سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

احیای عروسک‌های محلی و سنتی؛لیلی به‌جای باربی +عکس

داستان لیلی را از زبان صاحبخانه می‌شنوم؛ از زبان آمن خادمی. قصه زندگی این دو نفر حالا مدتی است به هم گره خورده است؛ گرچه آمن متعلق به عصر حاضر است و لیلی، عروسک سنتی شهرستان نورآباد ممسنی با بیش از ۲۰۰ سال قدمت.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در کوچه پس‌کوچه‌های پایتخت، کنج یک خانه نقلی و جمع و جور که بوی خوش عود از سر صبح در فضایش موج می‌زند، همان زمان که صاحبخانه زیر کتری را روشن می‌کند تا با همدیگر در لیوان‌هایی بزرگ و رنگی چای بنوشیم، روبه‌روی لیلی می‌نشینم؛ به چشم‌هایش نگاه می‌کنم، به موهایش دست می‌کشم و دامن پرچین و لباس‌های رنگی‌اش سر ذوق می‌آوَرَدم. لیلی 876کیلومتر راه آمده تا اینجا مقابل من بنشیند. لیلی داستان خودش را دارد، یک داستان دور و دراز و شنیدنی.
 
من داستان لیلی را از زبان صاحبخانه می‌شنوم؛ از زبان آمن خادمی. قصه زندگی این دو نفر حالا مدتی است به هم گره خورده است؛ گرچه آمن متعلق به عصر حاضر است و لیلی، عروسک سنتی شهرستان نورآباد ممسنی با بیش از 200 سال قدمت. همین بهانه کافی است تا پای حرف‌های آمن خادمی بنشینم؛ احیاکننده این عروسک قدیمی و زیبا.
 
احیای یک عروسک بومی کار جالبی است. چطور به این فکر افتادید؟
 
جرقه این موضوع خیلی اتفاقی در ذهن من زده شد. دی ماه سال گذشته، خواهر جوانم براثر ایست قلبی از دنیا رفت. این اتفاق همه ما را تحت تاثیر قرار داد، به طوری که خواهرکوچکم آوا کم‌کم با عوارض افسردگی و بی‌خوابی روبه‌رو شد. همین موضوع باعث شد ما بیشتر از قبل به شهرستان خودمان یعنی نورآباد ممسنی رفت و آمد داشته باشیم و مدت زیادتری را آنجا بگذرانیم. در جریان رفت‌و آمدها بود که یک روز در بازار نورآباد، چشمم به عروسک‌هایی افتاد که لباس محلی لری پوشیده بودند، اما اسکلت بدن و فرم صورتشان باربی بود. برای من و هم‌نسل‌های من که تمام خاطرات بچگی‌مان با بازی با عروسک لیلی گذشته بود، این اتفاق به معنی از بین رفتن فرهنگ و صنایع دستی اصیل شهرمان بود.
 
پس بازار پر بود از باربی‌هایی با لباس محلی؟

 
بله دقیقا. این موضوع مرا تحت تاثیر قرار داد. یادم افتاد که در روزهای کودکی با عروسک‌هایی بازی می‌کردیم که دست‌ساز بودند و کوچک‌ترین شباهتی به عروسک‌های جدید نداشتند. این موضوع ته ذهن من ماند تا نزدیک‌های عید که با خودم فکر کردم به عنوان عیدی به دوستان نزدیکم عروسک لیلی هدیه بدهم، اما مشکل اینجا بود که در بازار نمی‌توانستم عروسک محلی قدیمی پیدا کنم. به خاطر همین سعی کردم دنبال کسی بگردم که عروسک‌ها را برایم بسازد، اما وقتی از این خانه به آن خانه و از این روستا به آن روستا رفتم، تازه فهمیدم از نسل قدیمی که این عروسک‌ها را می‌ساختند، دوسه نفر بیشتر باقی نمانده و آنها هم انگیزه‌ای برای ساخت عروسک ندارند و اصلا کسی هم علاقه‌ای به داشتن عروسک به شکل قدیمی‌اش ندارد، چون بازار پر شده از عروسک‌های جدید لیلی. با این حال یکی از اقوام دور پدرم به اسم خاله شاهزاده را پیدا کردم و ایشان برای من اسکلت و چارچوب بدن عروسک را درست کرد. دخترعمه‌ام لباس‌هایش را دوخت. یکی از دخترعموهایم کار مو و تزئینات را انجام داد و در نهایت من صاحب 10 تا لیلی شدم و آنها را عید سال گذشته به دوستانم هدیه دادم.
 

 
 
واکنش‌ها چطور بود؟

 
همه استقبال کردند و اتفاقا این واکنش مثبت در یاد من ماند. از طرف دیگر، هرچه زمان می‌گذشت، افسردگی خواهرم آوا بیشتر می‌شد. طوری شده بود که دو پسرش را مادر من نگه می‌داشت. شرایط نگران‌کننده‌ای برای خانواده ما به وجود آمده بود و همان جا بود که به فکرم رسید برایش یک مشغله جدید پیدا کنم؛ چیزی که سرگرمش کند و از افسردگی بیرون بیاوردش. دوباره یاد عروسک‌های لیلی افتادم و فکر کردم چه خوب می‌شود که ما خودمان شروع کنیم به ساخت عروسک. چند بار موضوع را با آوا مطرح کردم، اما مقاومت می‌کرد. می‌گفت کار سختی است، حوصله‌اش را ندارم... اما آنقدر پیگیر شدم که بالاخره قبول کرد و کار احیای عروسک محلی لیلی را باهم شروع کردیم. سری اول عروسک‌هایی که درست کردیم، چون تجربه نداشتیم، عروسک‌های زشت و قدکوتاهی شدند و هنوز که هنوز است از آنها با لقب زشت یاد می‌کنیم. کم‌کم اما لیلی به آنچه در ذهن داشتیم و از قدیم دست بچه‌ها دیده بودیم، نزدیک‌تر شد.
 
پس احیای عروسک کار سختی بود؟

 
سخت بود، چون ما چیزی از این کار نمی‌دانستیم، اما به مرور یاد گرفتیم؛ مثلا خواهرم از همان معدود زن‌های قدیمی باقیمانده که عروسک می‌ساختند، ساخت چارچوب و اسکلت صلیبی بدن را یاد گرفت. درباره لباس‌های عروسک آزمون و خطاهایی داشتیم، اما همه این‌ها باعث شد کیفیت عروسک‌ها بالا برود، به طوری که الان بجز خواهرم، یکی از زنان محلی هم در ساخت لیلی به ما کمک می‌کند و یک جورهایی کارآفرینی شده است.
 
ساختار عروسک لیلی به چه شکل است؟

 
لیلی اسکلتی صلیب گونه دارد. این ساختار ریشه در باورهای مذهبی دارد. اغلب عروسک‌های قومی این ساختار چلیپایی را دارند. بدنه اصلی آنها از به‌هم‌وصل‌کردن دو چوب به شکل صلیب شکل می‌گیرد و دستانشان با دو نی که از طول بریده شده، ساخته می‌شود. با بستن نخ به دستان لیلی و ایجاد مفصلی نخی، بازوان عروسک دارای حرکت می‌شود که ویژگی اصلی عروسک است. سر عروسک از پارچه ساخته می‌شود و روی این پارچه چلوار کشیده می‌شود که حکم صورت را دارد. روی آن هم روسری لیلی که به آن در اصطلاح روسری بیوبیو می‌گویند، قرار می‌گیرد. بعد هم چارقد لیلی روی سر قرار می‌گیرد. در مرحله بعد پیراهن لیلی پوشانده می‌شود که شامل تنبان و شلیته است. عروسک لیلی از نوع عروسک‌هایی است که حرکت داشته، دستمال به دست دارد و می‌رقصد. موهایش هم کاملا طبیعی است و از موی انسان درست می‌شود. البته در بعضی عروسک‌ها از پشم بز یا کاموا استفاده می‌شود.
 
در انتها اجزای صورت روی چلوار سفید نقاشی می‌شود. در قدیم این کار با زغال انجام می‌شد و الان با خودکار مشکی.
 
شما همه این مراحل را در ساخت عروسک‌های جدید رعایت می‌کنید؟

 
بله. مرحله به مرحله به همین شکل جلو می‌رویم. این کار الان با مشارکت من، خواهرم، خاله شاهزاده و خانم سارا طبیب‌زاده انیماتور انجام می‌شود. ایشان کار طراحی صورت لیلی را از روی صورت زنان لر منطقه انجام می‌دهد. خدا را شکر، حال خواهرم با ساخت این عروسک‌ها خوب شده و الان طوری است که می‌گوید خدا به من دختر نداده، اما من هر روز دخترانم لیلی را تیمار می‌کنم و برایشان لباس می‌دوزم و آنها را به خانه بخت می‌فرستم.
 
چرا نام لیلی برای این عروسک انتخاب شده است؟

 
این عروسک در شهرستان ما از قدیم با همین نام شناخته می‌شد. قوم لر هنگام کوچ بزرگ برای کودکان خود عروسک‌هایی از جنس چوب، نی و پشم گوسفند می‌ساختند تا به واسطه آنها کودکانشان را سرگرم کنند. نام لیلی در برخی نواحی ایران مثل استان فارس یا کهگیلویه و بویراحمد و بخش‌هایی از چهارمحال و بختیاری، به عروسکی که نماد زیبایی است، اطلاق می‌شود. با این حال، لیلی نزد اقوام مختلف لر اسم‌های متفاوتی دارد ولی ساختار عروسک و قدمت آنها یکسان است. لیلی در اقوام مختلف با چنین نام‌هایی شناخته می‌شود: لر ممسنی (لیلی دودستی)، لر بختیاری (بازبازک)، لر بویراحمد (بویگ)، دیلم و بوشهر (لیلی یا عروسک دستمال به دست). لیلی نماد دختر است که با توجه به رنگ لباس، جنس دستمال، حالت پیچاندن موها و زلف کردن آن می‌تواند نوجوان، جوان یا میانسال باشد. لیلی وقتی قرار است نقش مادر را بازی کند، رنگ لباس‌هایش شاد نیست و دستمال هم به دست ندارد و اصطلاحا به آن دالو می‌گویند.
 
لیلی؛ نماد عشق مادر به فرزند
 
در قدیم این عروسک‌ها را مادرها درست می‌کردند. زن‌ها همیشه در کوچ، دامداری و کشاورزی مشارکت داشتند، طی شبانه‌روز مدت زمانی را از بچه‌هایشان دور بودند. به همین دلیل عروسک‌ها را طوری می‌ساختند که وقتی بچه آن را در آغوش گرفت، حضور مادر را حس کند.
 
به همین دلیل مادر از موی خود برای لیلی مو درست می‌کرد، از پارچه‌های لباس خود برای لیلی لباس می‌دوخت و این نشانه عشق مادر به فرزند بود.
 
لیلی در جشنواره‌های مختلف
 
عروسک لیلی نورآباد ممسنی از زمان احیای دوباره اش در سه جشنواره شرکت کرده و با استقبال زیادی روبه‌رو شده؛ آمن خادمی در این باره می‌گوید: امسال در جشنواره مبارک که در تئاتر شهر برگزار شد، لیلی هم بین حدود 40 نوع عروسک محلی شهرهای دیگر کشورمان حضور داشت. بعد در جشنواره کتاب وین شرکت کرد و حدود یک ماه پیش هم در جشنواره گردشگری اتریش.
 
زن و مرد در ساخت لیلی سهیم بودند

 
پیشینه ساخت لیلی به زمان‌های نامعلوم برمی گردد؛‌ چنانچه براساس یک گزارش میدانی تا 200 سال پیش برخی پیرمردهای لر در شهرستان نورآباد ممسنی برای فرزندان خود و اقوامشان، رایگان لیلی درست می‌کردند. به این ترتیب که بچه‌های کوچک با سنگ، یک محوطه دایره مانند درست می‌کردند که به آن قَله‌تو گفته می‌شد.
 
معمولا قَله توها در فضایی بیرون از خانه ساخته می‌شد و ساخت یک زندگی واقعی و مستقل را تداعی می‌کرد. نکته جالب اینجاست که در ساخت لیلی، مردان و زنان باهم مشارکت داشتند. اسکلت بدن لیلی را مردان درست می‌کردند و زن‌ها برایش لباس می‌دوختند و صورتش را آرایش می‌کردند.
 
منبع: جام جم
انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
جمیله رضایی فرد
۰۸:۵۶ ۲۶ اسفند ۱۳۹۶
توضیحات عالی بود خیلی خوب بود
متشکرم موفق باشید