درگیری ها و جنگهایی که در این کشور رخ داده است موجب آن شد تا برای پایان آن یک روند مذاکرات صلح در نظر گرفته شود. مذاکراتی که با هدف ایجاد مصالحه داخلی بین دولت و گروهای مسلح پیگیری میشود و در این میان گروهای هماهنگی متشکل از کشورهایی چون آمریکا ،پاکستان،چین، روسیه نقش میانجی را بازی میکنند. اما این مذاکرات تا کنون به نتیجه مطلوبی دست نیافته است به همین دلیل حضور کشورهای خارجی در این روند صلح و اختلافات داخلی موجود بین گروهای مسلح را مورد بررسی قرار میدهیم.
دخالت کشورها در امور افغانستان
وجود دخالتهای خارجی نشات گرفته از اوضاع داخلی افغانستان است . در این کشور در یک سو دولتی که طی کنفرانس بن با انتخاب حامد کرزی وجه قانونی پیدا کرد تا به امروز که با انتخاب اشرف غنی احمد زی به حیات خود ادامه میدهد، قرار گرفته است و در طرف دیگر گروهای مخالف از جمله گروهای طالبان و حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار تا القاعده قرار میگیرند. اما آنچه که اوضاع را پیچیدهتر کرده است حضور و نفوذ دولتهای خارجی از پاکستان همسایه گرفته تا آمریکایی که در آن سوی دنیا قرار دارد،است.
نه تنها کشورهای منطقه بلکه کشورهای فرا منطقه ای در بحرانسازی افغانستان نقش داشته و هر کشوری به نحوی بر مبنای تعریف منافعشان در امور افغانستان و ایجاد بحران نقش دارند بعضی کشورها به لباس دوست و بعضی هم بهصورت غیر مستقیم تلاش دارند تا طبق استراتژی خود وضعیت را در افغانستان رقم زنند.
پاکستان
پاکستان کشوری ا ست که به گفتهی کارشناسان سیاسی با وجود بحران در افغانستان ثبات خود را در مییابد مشکلاتی که بین افغانستان وپاکستان وجود دارد می تواند در قدم اول مسئله دیورند باشد از نظر پاکستان اگر افغانستان قدرت مند ومجهز به تجهیزات و امکانات مدرن باشد. آن وقت مسئله دیورند بصورت عملی به کشمکش این دو کشور میانجامد.
از این رو پاکستان بر مبنای همین استراتژیاش نه تنها در مقابل روسها از مجاهدین حمایت کرد وپس از آن گروه طالبان را آموزش وتجهیزنظامی کرد و در شرایط کنونی از دیدگاه مردم و دولت افغانستان این پاکستان است که طالبان را مورد حمایت قرار می دهد.
همچنین به ادعای برخی کارشناسان اعلان مرگ ملا عمر وجلا الدین حقانی از رهبران گروه طالبان از طرف پاکستان این پیام را به طالبان میدهد که دیگر گروه طالبان رهبریت نداشته ویک تشکیلات قوی نخواهد بود با دادن چنین پیام راه را برای طالبان هموار میکند تا با گروه داعش که از قبل در ولایتهای مختلف جاسازی شده اند بپیوندند و این به معنای آن است که انگشت اتهام افغانستان در خصوص حضور داعش در افغانستان به سوی پاکستان است.
از طرف دیگر، رقابت پاکستان با هند سبب شده است که از افغانستان به عنوان میدان رقابت استفاده نموده وبا هم زور آزمایی نمایند.
با توجه به اینکه پاکستان با ایالات متحده آمریکا نیز روابط استراتیژیک داشته و آمریکا پاکستان شریک منطقه ایاش را نسبت به افغانستان ترجیح دهد از این رو نمی تواند فشار بیشتری را روی پاکستان وارد کند تا از گروههای مسلح حمایت نکنند.
سکوت پاکستان در قبال گروههای تروریستی در مرزهای کشورهای آسیای میانه و ایران با توجه به رقابت و اختلافات که آمریکا با روسیه وایران دارد خیلی نا خوشایند برای آمریکائها نیست، از این جهت است که هواپیماهای بیسرنشین های آمریکاى علاقهای به هدف قرار دادن تروریست ها در شمال ندارند.
عربستان سعودی
کشورهای عربی بعضا بر مبنای عقیدتی دینی ومذهبی وبعضی هم بر اساس رقابتهای منطقه ای وسیاسی از بحران در افغانستان حمایت می کنند و آنچه را که آنان با سیاست های مشخص خود طراحی وحمایت میکنند مشکلات جدی امنیتی را در افغانستان به بار می آورد واین می تواند در قالب حمایت از طالبان و نیروهای داعش همچنین القاعده در افغانستانخود را نشان دهد.
عربستان سعودی بیشتر حمایت خودرا از طالبان وداعش و القاعده در افغانستان بصورت سری و از طریق پاکستان و گاهی به صورت مستقیم انجام میدهد به این علت که به دنبال فضای ژئوپلتیکی برای خود است و از این رو حمایت از گروههای تروریستی در افغانستان بخصوص گروه تند رو داعش تنها گزینهای برای عربستان خواهد بود که در افغانستان آنان را حمایت مالی وتسلیحاتی میکند.
عربستان میداند که گروه تند رو داعش که علیه گروهای شیعه مذهب فعالیتهای تروریستی انجام میدهد گزینهای مناسب در مقابل رقیب منطقه ای آن است.
آمریکا
مشترکات آمریکا با عربستان وکشورهای حاشیه خلیج فارس که شرکای استراتژیک یکدیگردر منطقه به حساب میآید زیاد است. سیاستی را که کشورهای عربی دنبال میکنند آمریکا از آن حمایت میکند و اما فراتر از ایران آمریکاییها رقابت بزرگتری را با روسیه دارند. آنها از طریق دروازهی عبوری افغانستان اهرم فشار را برای روسیه ایجاد مینمایند ، به همین علت است که بحران شمال افغانستان بینفع برای آمریکاییها نخواهد بود.
روسیه در مسئله اوکراین با اروپایها وآمریکاییها وارد تقابل شد در حالی که آمریکا میداند که تحریم ها علیه روسیه تاثیر چندانی نخواهد داشت زیرا روسیه هم در مقابل میتواند اهرمهای فشاری را متقابلا برای اروپاییها داشته باشد از جمله قطع گاز روسیه به اکراین واروپا و یا تحریم اموال تجارتی اروپا و آمریکا به بازارهای روسیه ویا از طریق قطع ترانزیت کالاهای اروپای وآمریکایی از طریق در یا ویا خاک روسیه ویا تحریمهای دیگر میتواند فشارهای باشد که روسیه نیز آنها را به کار گیرد.
از این رو باید گزینهای برای یک اهرم فشار ایجاد شود و آن میتواند استفاده از گزینهی پخش وتکثیر تروریستها باشد تا از طریق وجود نا امنیها ی بیشمار هم چنان حضور و نفوذ خود را در افغانستان داشته باشد.
روسیه
روسیه به دنبال ایجاد روابط گسترده با افغانستان است از انجایی که حضور آمریکا در افغانستان تنش ژئوپلتیکی برای روسیه محسوب میشود. بیشترین تلاشش برای حضور در افغانستان برای مقابله با آمریکا در این کشور است.
منافع روسیه در افغانستان «به صورت عینی» با منافع طالبان تطابق دارد. روسیه با طالبان در زمینه تبادل اطلاعات در مورد گروه تروریستی دولت اسلامی در تماس بوده است؛ دولت اسلامیای که به دنبال گسترش حضورش در این کشور بوده است.
احمد، کارشناس دانشگاه ییل، میگوید که روسیه دولت اسلامی را یک تهدید کلانتر به منافعشان میبیند به این دلیل است که آنها دشمن سابقشان، طالبان، را بهعنوان مانعی در برابر نفوذ رو به رشد داعش در همسایگیاش تفسیر میکنند. به همین دلیل تلاش میکند با حمایت از طالبان از نزدیکی این گروه به داعش جلوگیری کند..
با این وجود روسیه نگران است که گروههای تروریستی میتوانند به آسیای مرکزی نفوذ کنند. نظر به گفتهی مقامهای امنیتی افغانستان، صدها تروریست از کشورهای عربی، همراه با چچنیها، اویغورها، ازوبیکها، تاجیکها و پاکستانیها از منطقه مرزی وزیرستان شمالی به مقصد جنگ به افغانستان آمدهاند.
در نتیجه، در جریان سال گذشته شمال افغانستان به صحنه جنگهای خونین تبدیل شده است. مرکز ولایت قندوز که در حدود ۷۰ کیلومتری مرز تاجیکستان واقع شده است، برای چند روزی بهدست طالبان افتاد. شایعاتی در گردش است که این کمکهای مادی روسیه به طالبان بود که طالبان را قادر ساخت در وهله اول این شهر را تصرف کند . روسیه نیز در مورد موجودیت این تعداد جنگجوی تروریست در نزدیکی مرزش نگران است.
اختلافات داخلی بین گروههای مسلح
بین گروههای مسلح داخلی در افغانستان نیز اختلاف نظر وجود دارد. اختلافاتی که بین طالبان و حزب گلبدین حکمتیار وجود دارد و یا اختلافاتی که اخیرا بین داعش و طالبان پیش آمده است از جمله ی مواردی است وضعیت را پیچیده تر کرده است. اختلافات فکری که ببین القاعده و طالبان وجود دارد نیز موجب شده نتوانند بر سر یک میز با هم تفاهم برسند.
در این میان حتی میانجگری دولتها نیز کاری از پیش نمی برد زیرا اختلاف بین گروهای درگیر علاوه بر بعد هستی شناسانه وارد بحرانهای ژئوپلتیکی شده است.
با توجه به مطالبی که ذکر شد اختلاف منافع بین کشورهایی که به دنبال راهاندازی گروههای چهارجانبه و پنججانبه هستند که این امر با حمایت از یک گروه مسلح و یا به تعویق انداختن روند صلح همراه است یکی از موانع روند صلح است.
همچنین اختلافنظرهایی که بین گروهای مسلح وجود دارد به نقطه نظری مشترک رسیدن را برای آنها با مشکل مواجه کرده است. در اینجاست که به نظر میرسد دولت افغانستان میتواند نقش به سزایی را دور از دخالت سایر دولتها در روند مذاکرات صلح داشته باشد.
انتهای پیام/