سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

واقعاً دعوا سر سربند یا فاطمه(س) بود!

همه روضه‌ها را می‌خواندیم اما روضه حضرت ابوالفضل(علیه السلام) خیلی حال و هوا داشت. در عملیات خاصی نبود ولی معمولاً خوانده می‌شد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، وقتی آرشیو مناجات‌های جبهه را مرور می‌کنیم، به روضه‌ای از حضرت ابوالفضل(ع) برمی‌خوریم که رزمنده‌ها در بحبوحه عملیات کربلای 5 با آن به علمدار کربلا متوسل شدند. این نوای ماندگار با صدای حاج رضا پوراحمد در تاریخ ثبت شده است. در گردان مقداد و میثم با محمدرضا طاهری، نریمان پناهی و شهدایی همچون غلامعلی رجبی، حاج مجید سیب سرخی و جواد رسولی همرزم بود. برای سخن گفتن از فرهنگ جهاد و شهادت و مرور تاریخ دفاع مقدس، باید سراغ این دست مداحان با اخلاق و بدون حاشیه‌ای هم برویم که همان سوز صدای دوران جنگ خود را حفظ کرده‌اند و دغدغه‌هایی را هم نسبت به وضعیت مداحی امروز دارند. حاج رضا این روزها دلش برای حماسه‌های هشت ساله و روضه‌های شب عملیات تنگ شده است. این گفت وگوی صمیمانه بهانه‌ای است برای تجلیل از خالق نوای «ای که به عشقت اسیر».

*از چه سالی مداحی را شروع کردید؟
من تقریباً قبل از انقلاب هم این علاقه را داشتم اما از ابتدای انقلاب، مدیحه‌سرایی را شروع کردم. الان 35، 40 سال است این توفیق را دارم که در زیر بیرق و پرچم حضرت سیدالشهداء(علیه‌السلام) نوکری می‌کنم.

*شنیدم که طلبه بودید؛ از چه سالی وارد حوزه علمیه شدید؟
قبل از انقلاب این توفیق را داشتم که از مقطع راهنمایی به بعد را در مدرسه آقای مجتهدی دروس حوزوی بخوانم. با آقایان سیدباقر علم‌الهدی، ابوالحسنی و کازرونی همدوره بودم. جالب است بدانید که یکی از کسانی که بنده را تشویق کردند تا مداح شوم، مرحوم آیت‌الله مجتهدی بود. ایشان همواره به من می‌گفتند که جوان بخوان برای اهل بیت؛ «اگر من صدای تو را داشتم قیامت غصه نداشتم». خیلی حرف بزرگ و پخته‌ای بود و ما به این واسطه برای ستایشگری اهل‌بیت تشویق شدیم.

*در بحبوحه دفاع‌مقدس به رزمندگان جبهه حق پیوستید. از کجا این انگیزه شکل گرفت؛ در این باره توضیح دهید؟
در پایگاه بسیج مالک اشتر واقع در خیابان خاوران عضو بودم. آن موقع منزل ما در میدان خراسان بود. ما پنج برادر و یک خواهر بودیم که یکی از برادران من به نام عباس در دوران دفاع مقدس به شهادت رسید. همه برادرانم در جنگ بودند اما من و عباس بیشتر حضور داشتیم. شش سالی رزمندگی کردم تا پایان جنگ؛ البته مقداری هم بعد از جنگ هم در صحنه‌های مختلف جهادی و سازندگی حضور فعال داشتم.



*نخستین مرتبه‌ای که به عرصه دفاع مقدس پا نهادید و رسماً رزمندگی خودتان را اعلام کردید، چه سالی بود؟
ما به امر امام(ره) و براساس احساس وظیفه، سال 60 به جبهه‌های حق علیه باطل رفتیم. لشکر محمد رسول الله(صل الله علیه و آله) در ابتدا بنده را به عنوان رزمنده پذیرفت.

*شما در بدو تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به عضویت سپاه درآمدید و یا بعد از جنگ این توفیق حاصل شد؟
خیر. بنده سال 66 در زمره پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفتم و رسماً به عضویت سپاه درآمدم.

*اولین عملیاتی که حضور پیدا کردید چه عملیاتی بود؟
عملیات مسلم بن عقیل(علیه السلام)بود؛ در گردان کمیل. آن‌جا هم مداحی کردم و هم در میدان رزمی حضور داشتم. تنها به صرف مداحی کردن به جنگ نمی‌رفتم، زیرا کار رزمی و فعالیت نظامی را دوست داشتم. البته ناگفته نماند که اهمیت تبلیغ را می‌دانستم اما از دفاع رزمی هم غافل نبودم.

*یادتان است برای رزمنده‌ها چه دَمی می‌گرفتید؛ به قولی امروز شنیدن و یا خواندن آن شما را به یاد روزهای زیبای دفاع مقدس می‌اندازد؟
یک سبکی بود: «شعار یاران حسین این است/ جنگ برای شرف و دین است/ جنگ جنگ تا پیروزی....» این مدیحه هم جنبه تبلیغی داشت و هم حماسی! در صبحگاه با بچه‌ها این دَم را می‌گرفتیم و زمزمه می‌کردیم.

*کدام حادثه یا ماجرای دفاع مقدس است که وقتی به یاد آن می‌افتید بغض گلویتان را می‌گیرد؟
معنویت و اخلاص بچه‌ها؛ آن شجاعت‌ها و ایثارگری‌های منحصر به فرد که همدیگر را فدا می‌کردند تا اسلام احیاء شود. می‌گفتند سعادت هم‌رکابی با ولایت فقیه(امام راحل) را پیدا کردند و به مصداق واقعی کلمه، ولایت‌پذیر بودند. وقتی یاد این گل‌هایی می‌افتم که هرکدام از آنها ستاره‌ای بودند در آسمان جمهوری اسلامی ایران و مشابه آنها امروز کم است، دلم برای آن‌روزها و این بزرگواران تنگ می‌شود.

*کدام عملیات برایتان خاطره‌انگیز است؟
در عملیات ام‌الرصاص با حاج مجید سیب سرخی در اروند رود غرق شدیم. هرکدام یک طرف رفتیم اما بحمدالله نجات پیدا کردیم. البته حاج‌مجید زودتر از من رهایی پیدا کرد و یادم می‌آید بحبوحه آغاز عملیات فاو(والفجر8) بود که ایشان در آن عملیات هم شرکت کردند. وقتی در ستون به بچه‌ها خبر داده بودند که بنده شهید شده‌ام، رزمنده‌ها به خصوص محمدرضا طاهری خیلی غصه دار شده بودند وگریه کردند.

*حاج آقا! مداحی در دوران دفاع مقدس چه تفاوت‌ها و شباهت‌هایی با امروز دارد؟
واقعاً اخلاص و معنویت خیلی بیشتر از امروز بود. آن‌روزها خیلی به دنبال سبک نبودند. این شورهایی که امروز با این شکل و سیاق می‌گیرند در آن روزها معنا و مفهومی نداشت. زیبایی از اخلاص بود و به معنای واقعی مستمع و مداح با هم لذت می‌بردند و استفاده می‌کردند. یکی از نکته‌هایی که مداحان جوان باید بدانند این است که خودشان باید از معنویت و نورانیت مداحی برای اهل‌بیت استفاده کنند نه فقط برای دیگران بخوانند و آنها بهره ببرند! به تعبیر حاج‌آقای قرائتی؛ کیسه‌کش دیگران نباشیم؛ همه را تمیز کنیم و خودمان چرک باشیم.

*از دفاع مقدس چه ره‌توشه‌ای برای نسل جوان مداح ما دارید؟
معنویت، اخلاص، شجاعت، پیروی از ولایت‌فقیه، ادب، گذشت و بزرگ‌اندیشی همه را در جنگ دیدم. این جوانان مداح ما می‌توانند از یادگاران آن روزها بهره ببرند.

*چه روضه‌ای را در دوران جنگ خواندید که بسیار برایتان رضایت‌بخش بود؟
همه روضه‌ها را می‌خواندیم اما روضه حضرت ابوالفضل(علیه السلام) خیلی حال و هوا داشت. در عملیات خاصی نبود ولی معمولاً خوانده می‌شد. مخصوصاً مواقعی که عملیات گره می‌خورد و ... در شب عملیات روضه حضرت زهرا(سلام الله علیه و آله) خوانده می‌شد. یک شعری هم حاج سعید دارد که «دعوا سر سربند یا فاطمه» بود، وقتی می‌شنوم ناخودآگاه به‌گریه می‌افتم، چون حرف دل است.

*سال 66 به سپاه رفتید و پاسدار شدید؛ از آن روزها بگویید؟
ابتدا به وزارت سپاه رفتم. بعد هم برهه‌ای را در لشکر 27 محمد رسول الله(صل الله علیه و آله) در قسمت تبلیغات خدمت کردم. اواخر بازنشستگی هم در بنیاد تعاون سپاه مشغول شدم و با سرهنگ تمامی دوران 30 ساله به پایان رسید.

*در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید.
اگر امام حسین(علیه السلام) آن دنیا به ما نگاه رضایت‌بخشی نداشته باشند کارمان زار است... الان چه پرادو سوار شوید و چه براوو! هر دو زودگذر هستند؛ نگذاریم شرمنده حضرت سیدالشهداء(ع) شویم.

منبع: کیهان
 
 انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.