شهرک عرسال منطقهای کوهستانی در سلسله جبال لبنان شرقی در شرق استان بقاع و هممرز با مناطق النبک، فلیطه، جراجیر، قاره و یبرود سوریه میباشد. اغلب جمعیت (حدود سیوپنج هزار نفری) این منطقه اهل سنت و از عشیره آل الحجیری هستند. بخش عمده درآمد مردم عرسال مربوط به قاچاق کالا بین لبنان (کالاهای مصرفی) و سوریه (در بحران سوریه بیشتر تسلیحات و کالای مورد نیاز معارضان) میباشد و برخی دیگر از اهالی این منطقه در صنایع دستی، معدنی، کشاورزی و تجارت مشغول فعالیت هستند. لازم به ذکر است که بعد از بحران تعداد زیادی از آوارگان سوری وارد منطقه شدند که در میان ایشان گروههای مسلح هم حضور چشمگیری داشتند.
در مورد اهمیت راهبردی عرسال در بحران سوریه باید گفت واقع شدن این منطقه در مرز میان لبنان و سوریه، همسویی برخی از مردم و آوارگان با معارضان سوری و همچنین کوهستانی بودن آن، زمینه را برای ایجاد یک پناهگاه امن برای گروههای تکفیری به وجود آورده است زیرا ارتش سوریه و حزبالله لبنان در سالهای پیش در پاکسازی کوهستانهای القلمون و منطقه القصیر به گروههای تکفیری ضربههای فروانی وارد کرده بودند ولی ورود به منطقه عرسال با موانع جدی روبرو بوده است که مهمترین آن عبارتاند از:
۱-حزبالله لبنان به دلیل ساختار طایفگی و مذهبی خاص لبنان با محدودیت جدی در اقدام در این منطقه روبرو میباشد زیرا حزبالله لبنان در ساختار سیاسی و اجتماعی این کشور وابسته به شیعیان میباشد و هر اقدام این حزب بدون اجماع ملی در مناطق اهل سنت ممکن است منجر به ایجاد فتنه و جنگ داخلی شود و حزبالله نیز به ملاحظات مختلف داخلی و ملی نسبت به اشتعال فتنه و جنگ داخلی حساس میباشد؛
۲-ارتش سوریه نیز به دلیل خارج بودن این مناطق از مرزهای این کشور با محدودیت جدی عملیات مواجه است؛
۳-ارتش لبنان اصولاً از اختیار و قدرت کافی برای انجام عملیاتهایی در این سطح برخوردار نیست و در ضمن ترس از خدشهدار شدن وحدت ملی نیز از موانع اصلی اقدام جدی ارتش بوده است؛
۴-مقابله جدی جریانات همسو با جریان محافظهکار منطقه همچون جریان چهارده مارس به رهبری حزب المستقبل در لبنان با هرگونه اقدام نظامی جدی ارتش لبنان و حزبالله در منطقه عرسال با عناوینی همچون حمایت از آوارگان سوری، به هم خوردن حاکمیت ارضی لبنان و خدشهدار شدن وحدت ملی از دیگر دلایل پیچیدگی عملیات در عرسال است.
انتخاب میشل عون به ریاست جمهوری و تشکیل دولت توسط سعد الحریری موجب ایجاد یک ثبات نسبی سیاسی در لبنان شد. یکی از خواستهای مهم مردمی و جریانات سیاسی پایان دادن به ناامنیهای این کشور است. همین مسئله موجب توجه بیشتر به منطقه عرسال بهعنوان پایگاه گروههای تکفیری در لبنان شد که تأثیرات امنیتی آن اکثر مناطق این کشور بهویژه مناطق عکار، طرابلس، بعلبک، زحله و جاده بینالمللی بیروت و دمشق را تحت تأثیر خود قرار داده بود. این امر موجب این شد که یک وحدت نظر در مورد پایان یافتن چالش عرسال در لبنان ایجاد شود و بهجز حزب المستقبل، احزاب و جریانات سیاسی بهنوعی با این اقدام جدی موافق بودند و همین امر زمینه را برای ورود حزبالله به این منطقه فراهم کرد.
در آنسوی مرز نیز بعد از پیروزیهای ارتش سوریه و گروههای مقاومت در جبهه مختلف بهویژه ریف دمشق، زمان مناسب برای انجام پاکسازی مناطق کوهستان القلمون و دامنه شرق کوهستان لبنان شرقی بهویژه منطقه فلیطه فراهم شد. این عملیات بالاخره بعد از چند بار تأخیر در اواخر ماه ژوئیه ۲۰۱۷ آغاز و حزبالله لبنان بهعنوان مجری و ارتش سوریه بهعنوان حامی وارد عمل شدند. بعد از چند روز عملیات، هیئه تحریر الشام و سرایا أهل الشام وابسته به جبهه الفتح الشام (جبهه النصره سابق) بهعنوان اصلیترین گروههای تکفیری حاضر در عرسال، تحت فشار و عدم توانایی مقابله با نیروهای حزبالله، موافقت خود را برای خروج از این منطقه اعلام کرده و بدین ترتیب با خروج عناصر مسلح از منطقه عرسال در لبنان[۱] و منطقه فلیطه در سوریه[۲]، یک پیروزی بزرگ برای حزبالله لبنان حاصل شد. پیروزی اخیر دارای پیامدهای داخلی و خارجی بوده است که مهمترین آنها عبارتاند از:
۱-تقویت موضع مقاومت: موفقیت حزبالله لبنان بهعنوان یکی از ارکان محور مقاومت موجب تقویت موضع مقاومت در ابعاد داخلی، منطقهای و بینالمللی خواهد شد زیرا از یکسو در صحنه داخلی لبنان، جنبش حزبالله بهعنوان یک گروه امنیت ساز برای این کشور محسوب میشود.[۳] از سوی دیگر حزبالله لبنان بعد از نزدیک به شش سال مبارزه با تروریسم تکفیری و تحمل هزینههای فروان همچنان از قدرت عملیاتی فوقالعادهای برخوردار است و توان اجرای عملیاتهای در این سطح را داراست و به این ترتیب این موفقیت نشان داد که پروژه عربی و عبری برای تضعیف حزبالله لبنان و محور مقاومت با شکست مواجه شده است. در آخر تداوم پیروزیهای یک سال اخیر محور مقاومت در حلب[۴]، ریف دمشق و موصل نشان دهنده گسترش روز افزون حضور و نفوذ مقاومت در منطقه غرب آسیا خواهد بود.
۲-امنیت سازی در لبنان و سوریه: پاکسازی مناطق عرسال و فلیطه زمینه ایجاد امنیت نسبی در مناطق شرقی لبنان و مناطق غربی سوریه را فراهم میکند و دو پایتخت عربی دمشق و بیروت را امنتر از گذشته خواهد کرد زیرا بسیاری از عملیاتهای پارتیزانی تروریستی و خودروهای بمبگذاری شده در لبنان و سوریه در این منطقه تدارک دیده میشد و همین امر موجب افزایش ثبات[۵] و در نتیجه تمرکز بر نقاط بحرانخیز دیگر میشود و زمینه را برای امنیت سازی بیشتر در لبنان و سوریه فراهم میکند.
۳-افزایش تهدیدات حزبالله علیه رژیم صهیونیستی: یکی از اهداف رژیم صهیونیستی، کاهش تهدیدات حزبالله لبنان بوده است و برای دستیابی به این هدف برنامههای ناامن سازی پیرامون این جنبش را برای کاهش توان و افزایش استهلاک به کار برده است که به نظر میرسد حزبالله توانایی مدیریت بحرانهای پیرامون خود را داراست و افزایش توان عملیات در مناطق کوهستانی موجب نگرانی بیشتر از بهکارگیری این توان در مناطق کوهستانی مرزهای لبنان و فلسطین اشغالی خواهد شد.
۴-تضعیف بیش از پیش گروههای تکفیری: شکست جبهه فتح الشام بهعنوان دومین گروه بزرگ تکفیری فعال در سوریه بعد از شکستهای گروه داعش در عراق و سوریه موجب تضعیف بیش از پیش گروههای تکفیری در بحرانهای سوریه و عراق شده است و این امر زمینه را برای پاکسازی بیشتر مناطق تحت تسلط تکفیریها فراهم خواهد کرد.
۵-تضعیف خطوط لجستیک: منطقه عرسال یکی از خطوط اصلی قاچاق سلاح و کالاهای مورد نیاز گروههای تروریستی در سوریه محسوب میشد. پاکسازی این منطقه زمینه را برای تضعیف خطوط پشتیانی و لجستیکی این گروههای تروریستی، بهخصوص در منطقه القلمون و ریف دمشق فراهم میکند.
۶-افزایش فشارهای داخلی، منطقهای و بینالمللی به حزبالله: با موفقیت و نمایش قدرت اخیر حزبالله، به نظر میرسد فشارهای سیاسی و رسانهای از طرف جریانات و رسانههای مخالف این حزب در سطوح داخلی، منطقهای و بینالمللی افزایش چشمگیری خواهد داشت که این امر را در موضعگیری رسانههای منطقهای در هفتههای اخیر میتوان دید[۶].
در جمعبندی مطالب فوق باید گفت با توجه به اهمیت عرسال در تحولات بحران سوریه، آزادسازی آن یک موفقیت بزرگ برای حزبالله لبنان و محور مقاومت محسوب میشود و این موفقیت زمینهساز تقویت این جنبش در میان مردم لبنان و همچنین گروهها و جریانات سیاسی این کشور خواهد شد. این امر موجب پذیرش این واقعیت از سوی لبنانیها است که سلاح مقاومت در لبنان در جهت خدمت به حفظ ثبات و امنیت خواهد بود. البته حزبالله لبنان نیز باید با تلاش در جهت تقویت ارتباطات سیاسی و باز گذاشتن کانالهای سیاسی برای گفتگوهای ملی، زمینه را برای پذیرش بیش از پیش سلاح مقاومت در لبنان فراهم کند.
منبع: اندیشکده تبیین
انتهای پیام/