برای فهم معنای منافق اگر به قرآن رجوع کنیم چندین آیه وجود دارد که در شناخت اوصاف منافق به ما کمک میکند از جمله آیه 9 سوره بقره «یُخَدِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ وَمَا یَخْدَعُونَ إِلّا أَنْفُسَهُمْ وَ مَا یَشْعُرُونَ؛ (منافقان به پندار خود) با خداوند و مؤمنان نیرنگ می کنند در حالی که جز خودشان را فریب نمی دهند، امّا نمی فهمند» بر این اساس منافقین کسانی هستند میخواهند با تظاهر به دینداری خدعه کنند و نقشه پلید خود را در پیش ببرند. آنخها در باطن و در روش اصلی زندگی کافر به اللّه و اَلیوم الاخِر و کافر به اَلنبی و اَلرسول و کافر به وحی هستند اما در ظاهر خودشان را مومن نشان میدهند می کند.
بنابراین منافق را حتی در ردیف مشرک هم نمیتوان قرار داد چراکه منافقین غالباً خدا ناپرست اند و هیچ چیز را پرستش نمی کنند نه اینکه دو خدا را پرستش می کنند یا یک خدا را پرستش میکنند و آن بتی است که به جای خدا قرار می دهند. اینها اغلب مردمی هستند که اصلاً لامذهب محض و لامذهب مطلق هستند. در شرایطی که در جامعه خداپرستی و مذهب در میان توده ی مردم نفوذ دارد عده ای که در واقع اعتقاد و ایمان ندارند، نفوذ مذهب سبب می شود که اینها بیایند پرده ای روی عقاید خودشان بکشند و تظاهر کنند، برای اینکه از آنچه که وجود دارد استفاده کنند. (مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 992)
هیچگاه نمیتوان جامعه اسلامی را بدون منافق تصور کرد بنابراین جامعه اسلامی همواره با خطر منافق مواجه است چرا که بشر وقتی در جامعهای قرار گرفت و دید اگر بخواهد برخلاف اصولی که مردم آن جامعه به آن اعتقاد دارند تظاهر کند جامعه او را درهم می کوبد، فوراً تظاهر می کند، به همان لباس در می آید ولی جامعه خودش باید آگاه باشد و گول تظاهر و فریب را نخورد.
به این سبب باید همواره خطر منافقین را در جامعه اسلامی احساس کرد و برای شناخت آن راهکارهایی دارد که در این زمینه رسول خدا (ص) میفرماید:« لِلمُنافِقِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: اِذا حَدَثَ کَذِبَ وَ اِذا وَعَدَ خَلَف وَ اِذا ائتَمَنَ خانَ؛ منافق سه علامت دارد: وقتی حرف می زند دروغ می گوید، وقتی وعده داد تخلف می کند و آنگاه که امانتی پیش او قرار گرفت خیانت میکند.»(نورالثقلین، ج 2، ص 246)
خطر منافق به میزانی است که پیغمبر اکرم (ص) از یک طرف راجع به آن شدیداً اظهار نگرانی میکند و از طرف دیگر راجع به اینکه امتش جاهل باشند و تجزیه و تحلیل نداشته باشند و در مسائل غور نکنند اظهار نگرانی می کند.
عاملی که باعث زمین زدن جامعه اسلامی میشود کفر نیست بلکه نفاق است یعنی جامعه اسلامی به میزانی که از نفاق صدمه می بیند از هیچ چیز دیگری آسیب نمیبیند این برداشت از کلام پیامبر گرامی اسلام نیز میشود که فرمود: «اِنّی لا اَخافُ عَلی اُمَّتی مُؤمِناً وَ لامُشرِکاً اَمّا المُؤمِن فَیَمنَعُهُ اللّهُ بِایمانِهِ وَ اَمّا المُشرِکُ فَیُخزیهِ اللّهُ بِشِرکِه وَلکِنّی اَخافُ عَلَیکُم کلَّ مُنافِقٍ عالِمِ اللِّسان یَقُولُ ما تَعرِفُونَ وَ یَفعلُ ما تُنکِرُون؛ من برای امت خود نه از مؤمن می ترسم و نه از مشرک زیرا مؤمن بر اثر ایمانی که دارد کاری به کار برادر دینی ندارد مشرک را هم خدا به خاطر شرکش سرنگون می سازد. من برای شما فقط از منافق ها می ترسم. منافقی که آگاه است. با زبان مطلبی را می گوید که شما می دانید و عمل می کند آنچه را شما منکر آن هستید.»( سفینة البحار، ج 2، ص 606)
در تاریخ اسلام نیز میبینیم که هرگاه شکستی برای امت پیامبر بوده است از جانب کفار نبوده بلکه نفاق باعث شکست برای مسلمانان شده است حضرت رسول جنگید و پیروز شد ولی امیرالمؤمنین نتوانست مانند رسول اللّه (ص) پیش ببرد، جهتش همین است که پیامبر با کفار جنگید و امیرالمومنین با منافقین؛ یعنی رسول اللّه با مردمی جنگید که در مسلک و مرام خودشان صادق و صریح بودند ولی علی علیه السلام با همان ابوسفیانها روبرو بود اما شعارشان شعار اسلام بود. (مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 147)
منبع:تسنیم
انتهای پیام/