دوران کودکی را پشت سر نهاده و وارد هفتمین بهار زندگی خود شدکه در دبستان پهلوی سابق کاشانی فعلی مشغول تحصیل شد و دوره ابتدایی را در همان جا تمام کرد و برای شروع دوره راهنمائی در مدرسه راهنمایی سوزنچی و بعد در مدرسه راهنمایی شهید سلامت بخش ثبت نام کرد و تا کلاس سوم راهنمائی را خواند، ولی دراین سال که جنگ تحمیلی صدام علیه انقلاب اسلامی ایران وارد سومین سال خود می شد درس را نیمه تمام گذاشته و مدتی شروع به کارگری و کار آزاد کرد .
در زمان رژیم گذشته شهید كم سن بود ولی با شوق و اشتیاق تمام در تمام تظاهرات ضد شاهی شركت می كرد و پیش قدم می شد و بعداز پیروزی انقلاب نیز با منافقین و گروهكهای ضدانقلاب با توجه به راهنمایی های والدین خود ستیز و جدال می کرد و درروزی كه منافقین قصد ایجاد اغتشاش و تظاهرات داشت با توجه به دخالت نیروهای انقلاب درصدد دستگیری یكی از آنها كه قصد فرار داشت برمی آید و آن ضدانقلاب را تحویل نیروهای سپاه می دهد. این مسئله در زمانی صورت گرفته بود كه منافقین قصد بدنامكردن شهید مظلوم آیت اللهدكتر بهشتی را داشتند. در مهر ماه سال 1361 تصمیم رفتن به جبهه را گرفت و به عضویت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.
جهت دیدن دوره رزمی به پادگان خوی رفت ولی نظر به شرایط سنی و بنا به تشخیص برادران فرمانده از همان دوره به دوره بعدی ماندگار شد و این ماندن ضربه شدید به روحیه او وارد كرد و می گفت که من باید به جبهه بروم،حتی اگر از طریق ارومیه و یا تبریز باشد خواهم رفت.
چون از بسیج خوی نتوانست در آن دوره به جبهه اعزام شود به ارومیه رفت. بدون اینکه خانواده اش را در جریان ثبت نام قرار دهد، در بسیج ارومیه ثبت نام کرد ولی خانواده اش به خاطر اینکه او در آنجا دوست و آشنایی ندارد و غریب است از ثبت نامش جلوگیری کردند تا در دوره بعدی از شهر خودش اعزامشود. به خاطر بعضی جریانات حدود دو ماه و چند روز را به فکر اینکه خانواده اش با رفتن او به جبهه مخالف هستند از خانواده اش قهر کرده در خانه عمو و عمه خود به سر می برد تا اینکه با ثبت نام مجدد بسیج خوی به وسیله پدرش در بسیج ثبت نام نموده و بعداز پایان دوره از اولین افراد داوطلب جهت رفتن به منطقه کردستان شد.
وقتی که در فروردین ماه سال 1362 جهت دیدن خانواده خودبه مرخصی آمده بود بعد از 48 ساعت که می خواست برگردد در مقابل اصرار مادرش که بیشتر به مرخصی بیاید در جواب می گفت ما بچه ها پاسدارهای امامیم، دوستان من همیشه در حال آماده باش هستند و هر لحظه امکان درگیری با عوامل خودفروخته را دارند. من چگونه آنها را تنها بگذارم که این نه صحیح است و آخرین رفتنش چه خوب بود. شهید میرحسین ذاکری در تاریخ 1362/1/21 در منطقه مهاباد به شهادت رسید.
انتهای پیام/