سالها گذشت، روزى جابر به خانه على بن الحسين (امام سجاد) داخل شد، محمد بن على (امام باقر) را كه جوانى بود در آنجا ديد، گفت: جوان پيش بيا، او پيش آمد ،گفت: راه برو، او راه رفت، جابر گفت: عجبا به خداى كعبه قسم شمايل اين جوان شمايل رسول خداست، آنگاه به على بن الحسين (ع) گفت :
اين جوان كيست؟ فرمود: اين پسر من و ولى امر بعد از من، محمد باقر است. جابر با شنيدن اين سخن برخاست و بر پاى آن حضرت افتاد و مى بوسيد و مى گفت: جانم به فدايت يابن رسول الله! سلام پدرت را قبول كن، رسول الله بر تو سلام مى فرستد... چشمان ابى جعفر (ع) پر از اشك شد، بعد فرمود: «يا جابر! على أَبى رسول اللّه السّلام مادامتِ السموات و الارض» و سلام بر تو يا جابر! در مقابل ابلاغ سلام آن حضرت .
بحار : ج 46 ص 223 از امالى صدوق
انتهای پیام/