به گزارش خبرنگار حوزه
تکیه حسینی باشگاه خبرنگاران جوان؛ شاید وقتی در میان جامعه ای آتش پرست به دنیا آمد، کسی فکرش را نمی کرد که قرار است یک روز از تأثیرگزار ترین سربازان پیامبر گرامی اسلام(ص) باشد. حدود 216 یا 316 سال قبل از هجرت در روستای جی از روستاهای اصفهان فرزندی به دنیا آمد که نامش را روزبه گذاشتند و بعدها پیامبر (ص) او را سلمان نامید. پدرش بد اخشان کاهن، یک روحانی زرتشتی بود که شاید رؤیای این را داشت که فرزندش روزبه، روزی خادمی بزرگ برای دین زرتشت شود، اما روحیه حقیقت جوی روزبه، پرستش آتشی را که هر لحظه در معرض خاموش شدن است، نمی پذیرفت.
از دست دادن مادر در کودکی، شاید نخستین وجه تشابه زندگانی روزبه با پیامبر اکرم(ص) بود. تحدید روزبه به زندان و جست و جوی حقیقتی پنهان، وی را به بیابان ها کشاند.
وقتی به بیابان رسید، متوجه کاروانی شد که به شام می رفت. با آنان همراه شد که شاید بتواند، به گمشده اش برسد. در برخی منابع ذکر کرده اند که این پسر اصفحانی، به دین مسیحیت نیز روی آورده است. به هر حال طولی نکشید که اسلام رخ نورانی و مجذوبانه خود را به روزبه نشان داد. جریان از این قرار بود که روزی پیامبر(ص) برده ای را می بیند که صاحبی یهودی داشت.
چشمان پاک رسول خدا(ص)، فطرت سفید روزبه را دید و وی را با مبلغ چهل درخت خرما و چهل وقیه( هر وقیه معادل چهل درهم ) خرید. از آن به بعد پیامبر(ص) روزبه را سلمان یعنی انسان سالم نهاد. اسمی با مسما برای ایرانی که نه یک برده، بلکه یک سرباز خوش فکر و تأثیر گزار برای محمد(ص) بود.
اگر بخواهی از سلمان و خدمات وی برای اسلام بگویی، باید چندین و چند کتاب بنویسی که البته باز هم زبان و قلمت قاصر خواهد بود. عمر طولانی و ایمان ژرف، دو رکنی بودند که سلمان را به یکی از تأثیر گزارترین پیروان اهل بیت(ع) تبدیل کرد.
پیامبر(ص) فرمودند « سلمان منا اهل البیت» سلمان از ما اهل بیت(ع) است. عارف معروف، محیالدین بن عربی، با این که از علمای اهل تسنن است، در شرح این سخن پیامبر اکرم(ص) میگوید «پیوند سلمان به اهل بیت (ع) در این عبارت، گواهی رسول خدا(ص) به مقام عالی، طهارت و سلامت نفس سلمان است، زیرا منظور از اینکه سلمان از اهل بیت(ع) است، پیوند نسبی نیست این پیوند بر اساس صفات عالی انسانی است. (4)
جابر نقل میکند که رسول خدا(ص) فرمود
همانا اشتیاق بهشت به سلمان بیش از اشتیاق سلمان به بهشت است، بهشت به دیدار سلمان عاشق تر از دیدار سلمان به بهشت است(5)
پیامبر اکرم(ص) فرمودند« هر که میخواهد به مردی بنگرد که خداوند قلبش را به ایمان درخشان کرده، به سلمان بنگرد.» (6)
آن بزرگوار همچنین فرمودند «سلمان از من است، کسی که به او ستم کند به من ستم کرده است و کسی که او را بیازارد مرا آزرده است.»
امام صادق(ع) در وصف ایمان و عرفان سلمان فرمودند
««سلمان علم الاسم الاعظم» (7) «سلمان اسم اعظم را میدانست
این سخن بدان معناست که سلمان از نظر عرفان، به مقامی رسیده بود که حاصل اسم اعظم الهی بود. اگر کسی چنین لیاقتی داشته باشد، دعایش به اجابت میرسد و کرامات عظیمی از او سر میزند.
پیامبر اسلام(ص) در خصوص علم سلمان فرموده است: «اگر دین در ثریا بود، سلمان به آن دسترسی پیدا میکرد.» (8)
وسعت و عمق آگاهی های سلمان به حدی بود که برای هر کس قابل هضم نیست.
امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) و علی(ع) اسراری را که دیگران قدرت تحمل آن را نداشتند، به سلمان میگفتند و او را لایق نگهداری علم مخزون و اسرار میدانستند. از این رو یکی از القاب سلمان، «محدث» است. (9)
بنابراین، سلمان حق دارد از مقام علمی اش چنین تعبیر کند:
ای مردم! اگر من شما را از آنچه میدانستم مطلع میکردم، میگفتید، سلمان دیوانه است، یا به کسی که سلمان را بکشد درود میفرستادید. (12)
امام صادق(ع) فرمود: روزی پیامبر اسلام(ص) به یاران خود فرمود: کدام یک از شما تمام روزها را روزه میدارد؟
سلمان گفت: من، یا رسول الله
پیامبر(ص) پرسید: کدام یک از شما تمام شبها را به عبادت میگذراند؟
سلمان گفت: من، یا رسول الله
حضرت پرسید: آیا کسی از شما هست که روزی یک بار قرآن را ختم کند؟
سلمان گفت: من یا رسول الله
یکی از حاضران که جواب های سلمان را خودستایی می پنداشت، گفت: اکثر روزها دیده ام که سلمان روزه نیست، بیشتر شب را هم میخوابد و بیشتر روز را به سکوت میگذراند، پس چگونه همیشه روزه است و هر شب برای نیایش با خدا بیدار میماند و روزی یک بار قرآن را ختم میکند؟
پیامبر(ص) فرمود: ساکتباش! تو را با همسان لقمان چه کار؟ اگر میخواهی چگونگی اش را از خودش بپرس تا خبر دهد.
سلمان گفت: در ماه سه روز روزه میگیرم و خداوند فرموده است: «هر کس عمل نیکی انجام دهد پاداش ده برابر دارد. از طرف دیگر، روز آخر شعبان را روزه گرفته و آن را به روزه ماه رمضان متصل میکنم و هر که چنین کند، پاداش روزه همیشه را دارد. از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: هر کس با طهارت بخوابد، در ثواب، چنان است که تمام شب را عبادت کرده باشد. اما ختم قرآن، رسول خدا(ص) فرمود: هر کس یک بار سوره «قل هوالله» را بخواند، پاداش یک سوم قرآن را دارد و هر که دو بار بخواند، دو ثلث قرآن را خوانده است و هر که سه بار بخواند، گویا قرآن را ختم کرده است.
همچنین امام صادق(ع) فرمودند« ایمان ده درجه دارد، مقداد در درجه هشتم و ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم ایمان است.» (14)
سلمان، آشیانه ای نداشت و هرگز دل به خانه سازی نمیداد. شخصی از او خواست تا برایش خانه ای بسازد ولی سلمان راضی نشد. سرانجام به سبب اصرار شخص نیکوکار اجازه داد، برایش خانه بسازد، ولی سفارش کرد که خانه چنان باشد که هنگام ایستادن سر به سقف آن بخورد و هنگام خوابیدن پا به دیوار برسد. (15)
سلمان پارسا، حتی حقوق اندک سالانه (16) خود را هم به نیازمندان میداد و بسیار اندک برای خود برمیداشت.
وظیفه وی در مقابل دستورات پیامبر(ص) پس از رحلت پیامبر(ص) به پایان نرسید. آن بزرگوار پیوسته این سخن رسول خدا(ص) را برای مردم تکرار میکرد«همانا علی(ع) دری است که خداوند گشوده است. هر کس در آن وارد شود، مؤمن است و هر کس که از آن خارج گردد، کافر است.» (17)
«بهترین فرد این امت، علی(ع) است.» (18)
در راستای ولایت پذیریش از امام علی(ع) خطبه را قرائت کرد که در ادامه آن را می خوانیم.
««ای مردم! هر گاه فتنه ها و آشوبها را همچون پاره ظلمانی شب دیدید که برجستگان در آن به هلاکت میرسند، بر شما باد به آل محمد(ص) چرا که آنها راهنمایان به سوی بهشتند، و بر شما باد علی(ع). ای مردم! ولایت را در میان خود همانند سر قرار دهید.»(19)
سرانجام این همدم بزرگ اهل بیت(ع)، در اوج عزت و ایمان و در دوران خلیفه سوم، رحلت کرد. امام علی(ع) وی را غسل داد، کفن کرد و بر جسم بی جانش نماز گزارد. امیر المؤمنین(ع) روی کفن سلمان، شعری نوشت که چنین مضمونی داشت «بر شخص کریم و بزرگواری وارد شدم، بیآنکه توشه نیک و قلب پاک داشته باشم ولی بردن توشه نزد شخص کریم و بزرگوار، زشتترین کار است.» (24)
ابن عباس سلمان را پس از رحلتش در خواب دید و از او پرسید: در بهشت، پس از ایمان به خدا و رسول، چه چیز برتر است؟ سلمان پاسخ داد: پس از ایمان به خدا و پیامبر، هیچ چیز با ارزش تر و برتر از دوستی و ولایت علی بنابیطالب(ع) و پیروری از او نیست. (20)
منابع:
1- بحار، ج 22، ص366
2- الدرجات الرفیعه، ص203
3- مجمعالبیان، ج 2، ص427
4- شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج 18، ص36
5- بحار، ج 22، ص 341
6- احتجاج طبرسی، ج 1، ص 150
7- اعیان الشیعه، ج7، ص287
8- شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج 18، ص36
9- بحار، ج 22، ص 331
10- تنقیح المقال، ج 2، ص47
11- اختصاص شیخ مفید، ص 222
12- رجال کشی، ص 20
13- بحارالانوار، ج 22، ص317
14- همان، ص 341
15- شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ص36
16- حدود چهار تا شش هزار درهم
17- کتاب سلیم بنقیس، ص 251
18- اعیان الشیعه، ج7، ص287
19- بهجةالآمال، ج 4، ص 418
20- بحارالانوار، ج 22، ص 341
21- کتاب ایرانیان مسلمان در صدر اسلام، ص 201
22- بحار، ج 22، ص 391 - 392
23- همان، ص373
24- طرائف الحقائق، ج 2، ص 5
انتهای پیام/