شهر حله یکى از شهرهاى بزرگ جهان تشیع محسوب میشود و زمانى از مهمترین حوزهها و مراکز علمى، فقهى و ادبى شیعه به شمار مىرفت که از آن علما و دانشمندان بزرگی مانند «ابن ادریس حلی، محقق حلی، علامه حلی، ابن نما حلی و ابن فهد حلی» به صحنه آمدند که نقش مهمى در گسترش و رشد علوم شیعه داشتند و تحول بزرگى در علوم اسلامى ایجاد کردند. یکی دیگر از بزرگان حله، «سید بن طاووس» فقیه، ادیب، شاعر، محدث و عارف بزرگ شیعه است.
او در روز 15 محرم سال 589 هجرى در شهر حله به دنیا آمد. نام کاملش سید رضى الدین، على بن موسى بن جعفر بن طاووس است، و از نوادگان امام حسن مجتبى و امام حسین علیهماالسلام محسوب میشود. از این رو، ایشان را «سید ذی الحسنین» نامیدهاند.
علامه حسن زاده آملی مینویسد: شایسته است سخنى از سید بن طاوس که به فرموده بعضى از مشایخ ما از کمّل بوده است به عرض برسانم: آن جناب در کتاب شریف اقبال فرموده است: «من بدون استهلال و رجوع به جدول تقویم از اوّل ماه و هلال آن باخبرم، و نیز از لیلة القدر آگاهى دارم».
حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام از ظهور چنین علما و بزرگانى در آن خطه خبر دادهاند. «ابوحمزه ثمالی» از «اصبغ بن نباته» نقل مىکند که حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام، در مسیر حرکت از کوفه به طرف صفین بر تپههاى بابل رسیدند، بر روى تلى ایستادند و به بیشه و نیزارى که بین بابل و همان تل بود، اشاره کردند و فرمودند: شهرى است و چه شهر شگفتی!
اصبغ بن نباته که از یاران نزدیک آن حضرت بود عرض مىکند: ای امیر مؤمنان! مىبینم از وجود شهرى در اینجا سخن مىگویید، آیا در اینجا شهرى بوده که اکنون آثار آن از بین رفته است؟
فرمودند: نه! ولى در اینجا شهرى به وجود مىآید که آن را «حله سیفیه» گویند و مردى از تیره بنى اسد آن را بنا خواهد کرد و از این شهر، مردان پاک سرشت و مطهر پدید مىآیند که در پیشگاه خداوند «مقرب» و «مستجاب الدعوة» مىشوند.
یکی از اجداد ایشان یعنی محمد بن اسحاق از سادات بزرگوار مدینه بود و به خاطر زیبایى و ملاحتش به «طاووس» مشهور شده بود و فرزندانش را آل طاووس و ابن طاووس میگفتند.
ابتداى تحصیلات سید ابن طاووس در شهر حله بود که از محضر پدر و جد خود، «ورام بن ابى فراس» علوم مقدماتى را آموخت.
سید با درکى قوى و هوشى سرشار، قدم در راه علم نهاد و در اندک زمانى از تمام هم شاگردیهاى خود سبقت گرفت. وى در «کشف المحجة» مىگوید: «وقتى من وارد کلاس شدم آنچه را دیگران در طول چند سال آموخته بودند، در یک سال آموختم و از آنان پیشى گرفتم.»
او مدت دو سال و نیم به تحصیل فقه پرداخت و پس از آن خود را از استاد بىنیاز دید و بقیه کتب فقهى عصر خویش را به تنهایى مطالعه نمود.
سید بن طاووس از عبادت لذّت میبرد و جریان جشنِ تکلیف از افتخارات ایشان است. وقتی پانزده سالش تمام شد و وارد سال شانزدهم شد، گفت باید شاکر باشم که تا دیروز لایق محضر الهی نبودم که خدا با من سخن بگوید؛ لایق نبودم جزو خطاب «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» باشم، خداوند چیزی از من بخواهد، به من فرمان بدهد و من اطاعت کنم اما از امروز به حدّی رسیدم که خدای سبحان به من دستور میدهد. با من حرف میزند. مرا مخاطب قرار میدهد و این روز عید من است.
لذا جشنی گرفت و عدّهای را دعوت کرده، پذیرایی کرد و شیرینی داد. مردم گفتند چه جشنی است؟ گفت جشن تشریف است نه تکلیف. من مشرّف شدم نه مکلّف؛ چون کُلفتی (سختی) نیست، شرافت است.
سید بن طاووس در بین علما و مردم زمان خویش از احترام خاصى برخوردار بود. او علاوه بر اینکه فقیهى نام آور بود، ادیبى گرانقدر و شاعرى توانا شمرده مىشد، گرچه شهرت اصلى او در زهد و تقوى و عرفان اوست و اکثر تألیفات او در موضوع ادعیه و زیارات است.
سید، کتابخانه بزرگ و بىنظیرى داشت که از جدش به ارث برده بود و او به گفته خودش تمام آن کتابها را مطالعه کرده یا درس گرفته بود.
سید بن طاووس که از محضر اساتید حله استفاده کافى و لازم را برده بود براى استفاده از علماى دیگر شهرها، عزم سفر نمود.
او ابتدا به کاظمین رفت. پس از مدتى ازدواج نمود و ساکن بغداد شد. مدت 15 سال در شهر بغداد به تربیت شاگردان و تدریس علوم مختلف پرداخت. ورود سید به بغداد سال 625 هجرى بوده است.
سید که تحت فشار دولت عباسى براى پذیرش پستهاى حکومتى قرار گرفته بود از بغداد به حله، زادگاه خویش، مراجعت کرد.
وی مدت سه سال نیز در جوار امام هشتم علیهالسلام به سر برد. سپس به نجف و کربلا هجرت کرده و در هر کدام حدود 3 سال مقیم شد. در این زمان علاوه بر تربیت شاگردان و تدریس علوم مختلف، همّت اصلى خویش را بر سیر و سلوک و کسب معنویات قرار داد.
در زمان اقامت در کربلا کتاب شریف «کشف المحجة» را به عنوان وصیتى براى فرزندانش که در آن زمان کودک بودند نوشت.
آخرین سفر ابن طاووس در سال 652 هجرى به بغداد بود. وى در بغداد منصب نقابت را پذیرفت و تا پایان عمر خویش در همانجا سکنى گزید. زمانی که مغولها به بغداد حمله کرده و آن را اشغال نمودند، سید نیز در بغداد بود.
در کمالات سید بن طاووس آمده است که از نزدیکان امام عصر عجل الله فرجه بود. امام عصر علیهالسلام عزت و احترام خاصی برای وی قایل بود و هم چنین گفتهاند که وی «اسم اعظم» را میدانست و «مستجاب الدعوه» بود.
سید بن طاووس از عبادت لذّت میبرد و جریان جشنِ تکلیف از افتخارات ایشان است. وقتی پانزده سالش تمام شد و وارد سال شانزدهم شد، گفت باید شاکر باشم که تا دیروز لایق محضر الهی نبودم که خدا با من سخن بگوید؛ لایق نبودم جزو خطاب «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» باشم، خداوند چیزی از من بخواهد، به من فرمان بدهد و من اطاعت کنم اما از امروز به حدّی رسیدم که خدای سبحان به من دستور میدهد. با من حرف میزند. مرا مخاطب قرار میدهد و این روز عید من است.
لذا جشنی گرفت و عدّهای را دعوت کرده، پذیرایی کرد و شیرینی داد. مردم گفتند چه جشنی است؟ گفت جشن تشریف است نه تکلیف. من مشرّف شدم نه مکلّف؛ چون کُلفتی (سختی) نیست، شرافت است.
از سید بن طاووس نقل است که سحرگاهی، در سرداب مطهر، از حضرت صاحب الامر(عج) این مناجات را شنیدم که میفرمود: «خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما و طینت ما خلق کردهای. آنها گناهان زیادی به اتکا بر محبت و ولایت ما کردهاند. اگر گناهان آنها گناهانی است که در ارتباط با توست، از آنها در گذر، که ما را راضی کردهای و آن چه از گناهان آنها در ارتباط با خودشان و مردم است، خودت بین آنها را اصلاح کن و از خمسی که به حق ماست، به آنها بده تا راضی شوند و آن ها را از آتش جهنم نجات بده و آنها را با دشمنان ما در سخط خود جمع نفرما».
یکی از اعمالی که سید بن طاووس به آن بسیار اهمیت میداد، صدقه برای حفظ وجود مقدس امام زمان - ارواحنا فداه - بود.
مؤمنی که صدقه میدهد فایده و غرضی در نظر دارد؛ یا برای حفظ نفس خود و یا محبوب و عزیزی که بسیار نزد او گرامی است و چه محبوبی بالاتر از امام زمان (عج) که اصلاح بسیاری از امور دینی و آخرتمان بستگی به وجود و سلامتی آن حضرت دارد و هیچ شخصی عزیزتر و گرامیتر از وجود مقدس امام زمان (عج) نیست. لذا سید بن طاووس، به فرزند خود سفارش میفرماید که: ابتدا کن به صدقه دادن برای آن حضرت قبل از اینکه برای خود و عزیزانت صدقه بدهی.
در دوران اقامت ابن طاووس در بغداد از سوى خلیفه عباسى ، المستنصر، پیشنهادهایى مانند وزارت ، سفارت و... به او شد؛ اما سید هیچیك را نپذیرفت و استدلالش براى خلیفه چنین بود كه :((اگر من طبق مصلحت شما عمل كنم رابطه خویش را با خداوند قطع مى نمایم و اگر طبق اوامر الهى و عدل و انصاف حركت كنم خاندان تو و بقیه وزرا و سفرا و فرماندهان تو آن را تحمل نخواهند كرد و چنین خواهند گفت كه على بن طاووس با این رویه مى خواهد بگوید اگر حكومت به ما برسد اینچنین عمل مى كنیم و این روشى است بر خلاف سیره حكمرانان قبل از تو و مردود دانستن حكومتهاى آنهاست .))
سید در سال 661 هجرى نقابت علویان را پذیرفت . نقیب بزرگترین شخصیت علمى و دینى سادات بود كه كلیه امور مربوط به سادات را عهده دار مى شد. این وظایف شامل قضاوت مشاجرات ، رسیدگى به مساكین و مستمندان ، سرپرستى ایتام و... مى شد.
البته ایشان تأكید دارد كه تنها بخاطر حفظ جان دوستان و شیعیانى كه در معرض قتل و غارت مغول قرار داشتند این منصب را پذیرفته است .
سید در محضر بزرگان عصر خویش به کسب علم و ادب و معنویت پرداخت. از جمله اساتید وی:
1. پدر بزرگوارش موسى بن جعفر
2. جدش ورام بن ابى فراس
3. ابن نما حلى
4. فخار بن معد موسوى
شاگردان «سید بن طاووس»
پرورش یافتگان مکتب سید ابن طاووس بزرگان معروفی هستند مانند:
1. سدید الدین حلى، پدر علامه حلى
2. علامه حلى
3. حسن بن داود حلى صاحب رجال
4. عبد الکریم بن احمد بن طاووس، برادر زاده او
5. على بن عیسى إربلى
تألیفات «سید بن طاووس»
سید ابن طاووس حدود 50 تألیف دارد که بسیارى از آنها در موضوعات ادعیه و زیارات است. سید کتابخانهاى غنى داشته و در تألیف کتابهاى خویش از آنها استفاده مىکرد. بسیارى از کتب مرجع سید در طول زمان از بین رفته و تنها منبع اطلاع ما از آنها، نوشتههاى امثال سید ابن طاووس است و این نکته ارزش تألیفات سید بن طاووس را دوچندان مىکند.
1. ده جلد کتاب «المهمات و التتمات» که هر یک با عنوان مستقل چاپ شده است از جمله: فلاح السائل، جمال الأسبوع، إقبال الأعمال و...
2. کشف المحجة لثمرة المهجة، کتابى اخلاقى است و شامل وصیتهاى سید به فرزندانش است و مراحل مختلف زندگى خویش را هم در آن ذکر کرده است.
3. مصباح الزائر و جناح المسافر
4. الملهوف على قتلى الطفوف. (مقتل معروف لهوف )
به منظور دانلود کتاب لهوف سید ابن طاووس روی تصویر کلیک کنید
5. مهج الدعوات و منهج العنایات و ...
در کمالات سید بن طاووس آمده است که از نزدیکان امام عصر عجل الله فرجه بود. امام عصر علیهالسلام عزت و احترام خاصی برای وی قایل بود و هم چنین گفتهاند که وی «اسم اعظم» را میدانست و «مستجاب الدعوه» بود.
سید على بن طاووس در سال 664 هجرى در سن 75 سالگى و در شهر بغداد وفات نمود. بدن شریفش را به نجف اشرف منتقل کرده و در حرم امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به خاک سپردند.
علامه حلی
علامه حلى در کتاب منهاج الصلاح مینویسد: السید السند رضى الدین على بن موسى بن طاووس، و کان اعبد من رأیناه من اهل زمانه. یعنی سید بن طاووس عابدترین افراد زمان خود بود که دیدیم.
حضرت امام خمینی
امام خمینی میفرماید: از علمای بزرگ معرفت و اخلاق، آنها را که پیش همه علما مسلّمند پیروی کن؛ مثل جناب عارف بالله و مجاهد فی سبیل الله، مولانا سید بن طاووس (رضی الله عنه) و مثل مولانا عارف بالله و سالک إلی الله، شیخ جلیل بهائی قدس سره ....
علامه حسن زاده آملی
علامه حسن زاده آملی مینویسد: شایسته است سخنى از سید بن طاوس که به فرموده بعضى از مشایخ ما از کمّل بوده است به عرض برسانم: آن جناب در کتاب شریف اقبال فرموده است: «من بدون استهلال و رجوع به جدول تقویم از اوّل ماه و هلال آن باخبرم، و نیز از لیلة القدر آگاهى دارم».
منبع:فرهنگ نیوز
انتهای پیام