به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ خودتان را گول نزنید. شما می توانید رویای تبدیل شدن به بهترین مادر را در ذهن تان داشته باشید و در عمل به مادری اعصاب خرد کن تبدیل شوید. مادر بودن، می تواند انگیزه قوی تر شدن، مهربان تر بودن و فداکارتر شدن را به شما بدهد؛ اما اگر فکر کنید که روی هر تصمیمی که می گیرید مهر استاندارد می زند، کاملا در اشتباهید.
مادرهایی که خودشان را فرشته نجات می دانند، حاضر نیستند بپذیرند که دام های ریز و درشتی پیش پای شان پهن شده و گاهی برای بهترین مادر بودن، ممکن است با آینده فرزند شان بازی کنند.
زیاد نصیحت می کنید؟
اگر از شیوه غذا خوردن فرزندتان گرفته تا رفتارش با شما و شیوه اش برای انتخاب دوست، همه و همه را می خواهید با بیان کردن قانون های کلی اصلاح کنید، باز هم در اشتباهید. چیزی که می تواند شما را به یک مادر همیشه غرغرو که حرف هایش به هیچ نتیجه ای نمی رسد تبدیل کند، صادر کردن همین قانون های کلی است.
این رفتارهای شما اعصاب کودک تان را خرد می کند
شما نمی توانید فرزندتان را با حرف های تان به آدم بهتر و کم اشتباه تری تبدیل کنید، بلکه برای نجات او از مخمصه ها، اصلاح کردن اشتباهات و یاد دادن راه و رسم زندگی به او، باید به جای حرف زدن وارد عمل شوید. اگر شما با دهان پر صحبت نکنید، فرزندتان هم چنین عادتی را پیدا نخواهد کرد و اگر به او و همسرتان احترام بگذارید، فرزندتان هم راه و رسم احترام گذاشتن را یاد خواهد گرفت.
این مادرها، عاشق نصیحت کردن هستند. این مادرها در ذهن شان یک دنیا قانون کلی دارند که به جای عمل کردن به آنها، ترجیح می دهند هر روز و هر ساعت برای فرزندشان تکرارشان کنند.
می خواهید به هر قیمتی بهترین باشید؟
آرزوی هر پدر و مادری است که فرزندش بدرخشد و از همسالانش یک سر و گردن بالاتر باشد؛ اگر شما هم چنین آرزویی در سر داشته باشید، می توانیم درکتان کنیم اما همه شیوه هایی را که ممکن است مثل والدین دیگر برای رسیدن به این آرزو امتحان کنید، نمی توانیم درک کنیم. کمک به پیشرفت فرزندتان با مدام سرزنش کردن یا سرگردان کردنش در کلاس های مختلف، نمی تواند راه درستی برای بالا فرستادنش از پله های ترقی باشد. گذشته از این، اگر تصور می کنید فرزندتان در همه زمینه ها باید یک سر و گردن از دیگران بالاتر باشد، در اشتباهید.
برای تبدیل نشدن به مادرهای آزاردهنده، باید بپذیرید که میزان توانایی فرزندتان در زمینه های مختلف می تواند متفاوت باشد و اگر برادر بزرگ ترش خوب نقاشی می کند، الزاما دختر کوچولوی شما هم قرار نیست نقاش توانمندی شود.
این مادرها، فکر می کنند فرزندشان باید یک دایره المعارف سیار باشد که از همه چیز سر در می آورد و هر مهارتی را به بهترین شکلِ ممکن یاد می گیرد.
در میان اخبار حوادث گیر افتاده اید؟
همان روزی که می گویند قرار است چند ماه دیگر مادر شوید، نگرانی های تان شروع می شود. از سالم به دنیا آمدنش گرفته تا باهوش و با تربیت شدنش، همه و همه می توانند فکر شما را مشغول کنند. این نگرانی ها با هر سال بزرگ تر شدن فرزندتان چند برابر می شوند و زمانی که به اجتماع وارد می شود و از جلوی چشم تان دور می شود هم به تعدادشان افزوده می شود.
حالا در این دنیای پر از نگرانی، اگر مثل خیلی از مادرهای همیشه مضطرب لابلای اخبار حوادث به دنبال اتفاق هایی که به شما ثابت می کنند حق دارید نگران باشید می گردید، قطعا زندگی سختی را برای خودتان و فرزندتان می سازید. مادرهایی که بیش از حد خودشان را می ترسانند، مثل سایه همراهش می روند و فکر می کنند تنها در حضور خودشان است که فرزندشان می تواند امنیت و آرامش داشته باشد.
این مادرها، فکر می کنند همه دام های دنیا پیش روی فرزندشان پهن شده و اگر او را به خودشان نچسبانند، زندگی اش را به خطر می اندازند. این مادرها نمی گذارند فرزندشان چیزهای جدید را تجربه کنند چون می ترسند با چند قدم برداشتن، در چاله ای که مقابلش پهن شده بیفتد.
از روی کتاب، بچه بزرگ می کنید؟
زنانی که همیشه نگران تبدیل شدن به مادری بی خبر از همه جا و ناآگاه را دارند، برای برداشتن هر قدمی به کتاب های روانشناسی کودک پناه می برند. این مادرها نه تنها در دام برچسب زدن روی کودک شان با دیدن چند نشانه می افتند، بلکه تصور می کنند هر نکته ای را که نویسنده کتاب های تربیت کودک بنویسد، باید مو به مو و بدون هیچ تغییری رعایت کنند. آنها حاضر نیستند تفاوت مادرها و تفاوت بچه ها را با هم بپذیرند و قبول کنند که گاهی نمی توان با در نظر گرفتن اصول کلی و بدون همساز کردن شان با شرایط محیطی و ویژگی های شخصیتی کودک برای تربیتش قدم برداشت.
این مادرها، شیوه فرزندپروری شان را از روی کتاب های علمی یا حتی روش های والدین دیگر کپی می کنند. آنها نمی توانند با توجه به ویژگی های فرزندشان و شرایطی که در آن قرار دارد، طرحی متفاوت اما ثمربخش را برای حل مشکلات اجرا کنند.
جاده را صاف می کنید؟
مادرهای همیشه نگران، مدام در حال صاف کردن جاده ای هستند که فرزندشان قصد عبور از آن را دارد. آنها حاضر نیستند کودک شان طعم هیچ شکست و حتی سختی را بکشد و برای این که به اعتماد به نفس کاذبی که برای فرزندشان ایجاد کرده اند خدشه ای وارد نشود، فرصت تجربه کردن را به او نمی دهند.
آنها کاردستی های کودک شان را درست می کنند تا در مدرسه بهترین باشد، وقتی حوصله درس خواندن ندارد، خودشان با صدای بلند برایش کتاب را می خوانند تا آن را به خاطر بسپرد و وقتی قرار است با کودکان دیگر مسابقه دهد، برای این که شکست نخورد، به او راه های میان بری را یاد می دهند.
این مادرها می دانند فرزندشان کاستی هایی دارد؛ اما مدام از او تعریف می کنند و برای این که تعریف های شان درست از آب دربیاید، فرصت تجربه کردن و تنها وارد گود شدن را از او می گیرند.
بچه ای را که آرزو دارید، بزرگ می کنید؟
دوست داشتید موسیقی یاد بگیرید اما به هر دلیلی چنین فرصتی برای تان فراهم نشده. حالا می توانید از الگوی مادرهای روی اعصاب پیروی کنید و کودکی را که هیچ علاقه ای به ساز زدن ندارد، مجبور به چند ساعت در روز موسیقی تمرین کردن کنید. اگر می خواهید به یکی از این مادرها تبدیل شوید، می توانید کودکی را که عاشق ریاضی است، به مدرسه هنر بفرستید یا بچه ای را که استعداد صخره نوردی و اشتیاق بالا رفتن دارد، مجبور به تمرین یوگا کنید. مادرهایی که می خواهند فرزندشان برآورده کننده آرزوهای ناکام شان باشد، فرصت رسیدن به آرزوها را از کودک خود می گیرند و او را به وادی هایی می کشانند که همیشه با خواسته ها و توانایی های فرزندشان منطبق نیست.
این مادرها، قبل از آن که فرزندشان به دنیا بیاید، می دانند قرار است چه کاره شود و چطور زندگی کند. برای آنها مهم نیست که کودک شان با چه توانایی هایی به دنیا می آید و در جریان زندگی چه آرزوهایی پیدا می کند. آنها یک بار در مسیر رسیدن به آرزوهای شان شکست خورده اند و حاضر نیستند شکست دوباره را بپذیرند.
آرزوهای تان را فدا می کنید؟
زنانی که بی قید و شرط فداکاری می کنند، همیشه محبوب ترین مادرها نیستند. آنها گاهی می توانند به یکی از مادران روی اعصاب تبدیل شوند که تمام زندگی شان را تنها و تنها به فرزندپروری اختصاص داده اند و حالا خود را قربانی و آسیب دیده می دانند. این مادرها به محض بچه دار شدن، همه آرزوها، کارها و فعالیت های شان را کنار می گذارند و به بیست و چهار ساعته مادر کردن مشغول می شوند.
حتی اگر چنین کاری آنها را به گلوله خشم و نا امیدی تبدیل نکند، بعد از مدتی آنها را به زنانی تنها تبدیل می کند که جز فرزندی که دیر یا زود حضورش در خانه کمرنگ می شود، چیزی ندارند. این مادرها، با فرزندشان بده و بستان دارند. فکر می کنند یک عمر همه زندگی شان را وقف فرزندشان کرده اند و حالا نوبت اوست که زندگی اش را وقف والدینش کند.
منبع:برترین ها
انتهای پیام/