متن شعر:
نکند مومنان حراج کنند عاقبت آبروی ایمان را
نکند در من و تو میبینند، دیگران چهره مسلمان را
ظاهر ما نه باطنِ دین است، دین رها زین نقاب ننگین است
ایبسا ادعای دینداری که برانگیخت خشم رحمان را
ای بسا عارف شهیر شهر، که ندارد نشان ز معرفتی
ای بسا قاری کتاب الله، که نفهمیده است قرآن را
صدق پیش آر، چون که میدانی «گر تو قرآن بدین نمط خوانی
ببری رونق مسلمانی» [1] ، مبر از یاد پند پیران را
اولین درس مصطفی ما را، نه نماز و جهاد، اخلاق است [2]
پیش از دکترای دین باید، طی کنیم اول دبستان را
دین اگر از ریا نپالاییم، نزد خلق و خدای، رسواییم
گرکه عصیان کنند اهل نفاق، اهل ایمان دهند تاوان را [3]
وای اگر پیش از امتحان خدا، نشویم از عیوب خویش جدا
قایقِ موریانهخورده ما، چه کند چاره روز طوفان را
وای اگر از سر دغلکاری، ببریم آبروی دینداری
پر ز دکّان کنیم دنیا را، وز ریا و ریال دکّان را
جای اینقدر ادعای گزاف؛ شیعه واقعی اگر باشیم
پلهپله بریم سوی خدا زمره از خدا گریزان را [4]
***
ای درختِ بلندِ پاک نظر! دخترِ مومنِ خداباور!
در غرورِ بهار، یادآور، پیشرو فصل برگریزان را
دختر پاکزادِ ایرانی! در دل قصههای قرآنی
دختران شعیب را یادآر [5]، یاد کن یاد، دخت عمران را [6]
تویی از آن گروه یاریگر؟ یا از آنان که دشمنی کردند؟
موسی و عیسی و محمد را، یونس و یوشع و سلیمان را؟
اینزمان لشگرش زیاد شده، دستک و دفترش زیاد شده
نیست اندک، فرشتۀ معصوم! مکن افزون سپاهِ شیطان را
چادرِ فاطمه است این، هشدار، پاسدار جلالتش باشی
هان! مبادا که بازی انگاری پرچم غیرت شهیدان را
خفته در خون و خاک چشمانیست که به ما خیرهماندهاند هنوز
هان! مبادا بریم از خاطر، همت و باکری و چمران را
ایبسا چادری که میپوشد ننگها را و رنگها را نه
ایبسا روسری که میبندد تهمتی تازه دین و ایمان را
آخرین یادگاری زهراست، و لباس فرشتههای خداست
یا مینداز روی سر چادر، یا نگهدار حرمت آن را
نیست در صفحۀ دل عاشق، جز گل روی دوست تصویری
خودنمایی و خودپرستی نیست سالک راه عشق و عرفان را
چه حقیقت چه در مجازی تو، پاکی خویش را نبازی تو
این تو هستی تویی که میسازی چهرۀ دختران ایران را
در جهان مجازی افزونتر آبروی حیا و تقوا باش
ای خوشا آنکه پاس میدارد حرمت خلوت و خیابان را
یادکن در کتاب یوسف را، که به هرخلوتی خدا را دید
اینچنین یاد میکنند به حُسن پاکباز دیار کنعان را
شاعر: حسن صنوبری
منابع:
[1] تضمین شعر از گلستان سعدی: گر تو قرآن بدین نمط خوانی ببری رونق مسلمانی
[2] رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ ص بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ. من مبعوث برسالت شدم تا سطح اخلاق را بالا برم. (بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج16، ص: 210)
[3] امیرالمومنین علیه السلام: فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَلْعَنِ الْقَرْنَ الْمَاضِيَ بَيْنَ أَيْدِيكُمْ إِلَّا لِتَرْكِهِمُ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَلَعَنَ اللَّهُ السُّفَهَاءَ لِرُكُوبِ الْمَعَاصِي وَ الْحُكَمَاءَ لِتَرْكِ التَّنَاهِي. خداى سبحان، مردم روزگاران گذشته را از رحمت خود دور نساخت مگر براى ترك امر به معروف، و نهى از منكر. پس خدا، بىخردان را براى نافرمانى، و خردمندان را براى ترك باز داشتن ديگران از گناه، لعنت كرد. (بحار الأنوار علامه مجلسی، ج97، ص: 90)
[4] قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَع. ابن ابى يعفور گويد: امام صادق عليه السّلام به من فرمود: مردم را به غير از زبانتان دعوت به دين كنيد، تا سعى و كوشش و درستى و پرهيزگارى و خويشتن دارى را از شما مشاهده كنند. (بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۶۷، ص ۳۰۹)
[5] سوره قصص آیه 25: فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشي عَلَى اسْتِحْياء. و يكى از آن دو (دختران شعيب) به سراغ او آمد در حالى كه با شرم، قدم برمى داشت.
[6] سوره مریم آیه 16: وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَكاناً شَرْقِيًّا. و در اين كتاب (آسمانى)، مريم را ياد كن، آن هنگام كه از خانوادهاش جدا شد، و در ناحيه شرقى (بيت المقدس) قرار گرفت.
سوره تحریم آیه 12: وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِیهِ مِنْ رُوحِنا. و (نيز) مريم دختر عمران را كه پاكدامن بود و ما از روح خويش در آن دميديم.
انتهای پیام/