اسناد کمی که باقی ماند یا به گونهای متفاوت تفسیر و یا مخفی شد. به عنوان مثال مجموعة اسناد دورة رضاشاه که از سازمان اسناد ملی ایران در سال 1998 استخراج شد مطالب مهم خیلی کمی را در بر داشت.
مثلاً فقط چهار سند در مورد حسابهای بانکی خارجی رضاشاه وجود داشت: دو سپردة 150000 دلاری در بانک وست مینستر در سال 1931 و دو سپرده در دو بانک اروپایی دیگر. در تحقیق دیگری به بررسی این اسناد پرداخته شده است.
اما به مدد اسناد موجود در وزارت امور خارجة آمریکا میدانیم که بدون احتساب حسابهای نیویورک و سوئیس یا 50 میلیون دلار موجود در تهران در سال 1941، فقط موجودی حسابهای بانکی رضاشاه در لندن حداقل 100 تا 150 میلیون دلار بوده است. موجودی حسابهای بانکی رضاشاه حداقل 200 میلیون دلار بوده است؛ یعنی ده برابر بودجة دولت ایران در سال 1925! اما هنوز در کل آرشیوهای موجود در ایران فقط چهار سند مهم در مورد حسابهای بانکی خارجی رضاشاه وجود دارد و بقیه به دست پسر و جانشین او نابود شده است.
به مدد اسناد موجود در وزارت امور خارجه آمریکا ما میدانیم که دو سوم درآمد نفت ایران در سالهای 1927 تا 1941 به حسابهای بانکی رضاشاه در اروپا و آمریکا واریز شده است.
دلیل دیگر برای کمبود و قابل اطمینان نبودن منابع ایران این است که در این دوره دیکتاتوری نظامی بر ایران حاکم بود. مدارکی وجود دارد که نشان میدهد رضاشاه چگونه به شکنجه سردبیر و ناشر تنها نشریة ایران در زمینة باستانشناسی یعنی ایران باستان پرداخته است.
دلیل این که اعلیحضرت سردبیر بیچاره را تنبیه کرده این بوده که او در نشریهاش اشارات کوچکی به خروج آثار باستانی ایران توسط موزههای آمریکایی کرده بود. پس این سئوال منطقی است که چگونه میتوان اطمینان به «اسناد» ثبت شده در فضایی داشت که چنین ترسی بر آن حاکم بوده است؟ مخفیسازی در این زمینه از گذشتههای دور آغاز شده بود.
منبع: فارس
انتهای پیام/
فارس که منبع نیس