به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان: نقش روایات و احادیث در فهم و تفسیر قرآن یکی از موضوعات محوری در تفسیر قرآن است. این موضوع چنان مهم است که مکاتب تفسیری بر این اساس شکل گرفته است و در علوم قرآنی سخن از تفسیر روایی به میان میآید. درباره روایات تفسیری پیامبر(ص)، مفسران معتقدند که رسول اکرم(ع)، علاوه بر ابلاغ پیام وحی، تفسیر و تبیین و توضیح کلام الهی را نیز بر عهده داشته است. مفسران، آیه ۴۴ و ۶۴ سوره نحل را ناظر به این بُعد از مقام نبوت میدانند. مسئله اینجاست که آیا تفسیر مستقل از روایات ممکن است؟
آیا جوازی برای تفسیر مستقل از روایات وجود دارد؟ مراد از تفسیر مستقل از روایات امکان تفسیر آیات بدون ابتنا به احادیث است. البته اینجا مراد لزوما آن نیست که احادیث کمکی به تفسیر قرآن نکنند. زهره اخوانمقدم، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم قرآنی تهران، در گفتوگویی که با ایکنا داشته است در پاسخ به این پرسش که آیا اهل بیت(ع) تفسیر مستقل از روایات را ممکن میدانند و یا خیر؟ میگوید: یکی از اصول تفسیر که من مفصل بحث کردهام، امکان فهم قرآن برای انسانهاست، اهل بیت(ع) نه تنها فهم قرآن را در خود منحصر نکردهاند، بلکه به صراحت و نیز اشارت، مطرح کردهاند که شما باید قرآن را بفهمید و اصحابشان را تشویق میکردند که اگر میخواهید مطلبی را بگویید از قرآن بگویید، یا میفرمودند هر سوالی از ما دارید از قرآن بپرسید و منبع قرآنی سخن ما را مطالبه کنید».
از این رو اخوانمقدم بر آن است که تفسیر مستقل از روایات میتواند ریشه در خود روایت داشته باشد و بر این اساس جواز آن وجود داشته باشد. وی ادامه میدهد: «اگر اهل بیت(ع) میخواستند فهم قرآن را به روایات تفسیری خود محدود کنند، جابجای بیاناتشان میفرمودند که فهم شما باید در چارچوب روایات ما باشد، در صورتی که چنین چیزی دیده نمیشود؛ برای مثال در آیه وضو وقتی فردی سوال میکند که چرا شما میفرماید که وضو از پایین به بالا مشکل دارد، حضرت میفرماید: «لمکان الباء» یعنی به خاطر «ب» جری که در آیه است و این یعنی هر جا باء جر بود، شما میتوانید این برداشت را داشته باشید. مهم اینکه امام(ع) به سوال کننده نفرمودند: مطلب همین است که من گفتم، و دلیلش را نپرس!»
از سوی دیگر برخی از صاحبنظران علوم قرآنی میان تفسیر و فهم قرآن قائل به تفکیک هستند. یحیی یثربی، صاحب تفسیر روز، از این دست است. او در گفتگو با ایکنا در پاسخ به همین پرسش بیان میکند: مخاطب پیامبر و وحی، مردم به صورت عموم بودند. بخش عمدهای از خطابهای قرآن عموم مردم هستند. وقتی عموم مخاطب واقع میشود، همه باید قرآن را بفهمند. همچنین به ما گفته شده است هر روایتی که از معصوم(ع) نقل میشود باید به قرآن ارجاع شود، اگر با قرآن سازگار بود قبول کنید و در غیر این صورت میتوانید آن را کنار بگذارید. این چه معنایی دارد؟ این بدان معناست که شما قرآن را میفهمید و حدیثی که از من معصوم نقل شده است را میتوانید با آن مقایسه میکنید، اگر قرآن آن را تایید کرد قبولش کنید و اگر نه کنار بگذارید. بنابراین این مردم قبل از حدیث قرآن را میفهمند.
یثربی با بیان اینکه البته مراد اینجا هر مردمی مثلا کسانی که عربی نمیدانند نیست، میگوید: هر کسی که عربی را میفهمد، قرآن را میفهمد و یا اگر قرآن به زبانی ترجمه شود، باز مردم غیر عرب هم میتوانند آن را بفهمند. پس قرآن بارها گفته است که زبان من مبین است یعنی هیچ احتیاجی به توضیح و تفسیر ندارد.
امیر احمدنژاد، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان نیر بر صراحت و وضوح آیات قرآن تصریح کرده و میگوید: قرآن بیانی واضح است و اگر به صورت روشمند و با اصول درستی که هر متنی را میتوان تحلیل کرد با قرآن روبرو شویم، همانطور که اقتضای کلام الهی و هدف خداوند از فرستادن قرآن است و خود آیات تصریح دارند که این کتاب مایه هدایت است، با مراجعه روشمند به قرآن، قابل فهم و درک خواهد بود و چیز علیحدهای به عنوان امر ضروری و لازمی برای فهم قرآن بجز روشهای فهم متن وجود ندارد.
البته او نافی تاثیر مثبت روایت در تفسیر قرآن نیست و میگوید: این مسئله نباید ما را از این مسئله بازدارد که ما در در این راه از ابزارهایی که وجود دارند استفاده نکنیم. یکی از اساسیترین ابزارها مراجعه به کسانی است که خودشان قرآن را خوب فهمیدند که از این منابع به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) تعبیر میشود که با رموز قرآن آشنا هستند. این بزرگان میتوانند به ما کمک بکنند، روش و تحلیل بدهند و خطاهایی که ما داشتیم در فهم کتاب را تصحیح کنند.
برخی از صاحبنظران علوم قرآنی معتقدند که نفس تفسیر روایی ریشه در قرآن دارد. داود معماری میگوید: ما باید از هر عاملی که پردههای ذهنی ما را بردارد و ذهنمان را روشن کند، استفاده کنیم. یکی از این عواملی که به ما کمک میکند خود روایات است. مبنای تفسیر روایی در خود قرآن است. ما در قرآن داریم که «... وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ: و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى و اميد كه آنان بينديشند» (نحل ۴۴) بنابراین خود قرآن پیامبر را به عنوان مفسر و مبین معرفی کرده است.
اما اعتقاد به استفاده از روایات میتواند به منظور راه یافتن در لایههای پنهان آیات باشد. حجتالاسلام و المسلمین حمید جزایری در پاسخ به این پرسش ایکنا که آیا تفسیر بدون روایات ممکن است؟ گفت: بدون تردید یکی از منابع غیرقابل چشمپوشی در فهم مراد خداوند بیانی است که توسط ثقل اصغر یعنی عترت، در روایات مطرح شده است. البته روایات تفسیری ابعاد و کارکردهای متعدد و متفاوتی دارد. برخی از روایات تفسیری لایههای پنهان آیات را به ما نشان میدهند، برخی از روایات تفسیری ناظر به مصادیق و تاویلات آیات مبارکه است و برخی نیز ناظر به نحوه استنباط و فهم آیات قرآن بوده و تعلیم و آموزش فهم قرآن به مخاطبان است.
جزایری همچنین معتقد است که بدون استفاده از روایات تفاسیر میتواند آسیبپذری باشد. وی در این راستا میگوید: برای دست یافتن به تفسیر، اگر به معنای فهم دقیق و کامل مراد جدی خداوند متعال از آیات مبارکه قرآن باشد، باید از تمام قرائن، منابع و ابزارها استفاده کرد و عدم استفاده از هر کدام از این منابع به همان میزان باعث آسیب تفسیر و کاهش اعتماد به خروجی فرایند تفسیری خواهد بود.
برخی از صاحبنظران معتقدند که روایات اجمال آیات را تفصیل میدهند. اگر چنین باشد به نظر میرسد برای فهم آیات ما نیازمند روایات هستیم. عباس تقویان، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) به چنین ضرورتی اشاره کرده و میگوید: طبیعتا اگر ما خواسته باشیم، تمام مقصود خداوند و همه جزئیات را در خصوص تکالیف، احکام و فروع متوجه شویم، فهم اجمالی از قرآن را که بدون روایات ممکن است، به تفصیل بکشیم. برای مثال قرآن کریم به ما دستور میدهد تا نماز بخوانیم. این نماز، زکات، حج و سایر احکام که کلیات آنها بیان شده است باید شکل تفصیلی، تحقق عینی یابد که برای اینکار به سیره و سنت پیامبر(ص) و معصومین(ع) باید رجوع کرد تا مثلا ما بتوانیم نمازی را که مورد نظر خداوند است به جا بیاوریم.
تقویان میافزاید: در بقیه موارد هم همین طور است، نسبت روایات به قرآن، نسبت دلیل تفصیلی است به دلیل اجمالی. قرآن یک نسخه اجمالی معنوی و کلی است و سنت و سیره معصومین هم این اجمال را به تفصیل برای ما بیان میکند. این بدان معنی نیست که اگر روایات وجود نداشته باشد، به هیچ وجه نمیتوانیم قرآن را بفهمیم. قرآن را فیالجمله میفهمیم اما تبیین و تفسیرش بر عهده مفسران و شارحان واقعی قرآن یعنی وجود حضرت پیامبر و اهل بیت(ع) است.
محمد مولوی، عضو هئیت علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی نیز در گفتوگو با ایکنا معتقد است که ضرورت حضور روایات برای تفسیر روایات در برخی از آیات قرآن روشن است. وی در این خصوص میگوید: اینکه روایات برای فهم آیات ضروری است، به این معناست که اگر روایتی نباشد، آیه قابل فهم نباشد و در صورت پاسخ این است که برای برخی از آیات وجود روایات ضروری است، ولی برای بیشتر آیات خیر. نظر علامه طباطبائی هم همین است و میگوید عمده قرآن برای انسان قابل فهم است، اما در برخی از آیات مانند آیاتالاحکام و یا جزئیات قصص و امور مربوط به غیب که شامل ویژگیهای دوزخ، بهشت، نعمتها و عذابهاست، نیاز مبرمی به وجود روایات داریم.
عضو هیئت علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) ادامه میدهد: اتفاقا ذیل آیات مربوط به قصص، امور غیب و آیات احکام، روایات اسرائیلی زیادی هم هست و میتوان گفت بستر چنین روایات اسرائیلی این آیات هستند. این بدان خاطر است که اینجا به روایات نیاز است و جزئیات قصص در قرآن بسیار اندک آمده است و مسلمان و مکلف نیاز دارد که برخی از جزئیات قصص را بداند و به همین خاطر اسرائیلیات اینجا بستری برای گسترش خود یافتهاند و وجود اسرائیلیات فراوان در این آیات نشاندهنده ضرورت وجود روایات در همین قسمت است.
منبع:خبرگزاری بین المللی قرآن
انتهای پیام/