرواقعی از درگذشت برای نسل جوان که خبر از گذشته جزء مطالعه تاریخ و رسانهها ندارد، جفای به نسل جوان، تحریف تاریخ،بیان سانسوری و رویدادهای گذشته است. باید آقای یزدی و هرکس دیگر و هر حزب و جمعیت تا آن چنان که هست و واقعیت دارد معرفی کرد نه آن که کسانی یا جریانهایی بخواهند با تبلیغ و دیگر نمایی از آن در گذشته به نفع مقاصد دنیوی خود استفاده کنند، که این شایسته نیست و البته ملت ایران هم کاملا هشیار هستند و در آزادی ارزشمند نظام جمهوری اسلامی ایران هرکسی متاع خود را عرضه میدارد و مردم سره خود را از ناسره خود میشناسند و جالب است کسانی در روزگاری تندترین حملات را به آقای یزدی و امثال او داشتند، ناگهان ثناگوی افراطی وی شدند.
گفتگو از سمانه عیوضی و سحر بخشی
انتهای پیام/