رهبر معظم انقلاب این خاطره را این گونه نقل میکنند:
"[بعد از ماجرای ترور] دلم براى امام تنگ شده بود...
آمديم [جماران] و امام را زيارت كرديم. اوّلين روزى بود كه من عصا دستم گرفتم. من همينطور، متحيّر ايستاده بودم كه يك وقت امام وارد شدند و با خنده جلو آمدند. گفتند: "اتّفاقاً من الان به فكر تو بودم. با خودم گفتم همه اينجا جمع شدهاند؛ جاى فلانى خالى است."
خيلى خوشحال شدم و دستشان را بوسيدم. بعد اصرار كردند: "اينجا، روى اين صندلى بنشين." من، نمىنشستم. بهنظرم آنقدر اصرار كردند تا من نشستم.(۱۳۷۸/۰۷/۰۱)
انتهای پیام/
و بعضی ها مثل بنی صدرها روبروی امام شان می ایستند ....