سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

شناسنامه شخصیت‌های معمای شاه؛

شکنجه‌گری که از شوک الکتریکی استفاده می‌کرد

محمد علی شعبانی، معروف به دکتر حسینی از جمله کسانی بود که برای شکنجه زندانیان انقلابی از شوک الکتریکی استفاده می‌کرد.

به گزارش خبرنگارحوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ تاریخ موجب می‌شود تا علاوه بر شناختن و برخورد با انسان‌های برجسته در زمینه‌های گوناگون، گذر زمان را در انسان‌های بزرگ و یا کسانی که فریفته پول، قدرت و ثروت شده‌اند ببینیم.   
 
گذشته و تاریخ کشور ما نیز خالی از این آدم‌ها نیست و هر برهه‌ای داستانی پر از شخصیت‌های مختلف را در بر می‌گیرد. یکی از این مقاطع دوران انقلاب اسلامی است. مقطعی که مدتی است با پخش مجدد سریال «معمای شاه» حال و هوای روزهای نه چندان دور سرزمینمان را با افراد موثر در آن زمان روایت می‌کند.  

یکی از سازمان‌هایی که با هدف سرکوب انقلابیون و خنثی  کردن مبارزات مردم با حکومت تشکیل شده بود، ساواک نام داشت. گروهی که شکنجه‌گران مخوف و سنگدلی داشت و نام آن‌ها در تاریخ معاصر نیز ثبت شده است.

محمد علی شعبانی، معروف به دکتر حسینی از جمله این افراد است که نقش وی را در «معمای شاه» رضا خیری‌پور بازی می‌کند.

وی متولد سال 1302  است و بعد از تحصیلات نیمه کاره ابتدایی وارد ارتش شد.

شعبانی در ادامه با درجه گروهباني در ركن 2 مشغول خدمت شد. او پس از تأسيس ساواك در سال 36، براي ادامه خدمت به ساواك منتقل شد و در اداره سوم فعالیت می‌کرد. با کسب مقام مدیریت اوین، دکتر حسینی تا مدتی مسئول بازجویی و شکنجه زندانیان سیاسی بود.

در ادامه زمانی که «کمیته مشترک ضد خرابکاری» در ساواک تشکیل شد، او نیز در آن قسمت مشغول به کار شد. شعبانی در این بخش، انواع روش‌های شکنجه و بازپرسی چون  «توجيه و حفاظت»، «شوك الكتريكي» و «آپولو» را به کار بست. 

جديت و پشتكار فراوان او در امر شکنجه‌های مخوف و بازپرسی از زندانیان در حدی بود که وی موفق به دريافت نشان‌ها و مدالهاي مختلف شد.

در برخی منابع درمورد روش کاری وحشتناک این شکنجه‌گر این گونه نوشته شده: وي زنداني را روي دستگاه مخصوص شكنجه «آپولو» مي‌نشاند و كف دست و ساق پاي زنداني را زير گيره‌هاي آن پرس نموده و كلاه آهني مخصوصي كه تا گردن زنداني را مي‌پوشاند روي سر او قرار مي‌داد. آنگاه شروع به زدن كابل مي‌نمود.

سر كابل‌ها افشان بود و موقع اصابت به كف پا، نوك آن روي پا برمي‌گشت و موجب كنده شدن گوشت‌هاي آن مي‌شد. گهگاهي هم با شيئي چوبي يا فلزي ضربه‌اي به كلاه وارد مي‌كردند كه صداي بسيار وحشتناكي در آن ايجاد شده و در گوش زنداني مي‌پيچيد كه فوق‌العاده آزاردهنده بود و شكنجه‌اي بود مضاعف بر ساير شكنجه‌ها.

وي براي جلو‌گيري از كاهش درد و براي‌ بي‌حس نشدن موضعي ضربات كابل را به صورت كاملاً موازي در كنار هم به كف پا فرود مي‌آورد، به گونه‌اي كه هيچ ضربه‌اي بر روي محل ضربه قبلي نمي‌خورد. وضعيت كف پا به صورتي در مي‌آمد كه گويي چندين سيخ كباب را كنار هم چيده‌اند. با اين حال اگر نظر بازجو مبني بر فني‌تر شدن شكنجه بود، حتماً آتش سيگار خود را روي بدن عريان زنداني خاموش مي‌نمود.

دکتر حسینی بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، در تاريخ 24 اسفند 57 هنگامي كه منزلش محاصره بود با اسلحه كمري اقدام به خودكشي کرد اما بلافاصله به بيمارستان منتقل و سرانجام در تاريخ 12 اردیبهشت 58 درگذشت.



انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.