سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

طعم تلخ خاطره ای که رشیدپور در روز عاشورا چشید+اینستاپست

رضا رشید پور با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش خاطره تلخی را از روز عاشورای نوزده سال پیش تعریف کرد.

به گزارش خبرنگار حوزه هنرمندان در فضای مجازی گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ رضا رشید پور مجری رسانه ملی و برنامه صبحگاهی "حالا خورشید" با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش باروایت خاطره ای تلخی از نحوه شهادت پدرش عنوان کرد که باران آمد . شهر را شست . تاسوعا را به تشنگی عاشورا پیوند زد و پدرم را برد .

رشید پورنوشت:
"ظهر تاسوعای سال هفتاد و شش بود. دسته ی عزاداری در حیاط خانه مان می چرخید. پیرمرد نوحه می خواند. ام من یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء. ... گریه های بی امان ... دستهای ملتمس در هوا می چرخیدند و بر سینه های سوخته فرود می آمدند .... پدرم گوشه ای روی صندلی چرخ دار نشسته بود و آرام تر از همیشه، تند تند، اشک می ریخت. نزدیک تر شدم. دست‌هایش را گرفتم. چقدر می لرزید و چقدر محکم بود. مردم از حیاط خانه مان رفتند. یک فنجان چای نذری بدرقه شان شد. اما پدرم هنوز ام من یجیب می خواند. به خیالم که بلند قامت ایستاده بود ، نشسته روی صندلی روان تقدیر ... صدایش کردم . بابا .... می خواهی کمکت کنم که بیایی داخل؟ چیزی نمانده که باران بیاید ... گفت همینجا کنار باغچه راحت ترم. و من تماشا می کردم. باغچه را. اطلسی های منتظر باران را. و طوفان چشم های پدرم را.
باران آمد. شهر را شست. تاسوعا را به تشنگی عاشورا پیوند زد و پدرم را برد ... نمی دانم. شاید هم کنار همان باغچه جامانده باشد .
امروز هر باغچه ای که می بینم، کنارش، دنبال یک صندلی چرخدار می گردم و چند دسته اطلسی و یک بابای خسته و کمی باران. عاشورا سالگرد پدرم هست. خداوند همه ی رفتگانتان را با مولای سبزپوش محشور گرداند . تسلیت عرض می کنم . التماس دعا"



انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۰۷:۳۹ ۱۶ آبان ۱۳۹۵
خدارحمتش کنه
ناشناس
۰۷:۳۹ ۱۶ آبان ۱۳۹۵
خدارحمتش کنه
ناشناس
۰۰:۲۷ ۲۳ مهر ۱۳۹۵
خدا رحمتشون کنه