سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

داستان برادرخواندگی یک ایرانی با شهید مدافع حرم افغانستانی

سرور رجایی نوشت: هارون فقیری بدلیل آنکه پدر و مادرش سال‏‌ها پیش فوت کرده و کسی برای تحویل گرفتن پیکرش مراجعه نکرد، یکی از برادران همدل ایرانی تقاضای برادر‌خواندگی با شهید را می‌‏کند، تقاضایی که در‌ قالب کفالت معنوی با اجازه «لشکر فاطمیون» و همکاری «تشکل مردمی‌ مدافعان حریم ولایت» تحقق می‌‏پذیرد.

به گزارش خبرنگار حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران، «محمد سرور رجایی» فعال فرهنگی افغانستانی با انتشار مطلبی در مجله «شهرآرا» به ماجرای برادرخواندگی یک ایرانی با یکی از شهدای مدافع حرم افغانستانی پرداخت.

در این مطلب آمده است: چند سال پیش وقتی از شهر بجستان، شهری که حالا خانه شهید رجب غلامی‌ افغانستانی به‌ حساب می‌‏آید، باز می‌‏گشتم احساس بسیار خوبی داشتم، احساسی از جنس آرامش و افتخار.

شهید رجب در عملیات «والفجر ٩» به‌ شهادت رسیده بود. بعد از شهادت رجب مسئولان امور پیکر پاکش را به بجستان، شهری که از آن اعزام شده بوده، می‌‏فرستند. او در فرازی از وصیت‏‌نامه‌‏اش نوشته بود: «من غریبم و پدر و مادر ندارم و همچنین برادر و خواهری. از شما عزیزان تقاضا دارم گاه‌گاهی که به سر قبرم حاضر می‌‌شوید فاتحه‌ای بخوانید».

حالا با گذشت چند سال هنوز هم کسی از هموطنانم را نمی‌‏شناسم که شهید رجب غلامی‌ را بشناسد، اما حالا شهید رجب نه‌ تنها غریب نیست، که بیش از ٣٠هزار دوست و فامیل بجستانی دارد که همیشه یادش را گرامی‌ می‌‏دارند.

انگار تاریخ برای ما انسان‏‌های فراموش‌کار تکرار می‌‏شود و با ماجرا‌هایی از جنس شهادت و غربت نهیبمان می‌‏زند که کجای کاریم. ما درباره گمنامی‌ شهدا چه وظیفه‌ای داریم؟ روز پنجشنبه گذشته شماری از شهدای افغانستانی مدافع حرم در تهران با شکوه تشییع و در قطعه ۵٠ بهشت زهرای تهران به‌خاک سپرده شدند.

در‌ آن‌ میان شهیدی به‌نام هارون فقیری بود که دوباره مفهوم عمیق غربت را در جانم دواند. او رجب غلامی‌ دیگری برای همدلی‏‌های بیشتر ماست که در این روز‌ها دشمنان ما آن را نشانه گرفته‌اند.

به‌گفته دوستان مسئول، ‌هارون فقیری که نه، بخشی از پیکر پاکش ماه‏‌ها پیش بازگشته بود. چون پدر و مادرش سال‏‌ها پیش فوت کرده بوده‌اند و هیچ‌کسی هم به‌عنوان اقوام شهید برای تحویل گرفتن پیکرش مراجعه نمی‌‏کند، شهید غریب روزگار ما همچنان در «معراج شهدا» به‌ امانت باقی می‌‏ماند.

سر‌انجام یکی از برادران همدل ایرانی تقاضای برادر‌خواندگی با شهید را می‌‏کند، تقاضایی که در‌ قالب کفالت معنوی با اجازه «لشکر فاطمیون» و همکاری «تشکل مردمی‌ مدافعان حریم ولایت» تحقق می‌‏پذیرد.

پیکر شهید با احترام تحویل گرفته می‌‏شود و با شکوه تمام به خاک سپرده می‌شود. بعد از خاکسپاری پیکر شهید بیش از ١٢٠ نفر از تشییع‌کنندگان شهیدی که پیش از آن غریب می‌‏دانستمش، تعهد کردند که نماز شب اول قبر را برایش بخوانند. حالا هم احساس خوبی دارم. بعد از این مزار ‌هارون فقیری در تهران مثل مزار شهید رجب خاستگاه همدلی‌های ما خواهد بود. ما باور داریم که «شمشیرِ تیزِ عشق ز سنگ مزار ماست».

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.