موضوع اصلی این داستان به اسیر کشاندن کوراوغلو توسط حاکم توکات محمود پاشا است، بدین ترتیب که کچل حمزه برای دامادی محمود پاشا تلاش می کند و محمود پاشا نیز از این فرصت استفاده کرده و کچل حمزه را مامور دستگیری و اسارت کوراوغلو می کند.
بدین منظور کچل حمزه رهسپار «چملی بئل» محل زندگی کوراوغلو می شود و در قالب پرورش دهنده اسب با کوراوغلو طرح دوستی ریخته و با ترفندی زیرکانه یکی از اسبان او را (دورآت) سرقت کرده و با خود می برد تا کوراوغلو را به دنبال خود به توکات بکشاند.
کوراوغلو نیز بعداز آگاهی از این مسئله سوار اسب معروف خود «قیر آت» شده و به دنبال کچل حمزه رهسپار توکات می شود و اتفاقات بسیاری را تا آخر داستان تجربه می کند.
داستانها بخش عظیمی از فولکلور آذربایجان را تشکیل می دهند و از عناصر اصلی فرهنگ و ارزشهای بومی این منطقه هستند که سرشار از مضامین دینی و اخلاقی بوده و یاد و خاطره ای از گذشته های دور این سرزمین باستانی را باز گو می کنندکه در این راستا از داستانهایی که زبان زد مردم و در سینه هنرمندان عاشیق آذربایجان حفظ شده اند می توان به کوراوغلو، اصلی و کرم، حیدر و بهرام، شاه اسماعیل و بسیاری دیگر اشاره کرد.
کوراوغلو قهرمان حماسی مشترک میان بسیاری مردمان ترک از جمله ترکان آذربایجان و ترکیه، ترکمنها، ازبکها و اویغورها است. او فرزند مهتری سالخورده به نام علی ملقب به علی کیشی است. علی کیشی پسری موسوم به روشن (کوراوغلو) دارد و خود، مهتر خان بزرگ و حشمداری به نام حسن خاناست.
روایت کوراوغلی در جغرافیای وسیعی از چین، قفقاز، ایران، افغانستان، آسیای مرکزی، آناطولی و برخی نقاط دیگر گستردهاست.
در این جغرافیای وسیع، روایت کوراوغلی در قالب نمونههای آذربایجانی، قفقازی، آناتولی، ارمنی، گرجی، ازبکی، ترکمنی، خراسانی، قشقایی و حتی توبولها یا گروههای تاتار در سیبری سروده شدهاست.
انتهای پیام/م