سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

مشهد؛

وقتی که اراده رمز موفقیت می شود

کوچه های تنگ و جوی های لجن بسته و خانه هایی کهنه و قدیمی در حاشیه ی شهر، انسان هایی را در دل خود پرورش می دهد که گاهی با رخنه سوز سرمای زمستان از میان ترک های دیوار، شب را صبح و زمانی با تحمل گرمای طاقت فرسای تابستان صبح را شب می کنند.

به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد، حیاتی ترین ماده ی طبیعت " آب" نیزدر زندگیشان به سختی فراهم می شود.

...توانشان تمام می شود، اما همچنان استوار ادامه می دهند...

از دل همین خانه ها کارآفرینانی متولد می شوند که به شرایط موجود نه گفته، بر خاسته و بهانه هایشان را به اراده تبدیل کرده و نه تنها زندگی خود بلکه چندین خانواده ی دیگر راهم از نو می سازند.

نخستین کارآفرین، مخترعی ست پر تلاش که با پشتکاری بی نظیر توانست نماینده تولید لوله و اتصالات لوله های گاز در شرق کشور شود.

مجید دلیر داستان موفقیتش را اینگونه می گوید: با وام ده میلیونی که از کمیته امداد گرفتم کار را شروع کردم و به تدریج توانستم با سود تولیدات اولیه، و خرید دستگاه های جدید کار را توسعه داده و شکر خدا به اینجا برسم.

وی با اشاره به نکته ای جالب در رابطه با نحوه ی انتخاب کارکنانش می افزاید: همه ی عزیزانی که در این مجموعه مشغول به کارند ناشنوایان معرفی شده از سازمان بهزیستی هستند که هم اکنون تعدادشان پانزده نفر است.

دلیرازاختراعاتش می گوید: رابط بدون جوش فلزی اختراع کردم، همچنین آبگرمکن شیشه ای و دستگاهی که پس از جمع اوری زعفران ،گل هایش را پاک کرده و خشک می کند.

به سراغ کارآفرین دوم رفتیم، این بار با طعم شیر تازه، شیری که با سفیدی اش به زندگی سیزده نفر روشنی بخشید، و اراده و همدلی شان بود که توانست در عرض کمتر از یک و نیم سال، اکنون به مرحله ای برسند که بتوانند روزانه یک و نیم تن شیررا تبدیل به فراورده های لبنی کنند.

مجتبی سفرپور نیزروی سخن را اینچنین می گشاید: کار تولید لبنیات سنتی را ابتدا با وام اشتغالی که از کمیته امداد گرفتم آغاز کردم .

وی پیشرفت خود را مدیون همراهی و اتحاد کارکنانش می داند و معتقد است: اگر همدلی همکارانم نبود شاید هیچوقت این مجموعه به اینجا نمی رسید.

با آغاز فصل پاییز و شروع مدرسه، فصل جدیدی از زندگی کارآفرینی دیگر هم رقم خورد، مردی که با کمترین سرمایه کارش را آغاز کرده و حالا هنر دستانش، گنجینه ی کتاب های درسی را به دوش دانش آموزان مشتاق تحصیل می کشاند.

جواد قابل برای ما تعریف می کند: تولید کیف و کوله پشتی مدرسه را از سال هشتادو هشت شروع کردم و با گام هایی کوچک توانستم کار گاهی ایجاد کنم و هم اکنون با گسترش این مجموعه علاوه بر زندگی خودم، زندگی پانزده نفر دیگر نیز سروسامان گرفته است.

اینها تنها عضو ی کوچک از خانواده ی بزرگ کارآفرینی کشورمان هستند که با اتکا به نفس، تلاش و خودباوری به کلمه موفقیت معنای عینی و حقیقی بخشیدند.

اینک با یک مقایسه ساده می توان فهمید که بهانه تراشی های واهی، زنجیر هایی هستند که با ارده ای محکم و گام هایی استوار، از بند رهانیده شده و دنیایی نو را خلق می کنند.

انتهای پیام//ه.ج

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.