سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

سرقت مسلحانه هالیوودی زن و شوهر

همسرم به من اعتماد عجیبی داده بود که هیچ اتفاقی برایمان نمی‌افتد و گفته بود که فقط من باید پول‌ها را جمع کنم و او حواسش به همه چیز هست.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ زن و مرد میانسال که برای دست یافتن به پول هنگفت و با تقلید از فیلم‌های هالیوودی، به یکی از بانک‌های پایتخت دستبرده زده بودند دقایقی بعد از اجرای نقشه سرقت و قبل از آنکه سوار بر موتورسیکلت شوند، توسط مردم دستگیر شدند.به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، دراین سرقت مسلحانه که ساعت 1 بعد از ظهر 10 خرداد امسال رخ داد زن و مردی که صورت‌هایشان را با ماسک آلودگی هوا پوشانده بودند وارد بانک ملت در بزرگراه فتح شدند.
سرقت در 5 دقیقه
مرد نقابدار، با سروصدای رعب‌آور اسلحه کلتش را به سمت کارمندان بانک و مشتری‌ها نشانه گرفت و از آنها خواست همه رو به دیوار بایستند. بعد هم در حالی که اسلحه‌اش را به سمت یکی از کارمندان گرفته بود با تهدید خواست، تمام پول و چک‌های بانکی را روی باجه بگذارند. آنها نیز از ترس همین کار را کردند. همان موقع یک زن که همدست سارق بود، به طرف پول‌های روی باجه رفت و آنها را داخل کوله پشتی سیاه رنگش ریخت. اما این پایان ماجرا نبود. چرا که مرد مسلح از یک کارمند خواست تا در گاوصندوق را باز کند که او هم به ناچار به خواسته‌اش عمل کرد ولی داخل گاوصندوق پول زیادی نبود به همین خاطر دزدان نقابدار، از بانک خارج شدند. اما همزمان با خروج آنها مردمی که متوجه سرقت شده بودند و در بیرون از بانک به تماشا ایستاده بودند به کمک کارمندان و مشتریان بانک رفته و با آنها درگیر شدند. اما همان موقع دزد مسلح که خود و همدستش را در محاصره مردم و کارمندان بانک دید، برای فرار از مخمصه تیری شلیک کرد که به پای یکی از کارمندان خورد. اما در نهایت هر دو به دام افتادند.به دنبال دستگیری سارقان بانک، موضوع به بازپرس شعبه اول دادسرای ویژه سرقت و کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی اعلام شد. یکی از کارمندان بانک به بازپرس گفت: زمانی که سارقان مسلح وارد بانک شدند، چندین نفر داخل شعبه بودند. مرد نقابدار به محض ورود به بانک فریاد زد «این پول‌ها برای دولت است و به مردم تعلق ندارد، پس دخالت نکنید تا کسی آسیب نبیند.» بعد هم به کمک زن نقابدار نقشه سرقت را اجرا کردند. سرقت حدود 5 دقیقه طول کشید و آنها حدود 33 میلیون تومان پول و تراول چک سرقت کردند. اما به محض اینکه از بانک خارج شدند، با کمک مردمی که متوجه ماجرا شده بودند، آنها را محاصره کردیم. همان موقع یک نفر از پشت سر با میله آهنی ضربه‌ای به سر سارق مسلح زد که او روی زمین افتاد و به این ترتیب آنها بازداشت شدند.در ادامه تحقیقات، روز گذشته زوج میانسال برای تکمیل تحقیقات به دادسرای ویژه سرقت منتقل شده و تحت بازجویی تخصصی قرار گرفتند.
وسوسه‌های همسر موقت
زن میانسال، در گفت‌و‌گو با خبرنگار حوادث «ایران»، به تشریح جزئیات ماجرا پرداخت.
چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟
بدهی داشتیم و برای پرداخت بدهی‌مان همسر موقتم – دانیال- پیشنهاد سرقت مسلحانه را مطرح کرد.
چند وقت بود که تصمیم به سرقت داشتید؟
دقیق یادم نیست اما بعد از عید به این فکر افتاده بودیم.
نقشه سرقت را چطور طراحی کردید؟
همسرم زیاد فیلم‌های پلیسی و سرقت از بانک‌های خارجی می‌بیند. فیلم‌های هالیوودی هم خیلی کمک‌مان کرد.
چه شد که بانک ملت بزرگراه فتح را انتخاب کردید؟
دانیال گفته بود که باید جایی را انتخاب کنیم که نزدیک خانه و محل کارمان نباشد. برای همین در خیابان‌ها پرسه زدیم و اتفاقی آن بانک را برای سرقت انتخاب کردیم.
از سرقت بگو؟ چطور آن را انجام دادید؟
روز حادثه سوار بر موتور دانیال شده و طبق نقشه به سمت بانک رفتیم. موتور را زیر پل پارک کردیم و وارد شدیم. دانیال اسلحه را به سمت مشتری‌ها و کارمندان گرفت و از آنها خواست پول‌ها را روی باجه بگذارند و به سمت دیوار بگذارند. من هم خیلی سریع پول‌ها را داخل کوله پشتی‌ام ریختم. دانیال زودتر از من بیرون آمد، همین که از بانک خارج شدم، فردی با میله آهنی ضربه‌ای به سرم زد که بیهوش شدم. قبل از بیهوش شدن صدای تیر را شنیدم.
فکر نمی‌کردی که ممکن است دستگیر شوید؟
حتی یک درصد هم احتمال نمی‌دادیم. دانیال به من اعتماد عجیبی داده بود که هیچ اتفاقی برایمان نمی‌افتد. او گفته بود که فقط من باید پول‌ها را جمع کنم و حواسش به همه چیز هست.حتی گفت اگر روزی هم دستگیر شدیم همه چیز را به عهده می‌گیرد. اما دروغ گفته بود، الان که دستگیر شدیم همه چیز را گردن من و پسرم انداخته و می‌گوید ما نقشه سرقت را طراحی کرده‌ایم. من به حرف‌های دانیال اعتماد کردم و چشم بسته هر آنچه گفته بود را گوش دادم. اما او نامردی کرد.
قرار بود با پول‌های دزدی چکار کنید؟
دانیال گفت بدهی‌هایمان را می‌دهیم و بعد هم یک کارخانه می‌خرد و....
مگه می‌خواستید چقدر سرقت کنید؟
می‌گفت داخل بانک اگر هیچی پول نباشد، کمتر از یک میلیارد تومان نیست و این یک میلیارد زندگی‌مان را برای همیشه تغییر می‌دهد.
قبل از سرقت تمرین هم کردید؟
تمرین نکردیم. اما برای به دست آوردن اطلاعات و وضعیت مشتری‌ها و کارمندان بانک سه، چهار باری به بانک رفته و آنجا را از همه نظر بررسی کرده بودیم.
گفتی انگیزه شما برای سرقت، بدهی و نیاز به پول بوده. بدهی‌ها برای چه بوده؟
20 میلیون تومان وام گرفته بودم و باید آن را تسویه می‌کردم. از طرفی اجاره خانه‌مان هم مانده بود و کلی زیر قرض رفته بودیم.
برای چی وام گرفتی؟
دانیال زیر پایم نشست و از من خواست که وام بگیرم تا ماشین بخرد. من هم قبول کردم و دفعه اول یک وام 10 میلیونی گرفتم و مقداری از آن را روی پول ماشینش گذاشت و یک پراید خرید و مقداری را هم خرج خانواده‌اش کرد و باقی آن هم خرج شد. وام دوم را خودم گرفتم که ماشین بگیرم که آن را هم خرج کردیم.
گفتی خرج خانواده‌اش بکند؟ همسرت متأهل بود؟
بله زن و بچه دارد و من زمانی که به عقد موقت او درآمدم این موضوع را می‌دانستم. دانیال هیچ سودی برایم نداشت و علاوه بر اینکه کلی خرج روی دستم گذاشت پای مرا به زندان هم باز کرد.
با اینکه می‌دانستی زن دارد چرا ازدواج کردی؟
برای اینکه از دست مردم خسته شده بودم. هر جا می‌رفتم خانه اجاره کنم وقتی می‌فهمیدند که مطلقه هستم نگاهشان یکدفعه تغییر می‌کرد. به صاحبخانه‌ام می‌گفتم اجاره خانه را کم کن، می‌گفت باشه به شرط اینکه با من مهربان‌تر باشی. باور کنید یک زن مطلقه با شرایط من هیچ جایگاهی ندارد و من برای اینکه بتوانم زندگی کنم و از خودم و پسرم مواظبت کنم مجبور شدم با دانیال ازدواج کنم.
با دانیال چطور آشنا شدی؟
هر دو نفرمان خدمه بیمارستان بودیم. من 16 سال سابقه کار در بیمارستان دارم و او هم 6 سال قبل در بیمارستان ما مشغول به کار شده بود. 4 سال قبل به من پیشنهاد ازدواج داد که با خوشحالی قبول کردم.
پسرت از ماجرای سرقت با خبر بود؟
اصلاً، او روحش هم از این موضوع خبر نداشت. چند روز قبل از سرقت با دوستانش رفته بود شمال و زمانی که به تهران برگشت و متوجه شد من نیستم، نگران شده بود تا اینکه فهمید زندان هستیم.
پشیمانی؟
بله، خیلی زیاد. اما باور کنید فقط من و شوهرم در این ماجرا مقصر نیستیم و....

منبع:ایران

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.