سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

نماینده ولی فقیه در آذربایجان غربی در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان:

حاشیه نشینی عامل معضلات فرهنگی و اجتماعی است

نماینده ولی فقیه درآذربایجان غربی و امام جمعه ارومیه گفت:حاشیه نشینی عامل معضلات فرهنگی و اجتماعی است.

به گزارش خبرنگار گروه استان‌های باشگاه خبرنگاران جوان از ارومیه؛بر اساس آمارهای رسمی به طور کلی در استان آذربایجان ‌غربی، بیش از ۷۲ محله و منطقه حاشیه‌ نشین با ۲۵۰۰ هکتار مساحت و ۳۰۰ هزار نفر جمعیت وجود دارد، از ۱۷ شهرستان استان، ۱۳ شهرستان دارای مناطق حاشیه نشین و شهرستان های پلدشت، تکاب، شوط و ماکو فاقد این مناطق هستند.

هر چند بررسی های اجمالی نشان می دهد وجود مناطق حاشیه نشین و سکونتگاه های غیرمجاز بیش از این آمار و ارقام باشد اما آنچه قابل تامل است رشد روز افزون مهاجرت روستائیان به شهرها و گشترس معضل حاشیه نشینی است.

هر سال به جمعیت حاشیه نشینان استان به میزان قابل توجهی اضافه می شود این در حالی است که بسیاری از مردم در نواحی حاشیه ای از امکانات اولیه زندگی محروم هستند و با توجه به محدود بودن امکانات شهری و افزایش جمعیت مناطق حاشیه ای مشکلات اجتماعی این شهر بیشتر می شود.

برخی از کارشناسان مسائل اجتماعی معتقدند تاکنون به بحث حاشیه نشینی نگاهی جدی و اصولی نشده است، در واقع حرکت ها در این راستا همراه با دلسوزی برای افرادی بوده است که در این مسیر گرفتار شده اند و هرگز به این موضوع به صورت عمیق و علمی نگاه نشده است که زندگی به هر نحو و به هر شکل ممکن در حاشیه شهر می تواند چه آثار زیان بخش و عواقب منفی اجتماعی در پی داشته باشد.

زندگی در فقر، زیر دکل های فشار قوی برق، کوچه ها و معابر خاکی، نبود امکانات بهداشتی، آموزشی، نبود امنیت  افزایش آسیب های اجتماعی از جمله اعتیاد و طلاق به همراه بزه های متعدد بخشی از تصویر نامطلوب مناطقی است که حاشیه نشینی را با خود یدک می کشند.

بنابراین به دلیل امر مهم حاشیه نشینی مصاحبه مختصری را با نماینده ولی فقیه در آذربایجان غربی و امام جمعه ارومیه انجام دادیم ...

در خصوص حاشیه‌نشینی کمی توضیح بفرمایید تا مخاطبان با دیدگاه‌های حضرت‌عالی آشنا شوند؟

* حاشیه‌نشینی پدیده‌ای مختص ایران نیست. اگر مطالعه‌ای درباره کشورهای همجوار و یا حتی کشورهای به اصطلاح توسعه‌یافته هم داشته باشیم وجود پدیده حاشیه‌نشینی را به وضوح خواهیم دید. حاشیه‌نشینی علت نیست بلکه معلولی از علت‌های بسیار است که ذکر برخی از آنها در این گفتگو فرض است.

یکی از علل حاشیه‌نشینی مهاجرت است. مهاجرت‌هایی که به شهرهای بزرگ عمدتاً با نیت یافتن شغل و دست یافتن به درآمد صورت می‌گیرد چون از پایه‌های مستحکمی برخوردار نیست لذا به علت وضعیت اقتصادی اکثر مهاجرین منجر به حاشیه‌نشینی می‌گردد.

از دیگر علل حاشیه‌نشینی تجمیع امکانات در شهرهای بزرگ و توسعه نامتوازن کشور است. دسترسی به مراکز درمانی، آموزشی، اقتصادی و ... با کیفیت بالا تنها در شهرهای بزرگ امکان‌پذیر است. از این رو اگر چرخه توزیع ناعادلانه امکانات ادامه یابد لاجرم حاشیه‌نشینی نیز ادامه خواهد یافت.

یکی دیگر از علل حاشیه‌نشینی که درصد کمی از حاشیه‌نشینان را شامل می‌شود فرار از هنجارهای موجود در شهرهای کوچک و یا روستاها می‌باشد. تعریف ناصواب از هنجارها و بدعت‌های مختلفی که در این زمینه بنیان نهاده شده‌اند شرایطی را پیش روی عده‌ای از مردم هرچند اندک قرار می‌دهد که چاره‌ای جز مهاجرت و در نهایت پنهان شدن در لایه‌های جمعیتی شهرهای بزرگ باقی نمی‌گذارد. تصور فرمایید فردی در یکی از شهرهای استانمان یا روستاها مرتکب تخلفی شده باشد، هنجارها به گونه‌ای شکل گرفته‌اند که در مرحله اول به فکر طرد آن فرد خواهیم بود و این در مقابل سفارش الهی برای بخشیدن قرار دارد.

از دیگر دلایل وقوع حاشیه‌نشینی فرار از ناامنی است. وجود ناامنی در مناطق مبدأ مهاجرت به نقاط امن و در نتیجه حاشیه‌نشینی را پدید می‌آورد؛ و خیلی از علل دیگر که در به وجود آمدن این پدیده نقش دارند که خارج از حوصله این گفتگوست.

به نظر شما ارومیه در امر حاشیه‌نشینی در چه حدی درگیر می‌باشد؟

* به نظر اینجانب با توجه به کمتر توسعه‌یافتگی استان در حوزه‌های اقتصادی و صنعتی، میزان حاشیه‌نشینی نیز در مرکز استان کمتر است. بنده دلایلی برای این عرض خود دارم و آن اینکه اگر شهر ارومیه را با شهرهایی مثل تبریز، شیراز، اهواز، مشهد و ... مقایسه کنیم میزان حاشیه‌نشینی در سطح پایینی است و از سوی دیگر میزان مهاجرپذیری نیز در حد پایینی است.

چنانچه گفتیم از علل عمده حاشیه‌نشینی مهاجرت برای یافتن موقعیت شغلی و کسب درآمد است. اگر نگاهی به درآمد سرانه افراد در استان داشته باشیم متوجه می‌شویم جذابیتی برای مهاجرت اقتصادی به استان وجود ندارد. تعطیلی برخی از مراکز تولیدی و به صرفه نبودن فعالیت در حوزه تولید مانع از برخی گشایش‌های اقتصادی می‌گردد.

از این رو بنده معتقدم حاشیه‌نشینی گسترده‌ای در ارومیه نسبت به سایر شهرهای بزرگ و مراکز دیگر استان‌ها وجود ندارد و اگر هست جزئی و اندک است.

آیا تبعات حاشیه‌نشینی در ارومیه نیز به نظر شما در حد پایینی است؟

*اگر مدعی هستیم حاشیه‌نشینی جزئی است منظور این نیست که تبعات حاشیه‌نشینی در ارومیه نیز کم است. بالعکس وجود فرهنگ‌های متفاوت، حضور پیروان ادیان مختلف، همزیستی مذاهب گوناگون و در رأس همه اینها مرزنشینی شرایطی را به وجود آورده است که ضریب تأثیرگذاری تبعات حاشیه‌نشینی در ارومیه در سطح بالایی باشد.

می‌توان تبعات مختلفی برای حاشیه‌نشینی ذکر نمود، به چند مورد از آنها اشاره می‌کنم. یکی از تبعات حاشیه‌نشینی به وجود آمدن خرده فرهنگ‌ها در بین حاشیه نشین هاست. اگر خرده فرهنگ‌های موجود رد سطح اجتماع ارومیه را در نظر بگیریم عمده آنها ریشه در حاشیه‌نشینی دارند. خرده فرهنگ‌هایی همچون رفتارهای تند قومی، شکل‌گیری گروه‌های زیرزمینی در حوزه‌های فعالیتی مختلف با فرهنگ‌های خاص، به وجود آمدن گروه‌های سازماندهی شده قاچاق، گسترش پدیده شوم اعتیاد، گسترش طلاق و صدها مورد دیگر که برای هر یک از این گروه‌ها فرهنگ‌های خاصی نیز پدید آمده است. در برخی مواقع حتی برخی از این گروه‌ها ادبیات کلامی خاص خود را دارند.

مثلاً افزایش سرقت، تجاوز به عنف، نزاع، طلاق، اعتیاد، بلوغ زودرس، قتل و صدها آسیب اجتماعی دیگر حکایت از تأثیرگذاری حاشیه‌نشینی در روابط اجتماعی جامعه دارد. چون نظارت نهادهای غیررسمی در بین حاشیه‌نشین‌ها در کمترین حد خود قرار دارد از این رو جرایم نیز در حد بالایی رشد می‌کنند. البته نباید تصور کرد شهر ارومیه وضعیت بحرانی در شاخص‌های جرم‌شناسی قرار دارد بلکه ما به‌طورکلی تبعات حاشیه‌نشینی را ذکر می‌کنیم.

 

شما خرده‌فرهنگ اراذل و اوباش را در ارومیه در نظر بگیرید. بررسی‌ها نشان می‌دهد عمده مشکلات ناشی از این مورد به حاشیه‌نشینی برمی گردد.به نظر پایین بودن سطح بهداشت عمومی، ضعف امکانات و تولید نسل بی‌کیفیت از شاخص‌های نشانگر حاشیه‌نشینی است.

همین واقعه شوم طلاق که بنیان بسیاری از خانواده‌ها را دچار تزلزل کرده است ریشه در همین خرده فرهنگ‌های حاشیه‌نشینی دارد. ازدواج در سنین پایین، اعتیاد طرفین، ازدواج‌های تحمیلی، گسترش تکنولوژی‌های روز بدون داشتن فرهنگ استفاده از آنها، اعتیاد والدین زوجین، پایین بودن درآمد، بیکاری و ... از عوامل وقوع طلاق می‌باشد. در صورتی که اگر نهادهای غیررسمی مثل خانواده، ریش‌سفیدان و مساجد کارکرد قابل قبولی داشتند شاهد بروز طلاق و یا سایر موارد در این حد نبودیم.

 در انتها چه صحبتی با مسئولان دارید؟

*اگر بخواهیم بدون تعارف با مسئولان حرف بزنیم باید گفت ما مسئولان را در حوزه قانون‌گذاری و اجرایی در نظر می‌گیریم.

در حوزه اجرایی به نظر بنده مسئولان استان باید با توجه به پایین بودن جدی درآمد سرانه در استان اقدام جدی نمایند. جذب سرمایه‌گذاری‌های جدی در استان، مشارکت شرکت‌های خارجی در طرح‌های صنعتی استان، بهره‌برداری از قابلیت‌های مرز نشینی، ایجاد اشتغال با تأکید بر کارگاه‌های کوچک، توجه به روستاها و توسعه همه جانبه روستاها، ایجاد موازنه برخورداری به نسبت جمعیت از طرح‌های اقتصادی و صنعتی و تسریع در راه‌اندازی واحدهای صنعتی تعطیل و نیمه تعطیل از عمده درخواست‌های ما از مسئولان اجرایی استان می‌باشد.

در سطح قانون‌گذاری نمایندگان محترم باید در وهله اول اتحاد و انسجام خود را بازیافته و با تشکیل گروهی قدرتمند مطالبات مردم شریف استان را احصاء نموده و با هموار نمودن مسیر خدمت‌رسانی به مردم از طریق وضع قوانین کارگشا و حتی آیین‌نامه‌های ویژه استان راه را برای کاهش آسیب‌های اجتماعی بگشایند.

در حوزه قضایی نیز مسئولان باید با شناخت دقیق پدیده‌ها، برخورد جدی با برخی آسیب‌های سازماندهی شده داشته باشند و به نظر بنده اگر رأفتی هست که هست برای افراد ضعیف می‌باشد نه کسانی که به طور سازمان‌یافته اقدام می‌کنند.

در پایان همه شما را به خدای بزرگ می‌سپارم و به هم استانی‌های عزیزم بهترین روزها را آرزو دارم.


انتهای پیام/م

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.