سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

زندگینامه شهید ابراهیم هادی+ تصاویر

مادران بسیاری در این مرز و بوم جوانان رشیدشان را تقدیم اسلام کرده اند اما سهم مادران شهدای گمنام پس از جنگ از فرزندانشان کمتر از دیگرمادران بود.

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛در قطعه ۲۶ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) یادبودی است که خیلی‌ها با دیدن عکس صاحب آن و عنوان «شهید گمنام» که روی سنگ مزار نوشته شده، می‌روند و زائر شهید مفقودالاثر «ابراهیم هادی» می‌شوند؛ شهیدی که برای بچه‌های جنوب شرق تهران و کسانی که اهل دل هستند، خیلی عزیز است البته این شهید برای جوان‌هایی که کتاب «سلام بر ابراهیم» را خواندند، حال و هوای دیگری دارد.

پهلوان بسیجی ابراهیم هادی از بنیانگذاران گروه چریکی شهید اندرزگو در جبهه گیلانغرب و ستاره ورزش کشتی کشورمان است؛ او در اول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان به دنیا آمد؛ ابراهیم چهارمین فرزند خانواده بود؛ او در نوجوانی طعم تلخ یتیمی را چشید، از آنجا بود که همچون مردان بزرگ زندگی را پیش برد.

 
ابراهیم دوران دبستان را به مدرسه طالقانی رفت و دبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان و کریم‌خان گذراند. او در سال ۵۵ توانست به دریافت دیپلم ادبی نائل شود. از همان سال‌های پایانی دبیرستان، مطالعات غیر درسی را نیز شروع کرد؛ حضور در هیئت جوانان وحدت اسلامی و همراهی و شاگردی استادی نظیر مرحوم علامه «محمدتقی جعفری» بسیار در رشد شخصیتی ابراهیم مؤثر بود.
این شهید مفقود، در دوران پیروزی انقلاب شجاعت‌های بسیاری از خود نشان داد؛ همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود و پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و بعد از آن به آموزش پرورش منتقل شد.

یکی از کارهای ابراهیم انتقال مجروحان و شهدا از منطقه به عقب جبهه بود. گاهی اوقات پیکرهای مطهر شهدا در ارتفاعات بازی‌دراز بر شانه‌های ابراهیم می‌نشست تا به دست خانواده‌هایشان برسد.

**خاطراتی از ابراهیم؛

*عصر یک روز وقتی خواهر وشوهر خواهر ابراهیم به منزلشان آمده بودند هنوز دقایقی نگذ شته بود که از داخل کوچه سرو صدایی شنیده می شد.ابراهیم سریع از پنجره طبقه ی دوم نگاه کرد و دید شخصی موتور شوهر خواهرشان را برداشته و در حال فرار است.

ابراهیم سریع به سمت درب خانه آمد و دنبال دزد دوید و هنوز چند قدمی نرفته بود که یکی از بچه محل ها لگدی به موتور زد و آقا دزده با موتور به زمین خورد.تکه آهنی که روی زمین بود دست دزد را برید و خون هم جاری شد. ابراهیم به محض رسیدن نگاهی به چهره پراز ترس و دلهره دزد انداخت و بعد موتور را بلند کرد و گفت: سوار شو! همان لحظه دزد را به درمانگاه برد و دست دزد را پانسمان کرد.

کارهای ابراهیم خیلی عجیب بود و شب هم با هم به مسجد رفتند و بعد از نماز ابراهیم کلی با اون دزد صحبت کرد و فهمید که آدم بیچاره ای است و از زور بیکاری از شهرستان به تهران آمده و دزدی کرده.

ابراهیم با چند تا از رفقا و نمازگزاران صحبت کرد و یه شغل مناسبی برای آن آقا فراهم کرد.مقداری هم پول از خودش به آن شخص داد و شب هم شام خورد و استراحت کردند.صبح فردا خیلی از بچه ها به این کار ابراهیم اعتراض کردند. ابراهیم هم جواب داده بود:مطمئن باشید اون آقا این برخورد را فراموش نمی کند و شک نکنید برخورد صحیح، همیشه کار سازه.

* عصر بود که حجم آتش کم شد، با دوربین به نقطه ای رفتم که دید بهتری روی کانال داشته باشم.آنچه می دیدم باور نکردنی بود. از محل کانال فقط دود بلند می شد ومرتب صدای انفجار می آمد. اما من هنوز امید داشتم.با خودم گفتم:ابراهیم شرایط بسیار بدتری از این را هم سپری کرده، نزدیک غروب شد.

من دوباره با دوربین به کانال نگاهی انداختم.احساس کردم از دورچیزی پیداست و در حال حرکت است.با دقت بیشتری نگاه کردم.کاملاً مشخص بود،سه نفر در حال دویدن به سمت ما بودند ودرمسیر مرتب زمین می خوردند و بلند می شدند وزخمی وخسته به سمت ما می آمدند .معلوم بود از کانال می آیند.فریاد زدم و بچه ها را صدا کردم.به بقیه هم گفتم تیراندازی نکنید.بالاخره آن سه نفر به خاکریز ما رسیدند. پرسیدم:از کجا می آیید.

حال حرف زدن نداشتند. یکی از آنها خواست . سریع قمقمه رو به او دادم.دیگر دیگری هم از شدت ضعف وگرسنگی بدنش می لرزید. وسومی بدنش غرق به خون بود. وقتی سرحال آمدند گفتند:از بچه های کمیل هستند.

با اضطراب پرسیدم: بقیه بچه ها چی شدن؟ در حالی که یکی از آنها سرش را به سختی بالا می آورد گفت:فکر نمی کنم کسی غیراز ما زنده باشد.

هول شده بودم.دوباره وبا تعجب پرسیدم:این پنج روز چه جوری مقاومت کردید؟ باهمان بی رمقی اش جواب داد زیر جنازه ها مخفی شده بودیم اما یکی بود که این پنج روز کانال رو سر پا نگه داشته بود.

عجب آدمی بود! یک طرف آر پی جی می زد و یک طرف تیربار شلیک می کرد. یکی از اون سه نفرپرید توی حرفش و گفت:همه شهدا رو ته کانال هم می چید .آذوقه وآب رو پخش می کرد،به مجروح ها می رسید.اصلاً این پسر خستگی نداشت.

گفتم :مگر فرمانده ها ومعاون های دوتاگردان شهید نشدن ، پس از کی داری حرف می زنید؟

گفت:یه جوونی بود که نمی شناختیمش ، موهایش این جوری بود ... ، لباسش اون جوری و چفیه... . داشت روح از بدنم جدا می شد.سرم داغ شده بود.آب دهانم را قورت دادم.اینها همه مشخصه های ابراهیم بود.با نگرانی نشستم ودستانش را گرفتم وگفتم:آقا ابراهیم الان کجاست؟ گفت: تا آخرین لحظه که عراق آتش می ریخت زنده بود وبه ما گفت :تا می تونید سریع بلند بشیدو تا کانال رو زیر ورو نکردند فرار کنید. یکی ازاون سه نفر هم گفت:من دیدم که زدنش.با همون انفجار اول افتاد روی زمین.

این گفته ها آخرین اخباری بود که از کانال کمیل داشتیم و ابراهیم تا به حال حتی جنازه ای هم ازش پیدا نشده ، همیشه دوست داشت گمنام شهید شود.

چند سال بعداز عملیات تفحص شهدا، محمود وند از بچه های تفحص که خود نیز به درجه رفیع شهادت رسید نقل می کند: یک روز در حین جستجو، در کانال کمیل شهیدی پیدا شد که دروسایل همراه او دفترچه یادداشتی قرار داشت که بعد از گذشت سالها هنوز قابل خواندن بود، درآخرین صفحه این دفترچه نوشته شده بود:

امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم، آب و غذا را جیره بندی کردیم، شهدا انتهای کانال کنارهم  قرار دارند، دیگر شهدا تشنه نیستند.فدای لب تشنه ات پسر فاطمه(س)

* سال اول جنگ بود. به مرخصی آمده بودیم. با موتور از سمت میدان سرآسیاب به سمت میدان خراسان در حرکت بودیم. ابراهیم (شهید ابراهیم هادی)عقب موتور نشسته بود.

از خیابانی رد شدیم. ابراهیم یک دفعه گفت: امیر وایسا! من هم سریع آمدم کنار خیابان. با تعجب گفتم. چی شده؟! گفت: هیچی، اگر وقت داری بریم دیدن یه بنده خدا!‌ من هم گفتم: باشه، کار خاصی ندارم.

با ابراهیم داخل یک خانه رفتیم. چند بار یاالله گفت. وارد اتاق شدیم. چند نفری نشسته بودند. پیرمردی با عبای مشکی و کلاهی کوچک بر سر بالای مجلس بود. به همراه ابراهیم سلام کردیم و در گوشه اتاق نشستیم. صحبت حاج آقا با یکی از جوان‌ها تمام شد. ایشان رو کرد به ما و با چهره‌ای خندان گفت: آقا ابراهیم راه گم کردی، چه عجب این طرف ‌ها!

ابراهیم سر به زیر نشسته بود. با ادب گفت: شرمنده حاج آقا، وقت نمی‌کنیم خدمت برسیم. همین طور که صحبت می‌کردند فهمیدم ایشان، ابراهیم را خوب می‌شناسد حاج آقا کمی با دیگران صحبت کرد.

وقتی اتاق خالی شد رو کرد به ابراهیم و با لحنی متواضعانه گفت: آقا ابراهیم ما رو یه کم نصیحت کن! ابراهیم از خجالت سرخ شده بود. سرش را بلند کرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما رو شرمنده نکنید. خواهش می‌کنم این طوری حرف نزنید بعد گفت: ما آمده بودیم شما را زیارت کنیم. انشاء‌الله در جلسه هفتگی خدمت می‌رسیم. بعد بلند شدیم، خداحافظی کردیم و به بیرون رفتیم.

بین راه گفتم: ابراهیم جون، تو هم به این بابا یه کم نصیحت می‌کردی. دیگه سرخ و زرد شدن نداره!‌ با عصبانیت پرید توی حرفم و گفت: چی می‌گی امیر جون، تو اصلاً این آقا رو شناختی!؟ گفتم: نه، راستی کی بود!؟

جواب داد: این آقا یکی از اولیای خداست. اما خیلی‌ها نمی‌دانند. ایشون حاج میرزا اسماعیل دولابی بودند. سال ها گذشت تا مردم حاج آقای دولابی را شناختند. تازه با خواندن کتاب طوبی محبت فهمیدم که جمله ایشان به ابراهیم چه حرف بزرگی بوده.

** جاوید الاثر؛

و سرانجام ابراهیم، در والفجر مقدماتی پنج روز به همراه بچه‌های گردان کمیل و حنظله در کانال‌های فکه مقاومت کرد اما تسلیم نشد و در ۲۲ بهمن سال ۶۱ بعد از فرستادن بچه‌های باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد و دیگر کسی او را ندید و این هم آخرین تصویر از پیکر پهلوان بسیجی شهید «ابراهیم هادی» در کانال قتلگاه فکه گرفته شده توسط تلویزیون عراق، که در نشریه پلاک هشت منتشر شده است.
 
 
ابراهیم همیشه از خدا می‌خواست گمنام بماند؛ چرا که گمنامی صفت یاران خداست.


** وصیت نامه شهید هادی؛

بسم رب الشهداء و الصديقين

اگر چه خود را بيشتر از هر كس محتاج وصيت و پند و اندرز مي‌دانم، قبل از آغاز سخن از خداوند منان تمنّا مي‌كنم قدرتي به بيان من عطا فرمايد كه بتوانم از زبان يك شهيد‌، دست به قلم ببرم چرا كه جملات من اگر لياقي پيدا شد و مورد عفو رحمت الهي قرار گرفتم و توفيق و سعادت شهادت را پيدا كردم، به عنوان پرافتخارآفرين وصياي شهيد خوانده مي‌شود. 

خدايا تو را گواه مي‌گيرم كه در طول اين مدت از شروع انقلاب تاكنون هر چه كردم براي رضاي تو بوده و سعي داشتم هميشه خود را مورد آزمايش و آموزش در مقابل آزمايش‌ها قرار دهم. 
اميدوارم اين جان ناقابل را در راه اسلام عزيز و پيروزي مستضعفين بر متكبرين بپذيري.

خدايا هر چند از شكستگي‌هاي متعدد استخوان‌هايم رنج مي‌برم،‌ ولي اهميتي نمي‌دادم؛ به خاطر اين‌كه من در اين مدت چه نشانه‌هايي از لطف و رحمت تو نسبت به آن‌هايي كه خالصانه و در اين راه گام نهاده‌اند، ديده‌ام. 

خدايا،‌ اي معبودم و معشوقم و همه كس و كارم، نمي‌دانم در برابر عظمت تو چگونه ستايش كنم ولي همين قدر مي‌دانم كه هر كس تو را شناخت، عاشقت شد و هر كس عاشقت شد، دست از همه چيز شسته و به سوي تو مي‌شتابد و اين را به خوبي در خود احساس كردم و مي‌كنم. 

خدايا عشق به انقلاب اسلامي و رهبر كبير انقلاب چنان در وجودم شعله‌ور است كه اگر تكه‌تكه‌ام كنند و يا زير سخت‌ترين شكنجه‌ها قرار گيرم، او را تنها نخواهم گذاشت. 

و به عنوان يك فردي از آحاد ملت مسلمان به تمامي ملت خصوصاً مسئولين امر تذكر مي‌دهم كه هميشه در جهت اسلام و قرآن بوده باشيد و هيچ مسئله و روشي شما را از هدف و جهتي كه داريد، منحرف ننمايد. 

ديگر اين كه سعي كنيد در كارهايتان نيت خود را خالص نموده و اعمالتان را از هر شرك و ريا، حسادت و بغض پاك نماييد تا هم اجر خود را ببريد و هم بتوانيد مسئوليت خود را آن‌چنان كه خداوند، اسلام و امام مي‌خواهند، انجام داده باشيد اين را هرگز فراموش نكنيد تا خود را نسازيم و تغيير ندهيم، جامعه ساخته نمي‌شود. 

والسلام و عليكم و رحمه الله و بركاته
ابراهيم هادي‌پور

روحش شاد و یادش گرامی

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۶۸۲
در انتظار بررسی: ۹
ناشناس
۱۱:۴۲ ۰۹ مرداد ۱۴۰۳
خدا راشکر می کنم چنین جوانان غیوری داشتیم وداریم اسلام رایاری می‌کنند
ناشناس
۲۰:۲۶ ۰۸ مرداد ۱۴۰۳
سلام داداش مهربونم بهترینم داداش جونم کمکم کن بتونم فردا تودادگاه بهترین دفاع رو بکنم ورای بگیرم وگرنه همیشه زیر حرف میمونم ونمی تونم خودم رو ببخشم ترو خدا کمکم کن بهترینی همیشه تو سختترین شرایط دستم رو گرفتی باز هم بگیر بهترین برادر دنیا.
ناشناس
۰۱:۳۶ ۰۷ مرداد ۱۴۰۳
بسم رب شهدا و صدیقین ،
سلام و عرض ادب خدمت تمام شهدای سرزمینم ، رو سیاهم هیچ‌خدمتی در جبران ایثار شما نکردم اما عاجزانه از شما طلب دعا دارم .زندگی در غربت برایم هیچ دل خوشی و امیدی باقی نگذاشته ، انشالله همیشه در جوار سید اشهدا آقا آبا عبدالله جاودان باشید ?♾️
من همون تنها ترینم
۲۲:۳۴ ۰۵ مرداد ۱۴۰۳
سلام داداش ابراهیم . به خدای من به معبود و معشوق من بگو
مثل برد بود باختن قلبم به تو
اصلا نفهمیدم دلو چطور بستم به تو
فقط تو بلدی چطوری خوب کنی حالمو
وقتی از همه آدمات خستم به کل

معبود من معشوق من خدای من پروردگار من یکتای بی همتای من فقط تو بلدی چطوری خوب کنی حالمو .
حال دلمو خوب کن خدای مهربونم
ناشناس ر
۲۲:۴۱ ۰۳ مرداد ۱۴۰۳
سلام بر تو ای شهید عزیزم روزی که اسم زیبای شما رو شنیدم و اینکه همه گفتن که حاجت دهنده ای بارها نذر کرده بودم و به در بسته رسیدم ولی به نیت اسم شما چهل روز آیه الکرسی نذر کردم و به روز چهلم نرسیده حاجتم رو گرفتم و باورم نمیشد.از اون روز یک ماه میگذره ولی خیلی عجیب ک بخاطر برکت خون شما خوندن این دعا از زبونم نیوفتاد و هر روز آیه الکرسی میخونم .
مریم حسنی
۲۰:۰۷ ۰۳ مرداد ۱۴۰۳
سلام برشهید گمنام ابراهیم هادی من امروز از برنامه از سرگذشت شنیدم و سریع رفتم گوگل و سرچ کردم شروع کردم ب خواندن با چشمان اشکی فقط قسم میدم شهید هادی و شفاعتم وکنه اون دنیا
ناشناس
۱۲:۳۲ ۰۳ مرداد ۱۴۰۳
سلام شهید عزیز من امروزبرای اولین بار اسمت راشنیدم دیدم دربرنامه از سرگذشت اسم شما آورد منم رفتم گوگل سرچ کردم وزندگی نامه ات را با اشک خاندم تورا بحق خون پاکت قسمت میدم شفاعت مارا پیش خدا بکن عاقبت بخیری همیه جونا را از خدابخواه خیلی التماس دعا
ناشناس
۲۱:۵۴ ۰۲ مرداد ۱۴۰۳
سلام خدا بر شهید ابراهیم هادی
شهید عزیز ۳۸ روزه که پسر من از دنیا رفته از تو میخوام تو اون دنیا دست پسر منو بگیری
من همون تنها ترینم
۰۴:۱۶ ۰۲ مرداد ۱۴۰۳
سلام داداش ابراهیم . داداش ابراهیم نیم ساعت پیش به طور اتفاقی بیدار شدم و دیدم ماه زیبای خداوند پشت پنجره اتاقم تو آسمون داره میدرخشه .وچع درخشش زیبایی داره . دارم نگاهش میکنم یاد شما داداش عزیزم و شهدا افتادم . گفتم بیام بهتون سلام بدم . و خدارو هزار بار شکرررر . بابت تمام زیبایی های که توی دنیا قرار داده . داداش دست ما رو هم بگیر . کمکمون کن . به خدا بگو خیلییی دوست دارم خدای مهربونم
ناشناس
۱۶:۰۳ ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
سلام بر ابراهیم شهیدوهمه شهدای وطنم ایران آقا ابراهیم شما که پیش خدا عزت وآبرو داری شما که عزیز خدایی از خدا بخواه حاجت منم روا کنه آقا ابراهیم تو را قسم میدم به پهلوی شکسته مادرت زهرادعا کن جوون منم مثل خودت عاقبت بخیر بشه باز هم ازت التماس دعا دارم ممنون میشم کمکم کنی
ناشناس
۱۱:۲۰ ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
سلام،
بر ابراهیم مرددلاور مردمهربان مردشریف مرد جنگ
مرد خدا دوست
روحت شاد شهید والا مقان
لطفلا برای جوانان دعا کنید
من همون تنها ترینم
۲۱:۰۰ ۳۰ تير ۱۴۰۳
داداش ابراهیم به خدا بگو این بندت این دختر تنها از همه چیز بریده جز رحمتت ، بگو ناامیدم نکنه .
باشد که اشک بعدی ما اشک شوق باشه
ناشناس
۱۹:۵۳ ۲۸ تير ۱۴۰۳
سلام شهید عزیز به همین وقت اذان ازشما می خواهم شفاعت من رو بکنید من حاجت روا بشم.
گمنام
۱۴:۲۷ ۲۸ تير ۱۴۰۳
سلام
اول توکل به خداوند مهربان و اینکه افرادی که شهید عزیز رو شفیع قرار می‌دهید پیش خدا به هیچ عنوان حتی اگر نشد نا امید نشید. من خودم ازشون حاجت گرفتم و ان شاءالله همگی حاجت روا بشیم.
ناشناس
۰۸:۵۵ ۲۸ تير ۱۴۰۳
سلام ای شهید والامقام
از شما شهید عزیز تقاضا دارم که برای همه‌ی جوانان ایران اسلامی دعا کنید تا همه عاقبت بخیر باشند و خداوند همه ی مارا به راه راست هدایت کند
ناشناس
۰۰:۰۵ ۲۸ تير ۱۴۰۳
سلام شهیدی که اینقدر کرامت داری دست بچه هام بگیر نزارمن شرمنده تو وهمرزمات بشم به تو توسل پیدا کردم واسته بشی مشکل منو حل کنی خیلی تنهام صد صلوات هدیه به روح همه ی شهیدان این دیار یاریم کن تو این تنهایی
ناشناس
۱۵:۵۴ ۲۶ تير ۱۴۰۳
سلام بر شهید والا مقام ابراهیم هادی حاجت دارم واسطه شو پیش خدا و حاجتم رو روا بکن ۱۰۰۰ صلوات ندرت میکنم که حاجت روا بشم ۴ساله در انتظار حاجت روایی هستم
ناشناس
۱۷:۰۶ ۲۴ تير ۱۴۰۳
روحت شاد شهید والا مقام منم نذری برداشتم از اول محرم به نیت شهید هادی عزیز امیدوارم که خداوند از من پذیرا باشد و منم به حاجتم برسم تاامروز که روز هشتم محرم هست تقریبا حاجتم برآورده شده امیدوارم تو این ۶روز باقیمانده حاجتمو کامل بگیرم
ناشناس
۱۴:۲۶ ۲۲ تير ۱۴۰۳
روحشان شاد
ناشناس
۲۰:۴۹ ۲۱ تير ۱۴۰۳
شهید هادی عزیزدراین شب‌های عزیزدهه اول محرم ودرشب جمعه می خوام دعاکنی بین فرزندان من صلح وصفابرقراربشه و اختلافات خانوادگی تموم بشه جونم به لبم رسیده.خدادربهشت برین جات بده.
ناشناس
۱۸:۴۲ ۱۹ تير ۱۴۰۳
درود... شرمی بی پایان همراه نگاشتن این واژگان است، اما شما ببخشید و از پروردگار نیز، خواستار بخشش من باشید، و من همیشه سپاسگزار روح‌ بلند شما خواهم بود. چندی پیش، نمک نذری به دست ما رسید، با نام شما، ثبت شده بر روی آن. چند روز بعد، پدرم آغاز به خواندن کتابی کرد که نام و عکس شما پشت جلد آن بود، حال آنکه پدر خبری از جریان نمک نذری نداشت. به عنوان انسانی از قرن بیست و یکم،بیش از اندازه رویاپردازم. اما می دانم که اینبار رویا نیست، آری، من به معجزه ی نجات‌بخش خود، ایزد یکتا، ایمان دارم. با بی احتیاطی، نعماتی را که به من و پیشینیان من ارزانی داشته شده بود،کماکان از دست دادم. راست است که می گویند زمانی که سلامتی را از دست بدهی، قدرش را می دانی. از شما که بی گمان با امام حسین علیه السلام محشور هستید می خواهم از آن حضرت عالی‌قدر و پروردگار یکتا، برای من طلب بخشش کنید، و درخواست پذیرش نذرم را. با توجه به حرفه ای که دارم، باید بیش از دیگران حواس خود را گرامی بدارم، اما با حماقت جوانی اینکار را نکردم، و حال در تلاشم برای جبران این قدرنشناسی نسبت به نعمات پروردگارم...جناب ابراهیم هادی گرامی گهر، از خدای متعال و اباعبدالله بخواهید تا نذر مرا برآورده سازند...که التماس گویان و خواهش کنان، در تلاشم برای جبران این کاهلی...و لطفا به خداوند اطمینان دهید، که زین پس، آنچنان که شایان است، حواس خود را جمع خواهم کرد... سپاسگزار پروردگار و اباعبدالله هستم، و سپاسگزار شما نیز، تا همیشه.
خالصانه، و با احترامی ژرف.
ناشناس
۱۵:۴۰ ۱۹ تير ۱۴۰۳
هیچ چیز برای گفتن ندارم
چون واقعا احساسم اینه که هر چی بگم و هرچی تشکر کنم باز کم گفتم )امثال این شهید عزیز ترین چیزی که داشتن(جانشون(دادن برای ما برای شرف و ناموس ایران و ایرانی از خدا میخوام هرکسی که داره خون پاک شهیدان رو پایمال میکنه و به ایران خیانت میکنه در همین دنیا با خفت و خواری به سزای اعمالش برسونه
مسعود
۲۳:۲۱ ۱۸ تير ۱۴۰۳
سلام شهید عزیز و بزرگوار خاستم سلامی بدم و بگم حال دلمون خوش نیس بااینکه شمارفتید که ایرانی همیشه خوش وخرم باشه اما اینجوری نشد کمک کن تا مردم عزیزم ازاین بحرانها براحتی بگزرن ودیگه هیچکی مشکل وکمبود نداشته باشه منم اهل سرپلذهابم که حتما اونجاهم بودی .مادوستتون داریم وهمیشه شرمنده شماهستیم امیدوارم مسولین هم بیشتر قدر بزرگی وکرامت شمارو بدونن. کوچیک همتون مسعود احمدی
ناشناس
۱۴:۴۱ ۱۸ تير ۱۴۰۳
روحش شاد
ناشناس
۰۱:۵۱ ۱۸ تير ۱۴۰۳
سلام آقا ابراهیم هادی
شنیدم عین اولیای خدا حاجت میدید من ۲ تا حاجت دارم میشه حاجت روام کنی؟
یکی بچه دار شدن داداشم و یکی درست شدن مشکلم ک نمیتونم اینجا بگم
تورو خدا برام دعا کن عاقبت باید بشم و شرمنده حضرت فاطمه نشم
Masom
۰۰:۲۰ ۱۸ تير ۱۴۰۳
سلام اقا ابراهیم من اسم شما خیلی شنیدم امشب گفتم ببینم کی هستین، فیلم شمارو هم دیدم کنجکاو شدم، منم برای گیلانم و این خجالت رو کشیدم چه طور شمارو نشناختم ، اقا ابراهیم عزیز شهید بزرگوار به همین شب عزیز که برای اقا امام حسین هست شب اول محرم حاجتهای منو اول خدا بعد شما براورده بشه، شفای جوانی که بچه کوچیک داره شفاش رو از امام حسین بطلبین ، حاجتی دارم نمیتونم بنویسم
ناشناس
۲۰:۰۱ ۱۷ تير ۱۴۰۳
سلام برشما ای شهید گرانقدراز این که درشب اول محرم با شنا آشنا شدم خدا را سپاس گذارم انشالله واسطه برآورده شده حاجات همه شوید .انشالله
ختم ۳۰ روزه آیت الکرسی بر داشتم از امشب انشااله قبول حاجت بشم
شبنم
۱۸:۳۱ ۱۷ تير ۱۴۰۳
بسم رب الشهداءوالصدیقین در روز اول محرم
سلام برسیدالشهداء سلام برجمیع شهداء وسلام برشهید ابراهیم هادی
مشکلی دارم وسالهاست که نذر ونیاز می کنم اماخداوند مصلحت من رو
درپاسخ به این نذرهاندیده خداروشکر راضیم به رضای او!ا الحمدلله تحملم داده
امروزهمکارم پیشنهاد داد:نذر۱۴ آیت الکرسی به نیت ۱۴ معصوم در ۱۴ روز اول محرم بخوانم وهدیه کنم به روح شهید خوشنام ابراهیم هادی
امیدوارم شهید عزیرابراهیم هادی جوابم رابدهد. آمین
فاطمه نجفی
۲۲:۴۴ ۱۶ تير ۱۴۰۳
سلام ابراهیم شهید عزیزم ، از دور برات پیغام میفرستم تو رو به خون پاک و مقدست برای من و پسر و دخترم دعای خیر کن
زهرا
۱۹:۳۹ ۱۶ تير ۱۴۰۳
سلام آقا ابراهیم .
شنیدم خیلی حاجت میدین
میشه حاجت منم بدین ؟
شمارو به شب اول محرم به پهلوی شکسته حضرت زهرا قسم میدم دلمو آروم کنین?
زهرا
۱۸:۵۴ ۱۶ تير ۱۴۰۳
سلام بر شهید ابراهیم هادی .
من امروز با شما آشنا شدم.و تصمیم دارم از فردا به مدت ۱۴ روز ختم آیة الکرسی به تعداد روزی ۱۴ بار شروع کنم .شرمنده هستم و رو سیاه اما ناامید نیستم .شنیدم شما خیلی حاجت میدین ،میخوام به نیت شما این ختم رو شروع کنم .شمارو قسم میدم به فاطمه زهرا که شب اول محرم هم هست حاجت روام کنین??
ناشناس
۱۵:۳۶ ۱۶ تير ۱۴۰۳
از دور به روحت سلام ، ای شهید عزیزم ، تو را به آنجایی که در آن ساکن شدی و به خون پاکت قسمت میدهم ، برای همه جوانان و پسر و دخترم دعا کن ای والا مقام
NB.
۰۰:۲۹ ۱۵ تير ۱۴۰۳
سلام ب شهدا ....سلام ب ابراهیم هادی....

تو را ب خدا قسمت میدم ...خدایا قسمت میدم ب خون پاک
شهدا....حاجت همه مردم رو بده حاجت منم بده مشکل پسرم ب خوبی و خوشی حل بشه...
عشایرایرانی
۲۳:۴۷ ۱۴ تير ۱۴۰۳
شرمنده ام برادر من هم ازرزمندگان دفاع مقدسم ظاهراً لباس شماروپوشیدم شفاعت ماراهم پیش ارباب بی کفن بکنید دراین دنیا که موندیم حتی برای دفاع ازشما برای نسل اینده بسیار کوتاهی کردیم به دنیا مشغول شدیم فدای نام ونشانت برای عاقبتت بخیری همه ما دعا کن
T
۰۰:۴۱ ۱۳ تير ۱۴۰۳
سلام داداش ابراهیم . به پدر و مادرم کمک کن . بیماری اعتیاد دارن . چند باری دیدیم قرص متادون مصرف میکنن . جلو ما بچه ها به هیچ عنوان مصرف نمیکنن ولی پنهونی چند باری دیدم . داخل جیب شلوار بابام دیدم قرص متادون رو . و الان متوجه شدم جدیدا رفتارشان یکم عجیبه . مثلاً به طور اتفاقی یه شب دیدیم نصف شب بابا و مامان نیستن داخل خونه . چون یه مشکلی داشتم هر چی صدا زدم جواب ندادن . از اتاقم رفتم بیرون و دیدم نبودن . و بعد از نیم ساعتی متوجه شدم اومدن داخل خونه و خب فهمیدم که داخل حیات بودن . من حدس زدم که چیزی مصرف میکنن رفتن بودن داخل حیات مصرف کنن و بیان . یک بارم دو سال پیش به طور اتفاقی چه بسته ای داخل آشپز خونه دیدم یه چیزی داخل پلاستیک بود بازش کردم و یه چیزی شبیه پودر به رنگ قهوه ای بود و تلخ مزه بود . هیچ وقت نفهمیدم چیه ولی حدس زدم مواد مخدر باشه . داداش استرس عجیبی دارم . خجالت میکشم با پدر و مادرم راجع به این موضوع صحبت کنم . هیچ راهی هم ندارم .هیچ کسی رو ندارم که بگم و کمکم کنه . یه داداش کوچولو تر از خودم فقط دارم دیگه هیچ کسو ندارم بتونه کمکم کنه . خیلی حالم بده . خیلی زیاد . راجع به عوارض مواد مخدر تو اینترنت خوندم خیلی ناراحت شدم و دلم گرفت. داداش خجالت میکشم به پدر و مادرم چیزی بگم . به تو پناه میارم . اول به خدا دوم به شما . کمکم کنید. کمک پدر و مادرم کن . اگر متعادن کمک کن بتونم ول کن و ترک کنند . ترو خدا داداشم بهم کمک کن . یه دختر تنهام . توی دنیا فقط خدا رو دارم و شما و پدر و مادر و داداش کوچیکم دیگه هیچ کسو ندارم . کمکم کن . قربونتون بشم من . کمکم پدر و مادرم کنید
همسفر
۲۳:۰۳ ۱۶ تير ۱۴۰۳
سلام دوست عزیز لطفا لطفا به کنگره شصت شهرتون مراجعه کنید اونجا رایگان کمکتون میکنن. شک نکن توسلت به این شهید این راه رو نشونت داده حتما برو.‌ادرسش شعبه کنگره شصت شهرت رو بزن تو نت بالا میاره.
مسافر
۲۳:۰۴ ۱۶ تير ۱۴۰۳
لطفا به کنگره شصت مراجعه کنید رایگان هست کمکتون میکنن
غریب اشنا
۰۱:۴۱ ۱۱ تير ۱۴۰۳
سلام بر ابراهیم عزیز. ۵۰ روز پیش شنیدم گفتن شهید ابراهیم هادی خیلی حاجت میده. منم شروع کردم روزی ۱۰۰ تا صلوات فرستادم. می‌دونم کمه ولی میدونی چیه. انقد این یکسال اخیر نذرونیاز کردم و جواب نگرفتم دیگه ناامید شدم از هر نذری تصمیم داشتم ۴۰ روز این صلواتها رو بفرستم ولی شب موقع خواب دلم نمیاد ادامه ندم و باز همون روزی صدتا رو میفرستم شما شهدا که به این چیزا احتیاجی ندارید ولی خب برا دل خوشی خودمونه. ازت میخام از خدا بخای حاجت منو بده. ی حاجت شرعی هست چیز بدی نیست. فقط برا حفظ زندگیم میخام ی اتفاقی بیوفته. خواهش میکنم از خدا بخواه که ی نگاه به این بنده کمترینش بکنه
راستی برادر منم شهید شده از اونم خواستم ولی نمی‌دونم حکمتش چیه که کمکم نکرد
مریم
۲۳:۰۲ ۱۰ تير ۱۴۰۳
داداش ابراهیم سلام میشه شفاعت منو پیش خدا بکنی که از گناهی که کردم بگذره و توبه مو قبول کنه فردا نذاره دوباره گناه کنم و ابروم بره
داداش ابراهیم تورو به امام حسین قسمت میدم شفاعت منو بکنید ابروم نره فردا توروخدا به دل اون شخص ارامش صبوری خوشی زندگی خوش بدید که به من کاری نداشته باشه ابروم رو نبره منو بی ابرو نکنه
داداش ابراهیم نمیذاری که ابروی خواهرت بره ?????
ناشناس
۲۱:۳۰ ۱۰ تير ۱۴۰۳
سلام بر روح بلند شهدا مخصوصا ابراهیم هادی که نمونه ای از بندگان مخلص خداست شهید عزیز ابراهیم هادی ازخیلی ها شنیدم که باب لحوائج هستی شما را به حضرت زهرا قسم میدم نظر لطفی هم به من که ی مادر هستم بنداز ...زندگی سختی داشتم با وجود مردی ببمار تمام امیدم به دوتا فرزندانم است .از خداوند بخواه انها را عاقبت به خیر کند .
ناشناس
۱۵:۳۰ ۱۰ تير ۱۴۰۳
سلام بر ابراهیم هادی شما شهدا پیش خدا خیلی عزیزین از تو خواهش می کنم دعا کنید برا پسرم شما پیش خدا عزیزین شفا بده خداوند پسرم
ش ف
۲۳:۳۷ ۰۹ تير ۱۴۰۳
سلام داداش ابراهیم من توخانواده ام غریبم اونهامنوگذاشتن کنار،البته خدارودارم وانبیاوددعای شماشهدای گمنام، درسته همسروعروس ودامادودوتانوه گل دارم ولی محبت خواهروبرادرم احتیاج دارم داش ابراهیم برام دعاکن
امیدوار
۲۳:۲۵ ۰۷ تير ۱۴۰۳
سلام تنهاترین بلدنیستم چجوری پاسخ بزنم بله منم کنکوری هستم مشکل من این بود از ثبت نام کنکور فرهنگیان جاموندم..
اشکال نداره عزیزم سعی کن تراز کنکورت رو بالاببری
من همون تنها ترینم
۲۱:۲۷ ۰۸ تير ۱۴۰۳
سلام دوست عزیز. خوشحال شدم پاسخ دادید . امیدوارم رشته ای که دوس دارید و دانشگاهی که دوست دارید قبول بشید . امیدوارم خواستت با خواست خدا یکی باشه
برا منم دعا کنید . منم ۴ ساله دارم کنکور میدم دوست عزیز .برا منم دعا کنید
ناشناس
۰۳:۲۵ ۰۳ تير ۱۴۰۳
سلام داداش خوبم دکتر بودم دلم خیلی گرفته با اینکه خدا لطف داشت وتونستم کار کنم ولی تم چنان انقدر کار نکردم بتونم مامان و بابا رو بیمه کنم بزند به دعوا و‌درمونشون برسند بخدا خیلی شرمنده ام مامانم افسردگی گرفته نه مسافرتی نه چیزی داروهای اعصاب و هزار تا درد ،امروز گفتم بیمه شون کنم همسرم گفت بگو نصف بیمه رو‌خودشون بدند گفتم نه خداکند میکنه کار میکنم میدم قسط بیمه تکمبلیشون رو شرمنده ام‌نکن داداش شفاعت کن اول از همه سلامتیشون و پولهای رفته شون برگرده اونقدر خودم رو تو سن کم بوی نشون دادم پیر شدم نمی دونم به فکر داستان باشم وزندگی خودم نیاورد پدرومادرم و‌خواهرها و.....داداش جون کمکم کن شفاعت کن از خدا بخواه روزیم رو برسونن بتونم بیمه من نشون خواهرهانم رو بفرستم یه مهارتی باد بگیرند یا ادامه تحصیل بدهند حداقل
اونها کمک خرج باشند اخه مگه چه سنی دارند اونقدر حرص بخورند الان باید تو دانشگاه باشه داداش جونم امیدم اول به خدا دوم به خدا در اخر به توده برای همکاری با همکارها تا میفهمم متاهلم سرد میشن اخه مگه غیر کار چه انتظاری دارند و چکار با تاهلم دارند نمی دونند من از صدتا مجرد مسئولیت پذیرتر متعهدترم .داداشم کمک کن خسته ام هرروز میام اینجا یه مقدار باهات حرف میزنم آروم میشم کمکم کن شفاعت کن روزی من وخانواده ام رو خود خدا بدون دردسر بفرسته و از خدا میخام هیچکس رو محتاج نکنه و حال دل همه خوب باشه .فقط مادرم و پدرم سلامتیشون رو به دست بیارند.
ناشناس
۰۰:۴۸ ۰۲ تير ۱۴۰۳
داداش ابراهیم من سلام . عزیز قلب من سلام .داداش امشب دنیا توی سرم خراب شد . خراب شد . داداش ابراهیم امشب تمام غم های دنیا ریختن تو قلبم . داداش ابراهیم امشب به چشم خود دیدم که چقدر پدرو مادرم امید به من داشتن و چطور تمام امیدشون از بین رفت .صدای شکستن قلب بابا و مامان رو شنیدم . غم تو چشم بابا دیدم . داداش اسم ریختم . به پهنای صورتم تو تنهایی اشک ریختم . برای بارم چهارم دیدم که قلب بابا و مامان شکست . غمو توی صورتشون دیدم . تا امید شدنشون رو دیدم . آی تو خلوت اسک ریختم داداش . آی تو تنهاییم اشک ریختم . داداش من کم آوردم . نمیدونم باید چکار کنم . دیگه نممیفهمم باید چه خاکی بر سرم بگیرم . داداش امشب آرزوی مرگ کردم . داداش خسته شدم کم آوردم . تنهایی تنهام . هیچ کسو ندارم . نمی‌فهمم چکار کنم . از شروع دوباره میترسم . از مسیری که دوباره باید برم میترسم .از نشدن میترسم . از حرف فامیل و دوست و آشنا میترسم . کم آوردم قربونت برم داداشم . کم آوردم به دادم برس . دستمو بگیر . بلندم کن . مسیرو بهم نشون بده آدم خوب سر راهم بزار . پناهم باش . داداش. دارم با اشک می‌نویسم . دارم التماست میکنم . داداش کمکم کن بتونم دوباره نعش خودمو بلند کنم . هیچ کس نیست نعشو از زمین بلند کنه باید خودم نعش خودمو به دوش بگیرم . کمکم کن . نه به خاطر من فقط و فقط به خاطر بابا و مامانم . التماست میکنم عاجزانه التماست میکنم . بزار فقط اشک شوق توی چشاشون ببینم نه اشک غم و ناراحتی . ترو به دست های بریده ابلفضل این بار نزار زمین بخورم . این بار کمکم کن . باید دوباره از اول شروع کنم . ترو به امام حسین این بار کمکم کن . از شروع ترس دارم استرس دارم گیج شدم نمی‌فهمم چکار کنم از کجا شروع کنم ترو به امام حسین ترو به فاطمه زهرا این بار کمکم کن . این. بار آدم خوب سر راهم بزار . التماست میکنم عزیز قلبم . داداش چیزی نمونده به 21 سالگیم . ترو به ابلفضل بیا کنارم بیا قوت قلبم بشو . از شروع 21 سالگی میترسم . از شکست توی 21 سالگی میترسم . نزار این بارم شکست بخورم . یه کاری کن بگم همه چی از 21 سالگی شروع شد . امیدوارم این بار بشه . امیدوارم این بار خواسته من با خواست خدا یکی باشه . امیدوارم که اشک بعدی بابا و مامانم اشک شوق باشه . باشد که اشک بعدی ما اشک شوق باشه .
عباس
۰۰:۵۱ ۰۱ تير ۱۴۰۳
دورود بر ابراهیم هادی شفای پسرم از تو میخوام چشمم تو چشمت هر روز صبح
ناشناس
۰۰:۴۴ ۰۱ تير ۱۴۰۳
دورود بر ابراهیم هادی هر صبح چشمم تو چشمت خودت میدانی بزرگ مرد التماست میکنم پیش خدا تو خیلی عزیزی شفای پسرم از تو میخوام
بی نام
۱۴:۰۴ ۳۱ خرداد ۱۴۰۳
سلام حاجی من همیشه بهتون ارادت داشتم و دارم،تو این مراحل سرنوشت ساز کمکم کن تنهام نذار، پیش خدا و اهل بیت واسط شین برام، روسفید بشم
ناشناس
۱۲:۰۲ ۳۰ خرداد ۱۴۰۳
التماس دعا حاج ابراهیم شمارو رو به بزرگی و کرمت قسم میدم که ریش پیش خدا گرو بزار و ریشه ظلم و ظالم رابکن مردم شرایت بدی رو دارن میگذرونن
ناشناس
۰۲:۱۲ ۳۰ خرداد ۱۴۰۳
سلام داداش ابراهیم جان . شما پیش خدا عزیز هستین .ازتون خواهش میکنم ما رو شفاعت کنید . کمکمون کنید . داداش نزار زندگیمون از هم بپاشد .نزار اون آرامش عشق و عشق قشنگ توی خوبه از بین بره . حال دلمون خوب نیست . شرایط سخت شده .لبه خانوادم فشار زیادی اومده . هم از لحاظ مالی هم از لحاظ روحی . کمکمون کن داداش ابراهیم . کمک کن که ما به جز خدا و شما کسی رو نداریم . تنها و بی کسیم . به دادمون برس . خواهش میکنم التماستون می‌خوانم . عاجزانه خالصانه التماس میکنم .
ناشناس
۲۲:۱۰ ۲۹ خرداد ۱۴۰۳
ای پهلوان بی مزار


هر وقت تورا در ذهنم مجسم میکنم چهره ای نورانی و پاک داری
هر وقت به تو فکر میکنم انگار بوی بهشت مقدس داری

ابراهیم هادی من وقتی کتاب تورا خریدم آن را خیلی سریع خواندم به تو و اهداف مقدست پی بردم همیشه وقتی میخواهم برای چیزی تصمیم گیری کنم به تو و اخلاقت فکر میکنم و درست تصمیم گیری میکنم.??
من همون تنها ترینم
۱۳:۳۱ ۲۹ خرداد ۱۴۰۳
سلام عزیز قلبم . سلام داداش ابراهیم من . حالت چطور داداشم ؟
داداش ابراهیم همون‌طور که با شما به طور اتفاقی توی اینستاگرام آشنا شدم و الان چند سالی میشه که شما رو میشناسم و داداش من شدید سنگ صبور من شدید باهاتون درد و دل میکنم . امروز هم توی اینستاگرام به طور اتفاقی با شهیدی به نام یوسف قربانی آشنا شدم .شهیدی که برای آب نامه می‌نوشت . شهیدی که با وجود سن کم فقط ۲۰ سال سن چقدر قوی بوده . حقیقتا با خوندن داستان زندگیش گریه کردم . والان خوشحالم .من دوتا داداش دارم . داداش ابراهیم و داداش یوسف . داداش سلام منو به داداش یوسف برسون .
ناشناس
۱۳:۱۳ ۲۸ خرداد ۱۴۰۳
دورت بگردم آخه...چقدر تنها بودی. خوشبحالت که رفتی
فاطمه
۱۱:۱۳ ۲۸ خرداد ۱۴۰۳
فقط خوندم واشک ریختم امیدوارم منه حقیر رو شفاعت کنید ....مامدیون شما سهدا هستیم .....دوستون دارم?دعام کن شهید راه حق
نقی
۰۶:۴۵ ۲۵ خرداد ۱۴۰۳
سلام شهید. عجب که چه غافلم از بزرگان وطن چون شما و سردرگم خود و غریبه ها. انشاالله دعای خیر و وصیتتون هادی زندگانی ما.
ناشناس
۱۲:۰۶ ۲۳ خرداد ۱۴۰۳
سلام ودرود خدابرشهداوبه ویژه شهیدابراهیم هادی .اسم ایشون رو زیاد شنیده بودم،امروز یه دفعه توگوشی اسمشون رو دیدم گفتم بزار درموردش بخونم.
روحتون شاد،ای شهید بزرگوار بنده دوتا پسر دارم براشون دعا کنید به واسطه مقام ومنزلتی که پیش خداوند دارید پیرو راه شما باشند،التماس دعا.
ناشناس
۱۰:۴۱ ۲۳ خرداد ۱۴۰۳
برادر ندارم من شهید در حقم برادری کن نذار بمونم تک تنها زندگیمو میخام نزار بپاشه ازهم یبار حاجتم دادی یبار دیگه دستم بگیر توروخدا
ناشناس
۱۹:۰۸ ۲۱ خرداد ۱۴۰۳
اخی چقد ناراحت شدم کاش منم مثلش بودم میتونستم اینقد بزرگوار باشم ولی حیف که نمیتونم
من تا به حال تو عمرم در مورد شهیدی نخوندم هیچ‌مطلبی و ولی یه بیماری دارم که یکی از دوستانم گفتش از شهید هادی بخواه واسطه شه حاجتت رو بگیره بعد از سالها اومدم در مورد شهیدی بخونم از ته دلم ناراحت شدم خداکنه واسه من دعا کنه خوب شم اونقد خسته ام از زندگی که خواستم خودم و بکشم ولی جرات نداشتم تو رو خدا هر کی اینو میخونه واسم دعا کنه
گندم
۱۹:۰۲ ۲۱ خرداد ۱۴۰۳
اخی چقد ناراحت شدم کاش منم مثلش بودم میتونستم اینقد بزرگوار باشم ولی حیف ک نمیتونم
ناشناس
۱۰:۵۲ ۲۱ خرداد ۱۴۰۳
روحش شاد
ناشناس
۰۹:۲۸ ۲۱ خرداد ۱۴۰۳
سلام ...
نمبدونم چی بگم من اصلا نمیشناختمت ولی چند روزه حالم خیلی بده خیلی گرفتارم عکستو جایی دیدم و دیشب اومدی تو خابم از صبح ک بیدار شدم گیجم میگم تو کی هستی ... اومدم اینجا اسمتو سرچ کردم
تو دلم ی نوری روشن شد ی امیدی پیدا کردم ک ب غیر خدا یکی دیگه هم هس ک نگران دل پر استرسمه
برام دعا کن
حالا ک بهم ی روزنه نشون دادی تروخدا برام دعا کن?
من همون تنها ترینم
۱۳:۵۰ ۲۱ خرداد ۱۴۰۳
خوشبحالتون . ای کاش یک بارم به خواب من میومدن .
حالا که سعادتشو داشتین به خوابتون اومدن ترو خدا برا منم دعا کنید .ممنونم
الی
۲۳:۳۶ ۲۰ خرداد ۱۴۰۳
سلام داداش باور کن شما ازیه داداش واقعی ، واقعی تری.پریروزها داشتم باخودم میگفتم خوش به سعادت خواهر محترمتون که برادر به این خوبی داره.برای ما که این همه خوبید و دستمون رو می گیرید برای خواهرتون چطورید؟ چقدر خوبه ادم داداش داشته باشه حس یه پشتیبان و یه کوه پشتش وای که ادم چقدر انگیزه داره و چقدرحالش خوب میشه.بالاخره که مرسی مثل یه داداش پشتمی و همیشه حامیمی.داداش یادته چتدروزپیش گفتم کمکم کن این کارت ملیم پیدا بشه که کلی کارم عقب افتاده بالاخره کارت ملیم پیدا شد.کمکم کن خداتوان بده پایان نامه رو هم تموم کنم و برم دنبال اختبار و بقیه کارهام .مرسی که هستی و وجودت احساس میشه.
من همون تنها ترینم
۰۱:۲۶ ۲۰ خرداد ۱۴۰۳
سلام داداش ابراهیم من .خوبی داداشم ؟ خوبی عزیز قلبم ؟ داداشم عزیزم عزیزم عزیزم داداشم عزیز قلب خواهر ترو به روح پاکت تو رو به خون پاکت کمکم کن . دستمو بگیر. کنارم باش. مسیر درستو بهم نشون بده . نزار مایه سر افکندگی پدر مادرم بشم . کمکم کن تا پدر و مادرم بهم افتخار کن. پدر مادرم تو زندگیمون خیلی اذیت شدن خیلی عذاب دیدن .داداشم پدر و مادرم بیمارن . کمکشون کن عزیز قلبم کمکشون کن . به من کمک کن . بابا مامانم به یه خوشحالی از ته دل نیاز دارن . این خونه به یه خوشحالی به یه حال خوب نیاز داره . کمکم کن عزیز تر از جونم. دستمو بگیر. یه کاری کن که بتونم اشک شوق تو چشای بابا مامان ببینم . داداشم بهت ایمان دارم بهت باور دارم و مطمئنم بعد از خدا تو هستی و کمکم میکنی عزیز من
ناشناس
۱۲:۴۷ ۱۸ خرداد ۱۴۰۳
سلام برشما دست مارا بگیر وامکان کن ای شهید عزیز
یاسین
۰۹:۵۶ ۱۷ خرداد ۱۴۰۳
سلام بر شهید ابراهیم هادی
خداروشکر که کسانی چون شما برای شفاعت هستن
ناشناس
۱۴:۲۴ ۱۵ خرداد ۱۴۰۳
از سمت میدان بسیج رفسنجان به سمت میدان شهداء این شهر که می رویم،دستان هنرمندی توانا خیلی زیبا عکسی زیبا و جذاب بر روی دیوار طبقه دوم ساختمانی نقاشی کرده.هر موقع که مسیرم سمت آن میدان ، بلوار شهید مطهری یا بلوار شهید طالقانی می افتد، مسیر خیابان مدرس را انتخاب کرد ، مسیر را سمت کنار گذر زیر گذر کج کرده ،سرعت ماشین را خیلی کم کرده یا روبروی عکس شهید ابراهیم هادی پور توقف کرده و آیت الکرسی را قرائت کرده و نثار روح بلند شهید می کنم و از او می خواهم که از خدا حاجت مرا بخواهد، انشاءالله.
روحش شاد و انشاءالله دستگیر ما باشد.
ناشناس
۱۵:۵۹ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳
سلام به برادر عزیز و شهیدم ابراهیم هادی،برادر فداکارم نمیدونم چرا میان این همه مسائل و مشکلات و حال خرابم یکدفعه تو اینستا اسم شمارو دیدم و خیلی مشتاق شدم ببینم این شهیدی که اینجور ازش صحبت میکنن کیه ،تا اینکه همین الان زندگی نامه شمارو با چشمانی پراز اشک و با دلی شکسته و پر از درد خوندم،و فهمیدم که هرچی صفت خوب در مورد شما میگفتن برازندتون بوده،نمیدونم چرا یهو حال دلم عوض شد و احساس کردم مشکلم قرار به زودی حل بشه و به حاجتم برسم،مطمئنم که هیچ چیزی در این دنیا بی حکمت نیست و من بی دلیل با شما آشنا نشدم ،برادر عزیزم ازتون میخوام پیش خدا واسطه بشید و حاجت من و هرکس که حاجت داره از خدا بگیرید..کاشکی روزی برسه که منم بتونم مثل شما پاک باشم و پاک از دنیا برم..برام خیلی دعا کنید..??❤️❤️??
ناشناس
۰۳:۴۰ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳
سلام برادرم ببخش که خواهر بی وفایی داری ودیر به دیر و موقع نیاز یادت میکنه .چقدر قشنگه میگم داداشم ، اخه من برادر ندارم و خودت میدونی چقدر حس بی کسی کردم یه روزهایی.برادرم هنوز معجزاتی که با توسل به خداو شفاعت شما گرفتم فراموش نکردم واون روزی هم که الویه تو مزار یادبودت پخش میکروم به همه میگفتم .داداش خوبم کمک کن دیگه بریدم حالم خوب نیس خودت دیدی سالها تلاش کروم ودرس خوندم ولی نمی دونم چرا همیشه موقع کار ودراند ازهمه هم دوره ای هام باوجود تلاشهام عقبم به خدا بگو اگر گناهی ازم سرزده ببخشه و یه جای خوب وهمکارای خوب ومنصف نصیبم کنه و چند تا م..بی دردسر برام بفرسته تا بتونم نذرهام ادا کنم و حال دلم خوب بشه و بفهمم هیچ تلاشی بی پاداش نیست .همس ناامید میشم باز به خودم امید میدهم ولی واقعا خسته تم دستمو بگیر خودت ساهدی من با زندگی وحرف وحدیث وبچه چطوری درس خوندم بخدا بگو کمکم‌کنه منو از رحمتش ناامید نکنه خود خدا خوب میدونه چقدر پیشنهاد کار از جانب ادمهای چشم ناپاک گرفتم و به همین علت رد کردم داداش این دفعه هم برلم معجزه کن قربونت برم که اسمت میاد اشکهام سرازیره.
خواهر یک شهید
۱۲:۴۳ ۱۰ خرداد ۱۴۰۳
سلام بر شهید بزرگوار ابراهیم هادی
من بارها برای شما و سایر شهیدان عزیز میهنم فاتحه و صلوات و ذکر گفته ام ولی امروز که شب جمعه است به نیت شما در مزار شهدا و امامزاده طاهر کرج ۱۵۰ نمک نذر کرده ام الهی واسطه بشی و حاجات تمام دوستان و من حقیرم از خدای مهربون بخواهی. سلام منو به برادر شهیدم برسان و برای همسر و فرزندانم طلب خیر و عافیت و عاقبت بخیری کن. روحت شاد و راهت پررهرو باد
التماس دعا
میرزا مهدی
۱۱:۳۶ ۰۹ خرداد ۱۴۰۳
سلام بر شهید زنده
والا من تا این لحظه که دارم این متن را می‌نویسم اصلا هیچی از شما نمی‌دانستم.چقدر خوبه انسان مثله شما زندگی کنه و مثل شما آسمانی بشه
من میرزا مهدی نوه بی بی عصمت السادات هستم عاجزانه ازتون می‌خوام که گرفتاری منو نزد خدا حل و فصل کنید.شما رو به فاطمه زهرا قسمتون میدم منو خارج از نوبت رسیدگی کنید
ناشناس
۲۰:۲۳ ۰۷ خرداد ۱۴۰۳
سلام خدمت برادر شهید آقا ابراهیم هادی صلوات میفرستم روح پاک و مقدست از شما عاجزانه خواهش میکنم تمنا دارم به من مادر که برای فرزندش حاجت میخاد همه ی جوونا انشالله که عاقبت بخیر خوشبخت بشن فرزندان من هم به آرژشون برسن کمکم کن شهید گمنام تورا به روح پاکت
ناشناس
۱۴:۵۴ ۰۷ خرداد ۱۴۰۳
سلام بر یار شهیدم ابراهیم هادی
نمیدونم چی میشه وقتی اینو مینویسم ولی دوس دارم بهم نگاه کنی ،برات کربلا،سلامتی و عاقبت بخیری دخترم میخوام ،محمد عزیزم حفظ کن دوست دارم خدا رو شکر که شما شهدا هستین تا شمارو واسطه کارهامون و حوائجمون بذاریم
محمد حسین
۰۲:۱۷ ۰۷ خرداد ۱۴۰۳
سلام داش ابرام اینجوری صدات میزنم که مثل بچه‌های کانال کمیل راحت باشم باهات من شما را سال هاست میناسم ولی زندگی نامه شما را نخوانده بودم فقط انیمیشن سلام بر ابراهیم یعنی شما را با هم رزمندان شما می دیدم که چجوری جلو دشمن ایستادگی کردید من محمد حسین عطااللهی ۱۳ ساله است و آرزو شهادت دارم منم مثل شما گمنام شوم من شما را خیلی دوست دارم و شما را الگوی خود قرار میدهم جوانمردی و پهلوانی شما را یا حق
صبا
۰۰:۱۱ ۰۵ خرداد ۱۴۰۳
شهید تو بالا رفته ای من در زمینم
برادر رو سیاهم، شرمگینم?

خوش بحال نیت و عمل خالصانه ات از اون بالا نیم نگاهی به ما کن .
کنیز پسر فاطمه
۲۳:۳۱ ۰۴ خرداد ۱۴۰۳
شهید جان گرفتارم اومدم یه دعای حاجت روایی بخونم تا اینکه چشمم بهاسم تو افتاد اومدم زندگی نامه تو خوندم و تا الان اشک چشام بند نیومده،میخوام فقط به شما متوسل شم و پیش خدا وساطتم کنی که مشکلمو حل کنه، مشکل من در واقع مشکل من نیست حرف خانوادمه که بدتر از هر گونه دردیه برام بدتر از مرگه برام، شرمندگی عین زهره برام،کمکم کن مشکلم حل شه کمکم کن سرم بالا باشه و گرفتاریم حل بشه،تو مهم ترین بخش زندگی قرار گرفتم نمیخوام خاطره بدی ازش به یادگار بمونه برام، اونم خاطره بدی که خانوادم برام میسازن که اولشم گفتم عین مرگه برام، کمکم کن بزار دفعه بعد با خوشحالی بیام بهت بگم که مشکلم حل شد،100 تا آیت الکرسی نذر میکنم که حاجتمو بدی، انشاءالله با اهل بیت محشور بشی، انس گرفتن با شهدای زمان خیلی شیرینه خیلی تاثیر گذاره، بزار معرف عظمتت باشم..
ناشناس
۲۳:۵۲ ۰۳ خرداد ۱۴۰۳
سلام
تویه پهلوان واقعی هستی،چون اون موقع که وقتش بود عمل کردی ترس رو از خودت دور کردی با خدا معامله کردی، جایی که جز خدا نمیدیدت مثل یه شیرمرد جنگیدی، برای منم دعا کن بتونم مثل تو باشم وشهید بشم باابهت وقیمتی ، منو ببین پهلوون علیرضا هستم
امیدوار
۱۵:۴۶ ۰۲ خرداد ۱۴۰۳
سلام داداش ابراهیم... من به مهربونیت ایمان دارم ..مبادا ناامیدم کنی ترو به عشقی که به حضرت زهرا داشتی قسمت میدم ..نزار دلم بشکنه دستمو بگیر ضامنم شو پیش خدا ..داداش خودت گفتی با شهدا رفیق باشین.. رفیقتون میشن.. رفیق بامعرفت مارو یادت نره ناامیدمون نکن....
ناشناس
۰۱:۵۳ ۰۲ خرداد ۱۴۰۳
سلام برشهدا
خوشا آنان که با شهادت رفتند
برادرشهیدم دست ماروهم بگیر.
وجیهه قنبری
۲۳:۱۸ ۰۱ خرداد ۱۴۰۳
خدایامن دروجودم توراحس میکنم با الله مناببخش من در زندگیم ازکلمه ندارم خسته ام چون رنج بسارکشیدم خدایاکمکم کن به غیرخودت دستم پیش کسی درازنشه
امیدوار
۱۹:۲۱ ۰۱ خرداد ۱۴۰۳
سلام بهت داداش خوبی ها داداش تو به مای گناهکار نگا نکن به مهربونی خودت نگاه کن میشه از خدابخای سایت باز شه باز مهلت بدن فک کنم مشکل خیلیا باشه بخدا که دلم آشوبه
من همون تنها ترینم
۲۳:۴۳ ۰۳ خرداد ۱۴۰۳
سلام . شما هم کنکوری هستید ؟ مشکل سایت و ترمیم نمره دارید ؟
سایت باز نشد متاسفانه ?
....
۰۹:۳۲ ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
خدایا مارو رهرو شهدا قرار بده اگر لیاقتش پیش اومد مارو هم عاقبت به خیر کن و در این مسیر جاودانه کن...خدایا ازت میخام از کسانی باشم که اسرائیل رو به آتش بکشم❤️❤️❤️❤️❤️????
فاطمه
۲۳:۱۹ ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
به نام خدا سلام آقا ابراهیم هادی ایشهیدی که پیش خدا آبرو داری برای همه گرفتارها هر کی مثل کنه به حق بی بی فاطمه زهرا برامون دعا کن خدا می‌دونه تو میتونی گرفتارم چیه برام استغفار کن برای مریض‌ها مون شفا بخواه جوانهامون رو دعا کن روحت شاد
من همون تنها ترینم
۱۹:۵۱ ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
سلام داداش ابراهیم خوبی ؟
داداش ترو خدا کمک کن کارمون بشه. کمک کن سایت باز بشه یه بار دیگه تمدیدش کنن . داداش ترو خدا کارم گیر کرده ترو خدا کمکم کن
ناشناس
۲۳:۱۸ ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳
سلام شهید عزیز
میدونم که حرفای منو میشنوی. این اولین باریه تو زندگیم ازت خواسته ای داشتم . اول از خدا بعد تو که واسطه بشی چون قطعا خدا تو رو بیشتر از من دوست داره. تو رو به همون خدایی که تو بهشتش نشستی تو واسطه شو
به خدا بگو ناامیدم نکن خودتون میدونین چی ازتون میخوام.ازتون خواهش میکنم فقط این بار با ی آرزو زندگی منو نجات بدین
دوستان التماس دعا از همتون دارم
ناشناس
۲۳:۱۳ ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳
......
ناشناس
۱۹:۲۹ ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
سلام
خوشحال به حالت ابراهیم جان که از دنیای فانی پر کشیدی رفتی در حق ما هم دعا کن تو بهتر از درد ما خبر داری
گمنام
۰۴:۰۰ ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
سلام آقا ابراهیم
من اولین باریه که زندگی نامتو میخونم برام جالب و عجیب بود،تو خیلی پاک بودی،خیلی انسان بودی تو خیلی بنده ی خوبی بودی خاص بودی مثل تو کمه چه اون زمان چه الان ای کاش همه مثل تو بودند ،من به نیتت زیارت عاشورا میخونم برای اینکه از اونجا که به خدا نزدیک تری برام دعا کنی ،من به مشکل بزرگی توی زندگیم خوردم .شاید این مشکل تا کسی در جریانش نباشه درک نکنه ولی خدا میدونه که من شب و روز ندارم براش به هر کی به هر جا شده متوسل شدم .به مرگ خودم راضیم تا بودن تو این شرایط .دعام کن دعام کن فقط همین دعام کن ،از اونجا برام دعا کن .
ناشناس
۰۳:۴۶ ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
داش ابرام سلام
چندین ساله که میشناسمت چن ساله که التماست می‌کنم خواهش کردم به پات افتادم کلی کار برات کردم که دستمو بگیری
ولی امشب دیگه واقعا بریدم
به حرمت حضرت زهرا قسمت میدم به آبروی عباس قسمت میدم به وقتی که به مشکش التماس می‌کرد که آبرومو جلو حسین و بچه هاش حفظ کن
به مهربونی امام رضا آبروم اینبار بخر
به والله که تو میتونی گره زندگیم بازی کن نذار بیشتر از این خفیف و خوار بشم
دستم به دامنت برام برادری کن برام پدری کن برام بزرگتری کن به تشنه لبان کانال کمیل قسمت میدم
در محضر همه کسایی که این پیام میخونم التماست می‌کنم گرفتارم
من همون تنها ترینم
۲۳:۱۶ ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
داداش ابراهیم من گمان به رحمتت دارم نا امیدم نکنی قربونت بشم من
الهه
۰۳:۵۶ ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
روحت شاد ای شهید بزرگوار من اولین باره دارم زندگی نامتو میخونم خوش به حالت اینقدر پیش خدا و مردم عزیزی دعا کن خدا به خاطر تواز سر تقصراتم بگذره خیلی احساس گناه میکنم دلم میخواد مثل یه برادر به خوابم بیای راهنماییم کنی بردار عزیز من یه گروه ختم صلوات امام زمان دارم ختم چله زیارت عاشورا گرفته بودیم یکی از بچه ها اسم آخری رو به نام تو ثبت کردیم من چون نمی‌شناختم گفتم باشه می‌نويسم هر روز زیارت عاشورا رو به نیت ظهور امام زمان و حاجت اون خانمی که ختم به نامش بود میخوندیم تا اینکه روز آخر ختم به نام شما افتاد یکی از بچه ها گفت ختم چله عاشورا افتاد به نام شهید ابراهیم هادی با روز تولدش شد یکی من همبن طور مات و مبهوت موندم دلم یه طوری شد تورو خدا برام خیلی دعا کن هیچوقت از راه خدا و اهل بیت جدا نشم جان مادرت من خیلی تو زندگی سختی کشیدم بیا برام دعا کن بچه هام و عاقبت به خیر بشن شوهرم اخلاق رفتارش با من خوب بشه خونه دار بشیم مشکلامون حل بشن به آرزوهام برسم تو رو خدا بیا به خوابم یه معجزه ایی نشونم بده من آروز دارم خدا یه دختر سالم صالح بهم هدیه بده همه بهش افتخار کنن حاجت منو هم بده تا همیشه بگم برادر شهید هادی به من یه دختر پاک دامن داد حاجت منو داده خیلی دوست دارم یه ماشین از خودم داشته باشم فقط واسه اهل بیت روضه بخونم چون مداح هستم به خاطر این میگم وسیله ایی داشته باشم
مجید فلاحمنش
۰۹:۴۳ ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
روحش شادو یادش گرامی خدایا من رو هم شهید کن
علی
۰۳:۰۱ ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
روحت شاد داداش ...
وزنده ای یانورکل نور من دراین دل شبانگاه در باراشماحین برکت وارخالقم باشما نه باخالقم به واسطه شماسخن میگویم یااولیاالله یاحسین یازهرا یا موسی بن جعفر یا الله بواسطه بندگان نیکت چونان ائمه‌وشهدا به قلب من به دل من به اشکهای چشمانم نگاه کن خدای رحمان ور
۰۰:۳۴ ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
خدااااایا به حق شهیدانت گشایش امورم را اجابت کن آمین
من همون تنها ترینم
۰۰:۰۰ ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
سلام داداش ابراهیم . خوبی داداشم .‌‌داداش ابراهیم میخواستم یه لطفی بهم بکنی حرف منو به خدا برسونی . به خدای یکتا و بی همتای من به معبود من به یگانه زیبای من بگو که من گمان به رحمتت دارم نا امیدم نکنی :)
ناشناس
۰۱:۱۷ ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳
سلام من همیشه دوست داشتم نامه ای به شهید عزیزم ابراهیم هادی بنویسم بهش بگم خیلی دوست دارم از خواندن زندگینامه شهید درس پهلوانی و بزرگی گرفتم واینکه بگم برام دعا کنه صاحب خانه بشم الان 45سالمه خیلی سخت شده زندگی. التماس دعا
نام ؛محمد
۰۷:۱۷ ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
هرچه خواستم ولسطه شدی دادی ،این بار یک نیت برای کل مردمم دارم ارز دلار به ۳۰تومن برسون و هیچ دلالی یا مسئولی نتونه کاری کنه.تا فشار روی طبقه مستضعف کم بشه
ناشناس
۱۶:۳۴ ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳
شهید عزیز دیگه عضوی از خانواده مایی نذر چله صلوات کردم نثار شادی روحت ...آرزو میکنم به پاکی و صداقت و صفای باطن تو عزیز حاجتمو بگیرم ..منو ناامید نکن ..دشمن شاد نشم قربون اون صورت پرنورت ..خداوندا بهشت موعودت جایگاه شهید عزیز باشه ، پدر و مادر رو دیدی هواشون رو داشته باش به مادرم بگو دلم از دوریش داره میترکه ، دلتنگشم ، واسطه بشو بهش بگو به خوابم بیاد ....?
همون همیشگی
۰۲:۲۷ ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
میدونم که قطعا یه کار خوبی کردم که باهات آشنا شدم
ناشناس
۰۰:۲۰ ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
سلام بر روح‌ پاکت ای شهید پر از اعجاز .... من دختری دلشکسته و تنها .... به التماست آمده ام معجزه ای در زندگی ام بگذاری و برای همیشه به حال خوب برگردم .... الان که دارم می نویسم اشک امانم را نداد .... ترا به دامن پاک فاطمه زهرا قسمت میدهم به خوابم بیا و معجزه ای در این چند روز به من بده که تا ابد بیاد تو باشم ...
ناشناس
۱۹:۴۳ ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
سلام عزیزدلم
من دلم یه ماشین صفر میخواد
ماشین پروپارس سفید
چهار ساله تو فکرشیم
خودت از راه غیب جور کن.
عشق حسینی
۱۷:۲۸ ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
یادباد...ان روزگاران....
من همون تنها ترینم
۱۶:۲۲ ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
سلام آقا یا خانم کاظمی عزیزم . خیلی ممنونم از شما دوست عزیز .
ما چهار نفر هستیم . ولی متاسفانه فعلا شرایط اومدن رو نداریم . ممنونم از لطفتون دوست عزیز :) . فقط برام دعا کنید .