به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، به تصویر کشیدن موجودات فرازمینی که در اصطلاح به آنها آدم فضایی میگوییم، سال های سال است که در دنیای سینما از آن استفاده میشود و از طریق فیلمهای مختلف، گونههای متفاوت و البته تخیلی آنها را دیدهایم که گاهی اوقات کسی پیدا میشود در میان تمام کلیشهها مقداری نوآوری به خرج دهد و تصویری کاملا جدید از آدم فضاییها خلق کند. در سال ۲۰۱۵ میلادی شاهد فیلمهای زیادی در سبک علمی تخیلی بودیم که از مهم ترین آنها میتوان The Martian و Interstellar را یادآور شد. این دو فیلم با اینکه موفقیتهای زیادی به دست آوردند و در عرصههای گوناگون بر سر زبانها افتادند، در چارچوب یک فیلم بلاکباستر دچار محدودیت شده بودند و عناصری در آنها وجود داشت که مطلوب بینندگان نبود یا اینکه از عدم وجود برخی از عناصر در فیلم، رنج میبردند.
در سال قبلی میلادی یعنی ۲۰۱۶ نیز شاهد اکران فیلمهای زیادی حول محور موجودات فرازمینی بودیم. از مهم ترین های آنان (یا بهتر است بگوییم مهمترین) میتوان فیلم Arrival (ورود) با کارگردانی بسیار خوب و تحسین برانگیز دنیس ویلنوو را نام برد که به طور جدی سر و صداهای زیادی به پا کرده و حتی از آخرین فیلم اکران شده توسط کارگردان توانمندی همچون کریستوفر نولان نیز قویتر و تامل برانگیزتر به نظر میرسد. در ادامۀ مطلب با ما همراه باشید تا نگاهی داشته باشیم به فیلم جدید دنیس ویلنوو با نام Arrival.
فیلم با یک افتتاحیۀ بسیار عالی آغاز میشود. با اینکه موضوع اصلی فیلم در رابطه با ورود چند سفینۀ بیگانه به زمین است، انتظار میرود همانند دیگر فیلمهای مربوط به این موضوع، ابتدای فیلم با هجوم بیگانهها به شهرهای مختلف آغاز شود و انسانهایی را مشاهده کنیم که به مبارزه با آنها میپردازند و طبق سنت همیشگی در پایان مبارزه نیز انسان ها به پیروزی میرسند و بیگانگان یا به طور کامل از بین میروند یا به محل زندگی خود باز میگردند. اما Arrival به هیچ وجه از این کلیشه استفاده نمیکند و با دورترین موضوع به ماجرای اصلی فیلم که البته در قلب آن قرار دارد کار خود را شروع میکند و ما را با سختی های زندگی لوئیس بنکس (با هنرپیشگی ایمی آدامز) آشنا میکند.
ایمی آدامز پیش از اکران این فیلم، در عنوان Batman Vs Superman حضور داشت و دست بر قضا با همین نام در آن ایفای نقش میکرد و همچنین بازی بسیار خوبی را از خود نشان میداد. حال ایمی آدامز که چند باری نامزد جایزۀ اسکار شده، پا به ماجراهای مهیج و کاملا جدید Arrival گذاشته و از تمام ویژگی های منحصر به فرد خود بهره برده و یادگار بسیار ارزشمندی را به عنوان ایفای نقش در قالب شخصیت لوئیس به فیلم اهدا کرده است.
داستان فیلم از جایی آغاز میشود که یک مرتبه دوازده سفینۀ بیگانه با ظاهری عجیب و بیضی شکل، با یک فرو رفتگی در پشت، در نقاط مختلف روی کرۀ زمین فرود میآیند و با مقداری فاصله از سطح زمین، روی هوا معلق میمانند. علیرغم موجودات فضایی موجود در دیگر فیلمهای بیگانه محور، به هیچ وجه شاهد بیگانگان خشن و بیرحمی نیستیم که صرفا آمدهاند تا زمین را تصرف کنند یا از منابع آن بهره ببرند. بلکه با صلح کامل پا برروی زمین گذاشتهاند و حتی از سفینه هایشان نیز خارج نمیشوند. اما این انسانها هستند که در مقابل بیآزاری آنها جبهه میگیرند و میخواهند وارد مبارزه با آنها شوند.
دکتر لوئیس بنکس یک متخصص زبانهای خارجی است که اکثر زبانهای زندۀ دنیا را میداند و مامور شده تا به همراه ایان دانلی (با هنرپیشگی هنرمند محبوب، جرمی رنر) که یک دانشمند فیزیک است، با بیگانگان موجود در یکی از آن دوازده سفینه وارد تعامل شوند و با برقراری ارتباط با آنها به پاسخ این سوال برسند که چرا آنها به زمین آمدهاند؟
Arrival موفق شده تا ملموسترین وضعیت مواجه شدن با موجودات بیگانهای که ناگهان پا به زمین میگذارند و همچنین قصد تهاجم ندارند را به تصویر بکشد. بیش از اینکه بخواهد نمایشی بی محتوا از مبارزۀ بین انسانها و بیگانگان را نشان بدهد، میخواهد با ورود به مفاهیم اخلاقی و پیچیده، نگاهی متفاوت به موضوع اصلی و تکراری فیلم داشته باشد که موجب جدید بودن آن میشود. Arrival از آن فیلمهایی است که به هیچ وجه نمیتوان اتفاقات پیش روی آن را پیش بینی کرد و کاملا غیر منتظره و شوکه کننده به روایت داستان خود ادامه میدهد.
از آنجا که اتفاق رخ داده در فیلم برای نزدیکان این سفینهها که قصد ورود به داخل آنها و برقراری ارتباط با بیگانگان درون آن را دارند، بسیار سنگین و آزاردهنده است؛ ایمی آدامز را میتوانیم در شرایط مختلف با میمیک های صورت متفاوت و احساسات قابل لمس در این فیلم مشاهده کنیم. داستان فیلم بیش از اینکه در رابطه با بیگانگان و ورود آنها به زمین باشد، مربوط به لوئیس و اتفاقات رخ داده در زندگی وی و اتفاقاتی که در حال رخ دادن است، خواهد بود و رشد فکری این زن شجاع و بیپروا را به سمع و نظر بینندگان میرساند.
در اولین ثانیههای فیلم، نخستین موردی که نظر بیننده را به طور کامل به خود جلب میکند، موسیقی در حال پخش است که به معنای واقعی کلمه گوشنواز است. اما نه تنها در ثانیههای نخست فیلم، بلکه تا انتهای آن شاهد موسیقیهای بسیار زیبایی هستیم که در برخی مواقع با اضطراب موجود در شخصیت های داخل تصویر همراه میشود و این اضطراب را به بینندگان نیز منتقل میکند. به طور کلی میتوان گفت موسیقی در فیلم Arrival نقش انتقال احساس درونی کاراکترهای کلیدی را به بینندگان دارد و کاملاً نیز از پس این امر برآمده و شاهد یکی از بهترین موسیقی متنهای سال ۲۰۱۶ هستیم که با مفاهیم و فلسفه های موجود در فیلم کاملا همخوانی دارد.
دیگر عنصر منحصر به فرد فیلم که به لطف فیلمبردار توانمند آن یعنی برفورد یانگ به ثمر رسیده، قاب بندی فیلم است. جایگری عناصر محیطی در یک فریم و زاویۀ فیلمبرداری در بسیاری از سکانس ها بسیار زیبا و نوآورانه صورت گرفته که باعث لذت بردن بیننده هنگام تماشای ظاهر کلی فیلم میشود. فیلم های زیادی وجود دارند که در زمینۀ سناریو و موارد فنی و کیفی در سطوح بالایی قرار دارند اما تنها در رعایت نکردن نکات کلیدی در بحث قاببندی فیلم، موجب نامطلوب شدن فیلم در مقابل بینندهها میشوند و حتی در برخی از موارد بیننده را از تماشای ادامۀ فیلم باز میدارند.
اما Arrival به قدری زیبا و تحسین برانگیز دیزاینبندی و طراحی شده است که کمتر کسی پیدا میشود که از مناظر موجود در فیلم تعریف نکند. نوآوریهای فیلم در زمینۀ طراحی موارد مختلف در محیط فیلم را به راحتی میتوان در ظاهر سفینههای فرود آمده در سطح زمین یافت.
داستان فیلم بسیار پیچیده به نظر میرسد و همچنین دارای بار علمی بسیار زیادی است که دوست داران فیلم را به سمت آن جذب میکند. Arrival از معدود فیلمهای بیگانه محوری است که به جای به تصویر کشیدن درگیری و کشمکشهای بین انسان ها و بیگانهها، به بررسی وضعیت روحی و روانی یک متخصص زبان که درحال برقراری ارتباط با موجودات فضایی، از پشت یک شیشه و بوسیلۀ یک زبان ناشناخته که بیگانگان در فیلم از آن بهره میبرند، میپردازد. این فیلم را میتوان از آن دسته سینماییهایی دانست که برای درک بهتر اتفاقات رخ داده در آن باید چندین بار به تماشای دوبارۀ آن بپردازید و هر بار دقیقتر از قبل واکنشهای مختلف بازیگران و دیالوگهای به زبان آمده و از همه مهمتر افکار آشفتهای که مدام به سراغ لوئیس میآیند را واکاوی کنید تا به درک بهتر و کاملتری از فیلم برسید. فیلم در برخی از قسمتها بیننده را شوکه میکند و در بعضی مواقع نیز او را یا هیجان زده و یا مغموم میکند.
در کل از ابتدا تا انتهای فیلم دارای روندی همیشه در اوج هستیم که در دقایق ابتداییاش دچار اوج چندین برابر میشود و بیننده را پای فیلم میخکوب میکند تا هنگامی که سرنوشت اتفاقات رخ داده در فیلم مشخص شد، او را رها کند. Arrival یک علمی – تخیلی بسیار جذاب و تقریبا میتوان گفت بینقصی است که تعادل میان عمل و تخیل را در شرایط در اوج بودن هر دوی آنان به تصویر میکشد و به نوعی به وسیلۀ عمل میخواهد تخیلات فیلمنامۀ فیلم را واقعی جلوه دهد یا بهتر است بگوییم، خود به خلق یک علم جدید که بتواند تخیلاتش را به بهترین شکل ممکن به مخاطبان نشان دهد پرداخته است. هیجان، امید، شادی، غم، دلهره و فشار روحی و روانی و خیلی از موارد جزئی دیگر را میتوان از دارایی های اصلی داستان فیلم دانست که دو بازیگر اصلی آن یعنی ایمی آدامز و جرمی رنر به نحو احسن در انتقال آنها به بیننده بر میآیند و بلکه آنها را از آن چه که هستند، بسیار تاثیرگذار تر به تصویر میکشند.
دنیس ویلنوو، کارگردان کانادایی تباری که در فرانسه زندگی میکند، پیش از این فیلم سابقۀ ساخت فیلمهای موفق و جذابی نظیر Sicario ،Prisoners و همچنین Enemy را در کارنامۀ درخشان کارگردانی خود به ثبت رسانده و در جدیدترین ساختۀ خود نگاهی به مفاهیم اخلاقی و فشارهای روحی و روانی هنگام روبه رو شدن با موجودات ناشناختۀ فضایی انداخته و علاوه بر آن، فیلم یک ایمی آدامز دارد که شاهد حضور این چنینی آن در فیلم را باید توصیهای برای تماشای فیلم توسط کسانی که قصد تماشای آن را ندارند، بدانیم.
داستان Arrival ریشه در اقتباسی کوچک از داستان تد چیانگ دارد که توسط اریک هایزرر فیلمنامه نویسی شده است و در انتها نیز یک خروجی بسیار عالی را تحویل نویسنده و کارگردان آن داده است که نظیرش را در دنیای سینما تا به حال تماشا نکرده بودیم. اما خب هستند فیلم هایی نظیر Contact که دارای حوادث و عناصر مشابه با این فیلم هستند. اما به هرحال فقط Arrival است که Arrival به حساب میآید و تنها در آن است که فشارهای روحی و روانی یک متخصص توانمند زبان هنگام روبه رو شدن با بیگانگان، به تصویر کشیده شده. بیش از این حرفی برای گفتن باقی نمیماند به جز یک توصیۀ ویژه در رابطه با اینکه حتما این فیلم را تماشا کنید. Arrival ویترینی از مواردی است که پیش از اینها در هیچ یک از فیلم های بیگانه محور تجربه نکرده بودیم.
دنیس ویلنوو که رفته رفته اعتبار زیادی در دنیای سینما به دست آورده، توسط کارگردان توانمندی مثل ریدلی اسکات برگزیده شده تا فیلم بلید رانر ۲۰۴۹ را کارگردانی کند و ویلنوو فرصت این را داشته باشد که توانمندیهای خود به عنوان یک کارگردان را در این فیلم پیاده سازی کند. به هیچ وجه تماشای Arrival را از دست ندهید.
منبع:وب سایت سینما گیمفا
انتهای پیام/