در این خاطره نگاری آمده است؛
رابطه ما با آقا، رابطه نوه و پدربزرگی نبود، رابطه ای دوستانه و رفاقتی بود که از آن آرامش می گرفتیم.
وقتی پیش آقا بودیم، حالت امام و پدربزرگ را کنار می گذاشتیم و آنقدر فضا دوستانه و صمیمی بود و آنقدر احساس راحتی پیش ایشان داشتیم که به آرامش می رسیدیم. هر چه در آن زمان اتفاق می افتاد همه صمیمیت بود و دوستی و هر حرفی هم بینمان رد و بدل می شد، همین خاصیت را داشت و آقا طوری با ما صحبت می کردند که بوی نصیحت بزرگتری نمی داد و وقتی با خود خلوت می کردی و منطقی به آن فکر می کردی، راه را می دیدی که امام پیش پایمان گذاشته بودند.
منبع: وب سایت جماران
انتهای پیام/