سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

سه‌ستاره علیخانی سوژه ماه عسل را جور کرد/ مادری که بعد از 17 سال دوری، پسرانش را در یک برنامه تلویزیونی شناخت!

بیست و دومین برنامه ماه عسل، ماجرای 17 سال جدایی یک مادر از فرزندانش را به تصویر کشید.

به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ بیست و دومین برنامه ماه عسل، ماجرای 17 سال جدایی یک مادر از فرزندانش را به تصویر کشید.

احسان علیخانی خیلی سریع، گفتگوی خود را با مهمان برنامه ماه عسل آغاز کرد.

خانمی که مهمان ماه عسل بود، درباره خانواده خود گفت: ما دو برادر و سه خواهر بودیم و من تا سوم راهنمایی درس خواندم.

وی ادامه داد: در سال 1369 زمانی که مادر همسرم مرا می‌بیند و برای ازدواج با پسرش انتخاب می‌کند، تصمیم به ازدواج گرفتم و حاصل آن یک دختر و دو پسر است.

مهمان ماه عسل عنوان کرد: این ازدواج در پنج ماه اول با خوبی و خوشی سپری شد. پس از گذشت 5 ماه متوجه اعتیاد همسرم شدم. اما نمی‌توانستم در آن زمان جدا شوم و به همین دلیل پیگیر ترک اعتیاد همسرم شدم؛ اما نتیجه نداشت.

وی در ادامه اظهار داشت: نهایتا طلاق غیابی گرفتم. به خاطر وضعیت مالی بچه ها را به پدر شوهرم دادم اما قبول نکرد. از طرفی می ترسیدم بچه ها دست همسرم بمانند. چرا که یک دفعه، یکی از بچه‌ها را به خاطر نیاز به مواد مخدر500 هزارتومان به یک خانواده که بچه نداشت، فروخته بود. آن زمان من با کمک پدرم و با اعتماد آن خانواده، توانستم پول آن‌ها را بازگردانم و فرزندم را پیش خود بیاورم.

این خانم افزود: در نهایت به دلیل شرایط بسیار بدی که با آن روبرو بودم، تصمیم گرفتم بچه‌ها را برای نگهداری به بهزیستی بسپارم. چرا که علاوه بر نداشتن مسکن و اوضاع مالی مناسب برای نگهداری از بچه‌ها، امنیت آن‌ها نیز به دلیل وجود پدرشان تأمین نمی‌شد.

وی درباره آخرین روزهای بودن در کنار فرزندان خود گفت: زمانی که بچه‌ها را به بهزیستی سپردم، چادر من را می‌گرفتند. من تا سه هفته به دیدن آنها می رفتم اما به خاطر اینکه اذیت نشوند، دیگر نرفتم. در این سال‌ها روزهاى سختی را سپری کردم. در این مدت فامیل و آشنایان مرا سرزنش می‌کردند که چرا بچه ها را بهزیستی گذاشتم اما آن موقع هیچ کدام کمکم نکردند. کسی نمی‌تواند من را قضاوت کند. شاید بگویند من مادر بی عاطفه ای هستم اما اینطور نیست.

علیخانی گفت: بزرگترین مشکل ما همین قضاوت هاست. از امام صادق (ع) روایت است: مردم اگر درونمان را ببينند حاضر نيستند، حتی در مراسم تدفينمان شركت كنند. پس اگر به جای قضاوت كردن ديگران به درگيری های خودمان برسيم، همه چيز خيلی خوب می شود.

علیخانی در خصوص اینکه مهمانش چه سالی بچه‌ها را به بهزیستی سپرده است، سوال کرد. او پاسخ داد: سال 79 بچه‌ها را به بهزیستی سپردم و 17 سال از آن زمان گذشته است.

‏‎‏‎‏‎نکته جالب قصه این خانم اینجا بود که در ویژه برنامه «سه ستاره» احسان علیخانی به مناسبت روز مادر؛ دو پسر جوان به این برنامه دعوت شدند، و مادر از قاب تلویزیون فرزندان خود را می‌شناسد و به دنبال آنها می‌رود. مادر «پوریا» و «خشایار» مهمان روز گذشته برنامه ماه عسل بود.

مادر پوریا در ادامه گفت: من زمانی که برنامه سه ستاره را دیدم، بچه ها را شناختم. پوریا تغییر نکرده بود اما خشایار چهره‌اش با آن سال ها تفاوت دارد. به مادر، برادر و خواهرانم موضوع را گفتم و آنها گفتند به دنبال بچه ها برو.

این خانم پس از دیدن این برنامه به مرکزی که بچه‌ها را سپرده بود، مراجعه می کند و شماره پسرش را می گیرد.

مادر پوریا اظهار داشت: با «پوریا» تماس گرفتم. گفتم که من مادرت هستم؛ اما پسرم این موضوع را در ابتدا نمی‌پذیرفت. تا اینکه به خانه آنها که دولت برایشان گرفته، رفتم و دیدم با هم زندگی می کنند.

در ادامه بخشی از برنامه «سه ستاره» که پوریا و خشایار آمده بودند، پخش شد و در بخش دیگر خشایار و پوریا در قاب ماه عسل جای گرفتند.

پورياگفت: روز بعد از برنامه سه ستاره، خانمی با من تماس گرفت. صداش برايم آشنا بود انگار در ذهنم آن صدا را شنيده بودم. صدایِِ پشت خط گفت من مادرتم؛ جا خوردم. بعد از 17 سال یکی زنگ بزند و بگوید من مادرتم، خیلی سخت است. گفتم تا الان كجا بودی و گفت بايد همديگر را ببينيم. قرار گذاشتيم و مادرم را در تهران ديدم. وقتی ديدمش فقط گريه می‌كرد. جای او نبودم و فقط خواستم قصه مادرم را گوش کنم اما من از ته دل دركش كردم.

خشايار ادامه داد: من سختی ها و کتک هایی که مادرم در آن روزها می خورد را دیده بودم. من از دیدن مادرم خوشحال شدم. من و پوريا كل این سالها همديگر را داشتيم اما مادرم چی؟ او تمام اين سالها تنها بود.

پوریا در خصوص شرایط این روزهای خودشان عنوان کرد: من پیک موتوری هستم و خشایار هم با دوستان خود زندگى می‌کند. مادرم هم کاشان است. ما به اسم خانواده هستیم اما فعلا یک هفته هم کنار هم نبودیم.

احسان علیخانی در پایان اعلام کرد که بهشت امام رضا (ع) خانه ای به شما هدیه می دهد که کنار هم زندگی کنید.

 

گزارش از الهام قبادی

انتهای پیام/

 

برنامه علیخانی مادری را پس از سال ها به فرزندانش رساند

 

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۵
در انتظار بررسی: ۰
یزدانی
۰۰:۳۳ ۳۱ تير ۱۳۹۶
مادرشون نمیتونست بادرخواست ازمدیربهزیستی خودشم بمونه واونجامشغول به کارشه؟
نمیدونم گذشته ی خیلی تلخی بوده
علی
۱۰:۳۱ ۰۲ تير ۱۳۹۶
ای کاش بهزیستی به کسایی که بخاطر مشکل مالی مجبورند از فرزندانشان جدا شوند به آنها کمک کند تا کنار هم بمانند تا اینکه حاضر شود بچه ها را فقط در اماکن خود نگه دارد.
همان کمکی که میکند را به شکل بهتر انجام دهد
ای کاش امسال موسسه بهشت امام رضا قبل از جدایی به انها خانه دهد تا صرفا بعد از نمایش تلوزیونی بخواهد خود را داوطلب کند
سیدسعیدمسبوق.همدان
۰۳:۳۵ ۰۲ تير ۱۳۹۶
احسان جان تووبرنامه خوبت باعث شادکردن دل این مادرعزیزشدی .امیدوارم که همیشه دلت شادباشه باآرزوی موفقبت برای این مادروفرزندانش
ناشناس
۰۲:۳۴ ۰۲ تير ۱۳۹۶
دیگه غم نبینند .
ناشناس
۰۱:۳۱ ۰۲ تير ۱۳۹۶
خیلی سخت خیلی همچین هم وطنانمون همچین نمونه زیادداریم دولت بایدبرس
ناشناس
۲۲:۰۱ ۰۱ تير ۱۳۹۶
علی خانی نمیشه منو دعوت کنه به برنامش چون بیکارم شاید یک کار برام پیدا شه
ناشناس
۲۰:۰۴ ۰۱ تير ۱۳۹۶
اگه در مورد این مادر چنین قضاوتی می کنید، پس در مورد پدر معتادشون میخواید چی بگید؟؟؟ همیشه مردم از آدمهای خوب ایراد می گیرند و در مورد اونایی که بد کردند سکوت می کنند چون میگند خب اونکه تکلیفش معلومه، بده دیگه... به همین راحتی؟؟؟
ناشناس
۱۵:۱۷ ۰۱ تير ۱۳۹۶
اقا احسان دمت گرم به خاطر خوبی هایی که شما باعثش بودی .اسلامیت به انسانیت هست
فرانک
۱۴:۵۲ ۰۱ تير ۱۳۹۶
او مادر است درسته که بچه ها شو مجبور شده به بهزیستی بده ولی این کار فقط برای خوشبختی و خوب بزرگ شدنشان بوده وبس
ناشناس
۱۴:۵۰ ۰۱ تير ۱۳۹۶
به نظرم مادر واقعی یعنی همین با دوراندیشی که داشت با گذشتن از عواطف خودش امنیت و اینده بچه هایش را در حد توانش حفظ کرد . بیرون گود ایستادن و قضاوت کردن همیشه راحت است.
ناشناس
۱۳:۵۲ ۰۱ تير ۱۳۹۶
علیخانی سوژه سازی میکنه . من این خانواده را میشناسم دو ساله با هم هستن .
ناشناس
۱۳:۳۵ ۰۱ تير ۱۳۹۶
خداروشکر که حالا کنارهمدیگ هستن و خونه دارن
دستشون درد نکنه
سلدوز
۱۳:۱۴ ۰۱ تير ۱۳۹۶
من هروقت میخام کسی رو قضاوت کنم .با خودم میگم من جای اون نیستم و کفش های اونو نپوشیدم ببینم تو چه شرایطی این کار رو کرده. بعد هم قاضی واقعی خداست
ناشناس
۱۲:۰۴ ۰۱ تير ۱۳۹۶
قضاوت کردن سخت است ولی بطور کلی مادر حسابی نبوده درحال حاضر هم شخص موثری نمی‌تواند باشد درضمن که همدیگر را گم نکرده بودن و خودخواسته بوده. حقیقت
ناشناس
۱۲:۵۷ ۰۱ تير ۱۳۹۶
مگه مجبورت کردن قضاوت کنی؟
عجب!