گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ این دست آمار اغلب از کنگرهها و همایشهای علمی روانشناسان بیرون میآید که خود جای بحث دارد. از اینکه بگذریم به یمن انواع تبلیغ برای مشاورههای روانشناسانه، سر هر کوچه و خیابانی میشود مطب یکی از تخصصهای مرتبط با بیماریهای روان را یافت که این هم خود دردسر تازهای است برای مراجعهکنندهای که دقیقاً تفاوت روانشناس، روانپزشک، متخصص مغز و اعصاب، مشاور و روان درمانگر را نمیداند. برای اختلال خواب به متخصص مغز و اعصاب مراجعه میکند و برای مشاوره تحصیلی یا مهاجرت به روانپزشک. هزینه هم یک طرف ماجراست که خدمات روان درمانی را به یک کالای لوکس تبدیل میکند.
500 هزار تومان ویزیت روانشناسی است که تلویزیون او را به شهرت چشمگیری رسانده است. او در برنامه تلویزیونی هم برای مخاطبان نسخه میپیچد؛ موضوعی که به گفته خود روانشناسان شدنی نیست و بدون ارتباط چشم در چشم نمیتوان درک دقیقی از وضعیت بیمار داشت. با این همه تلویزیون میتواند سیل مشتری را به مطب دکتر روانه کند حتی اگر هر ویزیت 500 هزار تومان باشد. حمیدرضا ساسان فر که خودش درمانگر و رئیس یک مرکز روانشناسی است این موضوع را تا حدودی طبیعی میداند: «طبیعی است یک روانشناس در شمال شهر که مطبش متری 25 میلیون تومان قیمت دارد و شارژ آنچنانی هم باید بدهد، این مقدار پول دریافت کند. کسی هم که پیش این روانشناس میرود حتماً توانایی مالی بیشتری دارد.»
روانشناسان میگویند پرداخت پول در مقابل خدمات روانشناسی، قسمتی از درمان است و اگر قیمت خیلی بالا یا خیلی پایین باشد روی درمان تأثیر مستقیم میگذارد. این موضوع میتواند تا حدودی واقعیت داشته باشد اما بخشی از ماجرا هم برای توجیه ارقام نجومی است؟ در واقع وقتی یک مراجعه کننده پولی برای درمان میدهد خودش را موظف میداند که جدیتر به درمان فکر کند و اگر کم پرداخت کند شاید به این فکر بیفتد که لابد طرف درمانگر خوبی نیست که ارزان حساب میکند و اگر رقم بالا باشد هم شاید از مراجعه یا بازگشت برای جلسه بعدی پشیمان شود. به همین علت بعضی از روانشناسان برای دریافت مبلغ ابتدا با مراجعه کننده به تفاهم میرسند.
نرخ درمان روانشناسی هم مثل اکثر قیمت گذاریهای بازار آزاد، دلخواه است و هر مطبی نرخ خودش را دارد. بسته به اینکه مطب شمال شهر است یا جنوب شهر، بر خیابان است یا داخل کوچه و... البته قیمت مصوبی هم وجود دارد که سازمان نظام روانشناسی و مشاوره و سازمان بهزیستی هر کدام به صورت جداگانه آن را ابلاغ میکنند. اما این قیمتهای مصوب در بیشتر مطبها و مراکز روانشناسی رعایت نمیشود و قیمت گذاری به صورت آزاد بسته به مکان، سابقه و شهرت روانشناس بالا میرود. طبعاً با این وضعیت کسانی که وضعیت مالی بهتری دارند خدمات بهتری دریافت میکنند.
جابر داوودی کارشناس ارشد روانشناسی بالینی در مورد دلیل رعایت نکردن قیمتهای مصوب میگوید: «نرخهای مصوب کمتر از زحمتی است که کار روانشناسی دارد و بخصوص این قیمتها برای کسانی که مرکز روانشناسی دارند به هیچ وجه به صرفه نیست.» اما ساسان فر به شکل دیگری موضوع را میبیند: «وقتی فعالیتی مبتنی بر مهارت خاصی یا به قول معروف هنرمندانه میشود، دیگر قیمت ندارد. آیا کسی که تابلوی مینیاتور دارد باید آن را طبق نرخ مصوب 100 هزار تومان بفروشد؟ فرقی بین تابلوی یک استاد مینیاتور و اثر یک آدم تازه کار وجود ندارد؟ ماهیت روانشناسی هم بسیار شخصی و هنرمندانه است. برای همین دولت نمیتواند در قیمت گذاری تأثیرگذار باشد.» ساسان فر معتقد است این قیمت گذاریها حتی در درمان پزشکی هم رعایت نمیشود و وظیفه دولت است که نیاز افراد کم درآمد را تأمین کند و با تقویت بیمهها، دسترسی به این خدمات را سادهتر کند.
اتفاق جالبی که اغلب در مراکز روانشناسی میافتد و خیلی از مراجعان را دچار سردرگمی میکند گرفتن تستهای روانشناسی است. تستهایی که در بعضی از رویکردهای درمان مهم و در بعضی، هیچ تأثیری ندارد. اما از کجا باید فهمید که این تستها اثری بر درمان و تشخیص بیماری دارند یا نه؟ خانم پروانه محمدی که به خاطر اختلال بیش فعالی فرزندش به یکی از مراکز درمانی مراجعه کرده میگوید: «من به خاطر مشکل پسرم تا به حال به چند مرکز روانشناسی مراجعه کردهام و هر بار بابت این تستها پول زیادی از ما گرفتهاند. جالب این است که هیچ مرکزی تست مرکز دیگر را قبول ندارد و میگوید باید دوباره تست گرفته شود.» به غیر از گرفتن تست گاهی روانشناسان مراجعه کننده را به شرکت در سمینار هم ترغیب میکنند یا عضو شدن در یک گروه درمانی را تجویز میکنند. ساسان فر در مورد گرفتن انواع تستها در مراکز روانشناسی میگوید: «در هر صنفی افرادی هستند که برای پول کار میکنند، اما همیشه این طور نیست. برای تشخیص دقیق در برخی بیماریها نیاز به تست وجود دارد و این به نفع بیمار است.»
یکی دیگر از مسائلی که مراجعان را سردرگم میکند مطلع نبودن آنها از متد درمان و روند درمان است چیزی که تا از درمانگر پرسیده نشود، دلیل بسیاری از رفتارهای درمانگر معلوم نمیشود. خیلی از مراجعان بعد از جلسه درمان از خود میپرسند اگر قرار است فقط خودمان حرف بزنیم، چرا باید این همه پول بدهیم؟ مراجعه کننده باید در شروع درمان از درمانگر بپرسد که قرار است در چند جلسه به نتیجه برسند و نقشه راه و تعداد جلسات را از او بپرسد. روانشناسانی هستند که با اینکه از نظام روانشناسی مجوز درمان دارند، هنوز در کار با انواع رویکردهای درمان خبره نیستند و به خاطر از دست ندادن مراجعه کننده او را به درمانگر دیگری که میتواند با رویکرد دیگری که مناسب درمان اختلال وی است، ارجاع نمیدهند. به عبارت دیگر روانشناس مدعی است همه بیماریها را میشناسد و با انواع و اقسام روشها یا رویکردهای درمانی آشناست.
برای مثال معمولاً این گروه از درمانگران - چه روانپزشک یا روانشناس - خود را، خانواده درمانگر، زوج درمانگر و درمانگر افسردگی، درمان قطعی اضطراب، اختلالات جنسی و... معرفی میکنند. از نحوه معرفی این افراد در مورد خودشان میتوان باقی ماجرا را حدس زد. به گفته روانشناسان برخورد غیر حرفهای به همین موارد ختم نمیشود و به اتاق درمان نیز کشیده میشود. مدل دیگرش میتواند اینطور باشد که درمانگر دائم به شما راهکار میدهد و به اصطلاح راهنمایی و نصیحت میکند، کاری که انگار دوستان صمیمی و خانواده در آن مهارت بیشتری دارند. بنابراین یادتان باشد اگر فرزند شما دچار پرخاشگری است شما باید به دنبال درمانگر کودک و نوجوان باشید و اگر با همسرتان مشکلاتی دارید به صورت خاص باید به درمانگر زوج مراجعه کنید. یادتان باشد در این مواقع کاری از دست روانپزشک و دکتر مغز و اعصاب ساخته نیست.
به گفته متخصصان دانشگاهی مناسبترین روش درمان در بعضی از اختلالات مزمن، مداخله در دو محور روانشناسی و روانپزشکی است. هم دارو و هم کار روی روان. اما تفاوت روانشناسی و روان پزشکی و مشاوره چیست؟ روانپزشک در صورت گذراندن دورههای روانشناسی میتواند هم روان درمانی انجام بدهد و هم اینکه برخلاف روانشناس که به هیچ وجه اجازه تجویز دارو ندارد روانپزشک میتواند دارو تجویز کند. مشاوره هم در تعریفی اجمالی به نوعی مداخله میگویند که مسأله یا موضوع از عمق و شدت کمتری برخوردار است در واقع ترکیبی از رهنمودها و توصیهها و تکنیکها.
اگر یک پزشک با یک اشتباه در تجویز میتواند مریض را به کشتن دهد روانشناس هم با کم توجهی و سهلانگاری میتواند یک بیمار را تا لبه پرتگاه خودکشی بکشاند. اخباری مثل اسیدپاشی، تجاوز به عنف، انتقام، پرخاشگری اجتماعی و پایین آمدن آستانه تحمل و خودکشی مدام به ما گوشزد میکند که مردم بیش از پیش نیازمند خدمات روان درمانی هستند. از سوی دیگر برخی معتقدند واگذاری این دردها به روانشناسان یعنی فردی کردن مسأله؛ یعنی آنکه هر کسی دنبال درمان مسائل روانی خودش باشد، بیآنکه به این موضوع بیندیشد که این دردها از جمله افسردگی فراگیر، یک درد اجتماعی است که نه به دست روانشناسان بلکه باید به دست جامعه شناسان حل شود. هرچه هست بیماریهای روان در ایران و عرضه و تقاضا در این زمینه از آن چیزهای گیجکننده است.
منبع : روزنامه ایرانانتهای پیام/
بعدشم با اینهمه سختی که داره همچین مبلغی نیست که انقدر شلوغش کردید