نسخه الکترونیک کتاب «گلستان یازدهم»، دربردارنده خاطرات زهرا پناهیروا از سوی انتشارات سوره مهر منتشر و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
این اثر دربردارنده خاطرات همسر شهید علی چیتسازیان است که به قلم بهناز ضرابیزاده، نویسنده ادبیات دفاع مقدس، نوشته شده است. کتاب دارای نثری روان و داستانی است که بر جذابیت خاطرات افزوده است.
بهناز ضرابیزاده، از نویسندگان حوزه دفاع مقدس پیش از انتشار کتاب، گفته بود: کتاب تازهای را در حوزه خاطرات برای انتشار به سوره مهر سپردهام.
وی ادامه داد: «گلستان یازدهم» نام این کتاب است که خاطرات زهرا پناهیان، همسر شهید چیتسازیان و فراز و فرودهای وی در زندگی هشت ماهه با این شهید را دربردارد. البته این کتاب به زندگی این بانو، پس از شهادت همسرش هم پرداخته است.
نویسنده «دختر شینا» روایت زندگی شهید چیتسازیان را از جذابترین روایتها از دفاع مقدس دانست و گفت: فرزند این زوج، 37 روز پس از شهادت چیتسازیان متولد شد. این کتاب در قالب خاطره نوشته شده است و من در نگارش این کتاب کوشیدم ساختار و تکنیک جذاب و متفاوتی داشته باشم.
وی همچنین از «محله حاجی» به عنوان کتابی نام برد که در بیست و هشمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عرضه خواهد شد و افزود: داستان «محله حاجی» در همدان رخ میدهد و ماجرای فعالیتهای دو نوجوان در سالهای نزدیک به پیروزی انقلاب را بیان میکند.
نویسنده کتاب درباره شیوه نگارش « گلستان یازدهم » به خبرگزاری ایکنا گفته بود: نگارش این کتاب ساختاری متفاوت با «دختر شینا» دارد زیرا سعی کردهام در حوزه خاطره هم به ساختار و هم به تکنیک این کار توجه بیشتری داشته باشم.
به گفته ضرابیزاده، وقایع مهمی مانند فوت حاج ملاعلی همدانی و دیگر حوادث اثرگذار در موج انقلابی مردم همدان در خلال این داستان روایت میشود. این کتاب با شمارگان دو هزار و 500 نسخه، قطع رقعی، 116 صفحه منتشر می شود.
مقام معظم رهبری بر کتاب « گلستان یازدهم» تقریظ نوشتهاند. متن تقریظ رهبری بر کتاب این است:
«بسماللهالرّحمنالرّحیم
این روایتی شورانگیز است از زندگی سراسر جهاد و اخلاص مردی که در عنفوان جوانی به مقام مردان الهی بزرگ نائل آمد، و هم در زمین و هم در ملأ اعلیٰ به عزت رسید... هنیئاً له.
راوی -شریک زندگی کوتاه او- نیز صدق و صفا و اخلاص را در روایت معصومانه خود به روشنی نشان داده است.
در این میان، قلم هنرمند و نگارش آکنده از ذوق و لطف نویسنده است که به این همه، جان داده است. آفرین بر هر دو بانو؛ راوی و نویسنده کتاب».
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم:
«داشتیم از جلوی بیمارستان بوعلی میگذشتیم، گفتم: «علی آقا، تا چند ماه دیگه بچهمون اینجا به دنیا میآد»
با تعجب پرسید: «اینجا؟!»
گفتم: «خُب، آخه اینجا بیمارستان خصوصیه، بهترین بیمارستان همدانه»
علی سرعت ماشین را کم کرد و گفت: «نه، ما به بیمارستانی میریم که مستضعفین اونجا میرن. اینجا مال پولداراست. همه کس وُسعش نمیرسه بیاد اینجا.»
توی ماه هشتم بارداری بودم و حالم اصلاً خوب نبود. عصر پنجشنبه دهم دیماه 1366 بود. وقت و بیوقت درد میآمد به سراغم. وصیّت علی آقا را به همه گفته بودم. آن روزها خانة مادرشوهرم پُر از مهمان بود و دوروبَرمان شلوغ. مادر هم آنجا بود. تا گفتم حالم خوب نیست، ماشین گرفت و به بیمارستان فاطمیه، که بیمارستانی دولتی بود، رفتیم. همین که وارد بیمارستان شدیم، خبر مثل بمب همه جا صدا کرد: «بچة شهید چیتسازیان داره به دنیا میآد.»
کارکنان بیمارستان به هول و ولا افتاده بودند. دوروبَرم پُر شده بود از پرستار و دکتر. خیلی زود خبر توی شهر پخش شد. مردم به بیمارستان تلفن میزدند و احوال من و بچه را میپرسیدند....
سردار شهید علی چیتسازیان در سال ۱۳۴۱ در همدان دیده به جهان گشود، و در طول زندگی خود تلاشهای فراوانی را برای دفاع از خاک ومیهن اسلامی خود انجام داد سرانجام در تیرماه سال۶۶ در عملیات نصر ۴ به شهادت رسید.
انتهای پیام/