به گزارش
تکیه حسینی باشگاه خبرنگاران جوان؛ نکتهای بلیغ در قرآن است که مارا به فکر میاندازد. قرآن به ما میگوید: نگاه کنید و از گذشته تاریخ درس بگیرید. حال ممکن است بعضی بنشینند و فلسفهبافی کنند که "گذشته، برای امروز نمیتواند سرمشق باشد." شنیدهام که از این حرفها میزنند و البته برف انبار میکنند! به خیال خودشان، با شیوههای فلسفی، مسائلی را مطرح کنند. کاری به کار آنها نداریم. قران که صادق مصدق است ما را به عبرت گرفتن از تاریخ دعوت میکند.
عبرت گرفتن از تاریخ، یعنی همین نگرانی که الان عرض کردم؛ چون در تاریخ چیزی هست که اگر بخواهیم از آن عبرت بگیریم، باید دغدغه داشته باشیم. این دغدغه، مربوط به آینده است. چرا و برای چه، دغدغه؟ مگر چه اتفاقی افتاده است؟
اتفاقی که افتاده است، در صدر اسلام است. من یک وقت عرض کردم: جا دارد ملت اسلام فکر کند که چرا پنجاه سال بعد از وفات پیغمبر(ص) کار کشور اسلامی به جایی رسید که مردم مسلمان- از وزیرشان، امیرشان، سردارشان، عالمشان، قاصیشان، قاریشان و اجامر واوباششان- درکوفه و کربلا جمع شدند وجگر گوشه پیغمبر را با آن وضع فجیع به خاک و خون کشیدند؟!خب؛ انسان باید به فکر فرو رود که چرا چنین شد؟ این قضیه را بنده دو سه سال پیش، در یکی دو سخنرانی ، با عنوان " عبرتهای عاشورا" مطرح کردم. البته " عبرتهای عاشورا" – مثل درس شجاعت و غیره- جداست.از درسهای عاشورا مهمتر، عبرتهای عاشورا است.این را من قبلا گفتهام. کار به جایی برسد که جلو چشم مردم، حرم پیغمبر را به کوچه و بازار بیاورند و به آنها تهمت" خارجی" بزنند!
"خارجی" معنایش این نیست که اینها از کشور خارج آمدهاند. آن زمان، اصطلاح خارجی به معنای امروز به کار نمیرفت. خارجی یعنی جز خوارج؛ یعنی خروج کننده. در اسلام، فرهنگی است معتنی به اینکه اگر کسی علیه امام عادل خروج و قیام کند، مورد لعن خدا و رسول و مومنین و نیروهای مومنین قرار میگیرد. پس خارجی یعنی کسی که علیه امام عادل خروج میکند؛ لذا همه مردم مسلمان آن روز از خارجیها، یعنی خروجکنندهها، بدشان میآمد.
در اسلام کسی که علیه امام عادل، خروج و قیام کند، خونش هدر است.اسلامی که اینقدر به خون مردم اهمیت میدهد، در اینجا، چنین برخوردی دارند. به هنگام قیام امام حسین(ع) کسانی بودند که پسر پیغمبر، پسر فاطمه زهرا و پسر امیرالمومنین را به عنوان خروجکننده بر امام عادل معرفی کردند! امام عادل کیست؟ یزیدبن معاویه!؟
آن عده در معرفی امام حسین(ع) به عنوان خروج کننده، موفق شدند.خب؛ دستگاه حکومت ظالم هرچه دلش میخواهد بگوید؛ مردم چرا باید باور کنند؟!مردم چرا ساکت بمانند؟!آنچه بنده را دچار دغدغه میکند همین جای قضیه است؛ میگویم چه شد که کار به اینجا رسید؟!چه شد که امت اسلامی که آنقدر نسبت به جزئیات احکام اسلامی و آیات قرآنش دقت داشت، در چنین قضیه واضحی به این صورت دچا غفلت و سهل انگاری شد که ناگهان فاجعه ای به آن عظمت رخ داد؟! رخدادهایی چنین انسان را نگران میکند. مگر ما از جامعه زمان پیغمبر و امیرالمومنین قرص و محکمتریم؟! چه کنیم که آنگونه نشود؟
خب؛ به سوالی که گفتیم " چه شد که چنین شد؟"کسی جواب جامعی نداده است. مسائلی عنوان شده است که البته کافی و وافی نیست. به همین دلیل، قصد دارم امروز کوتاه و مختصر درباره اصل قضیه صحبت کنم. آنگاه سر رشته مطلب را به دست ذهن شما میسپارم تا خودتان درباره آن فکر کنید. کسانی که اهل مطالعه و اندیشهاند، دنبال این قضیه تحقیق و مطالعه کنند و کسانی که اهل کارو عملاند، دنبال این باشند که با چه تمهیداتی میتوان جلوی تکرار چنین قضایایی را گرفت؟
اگر امروز من وشماجلوی قضیه را نگیریم، ممکن است پنجاه سال دیگر، ده سال دیگر یا پنج سال دیگر، جامعه اسلامی ما کارش به جایی برسد که در زمان امام حسین(ع) رسیده بود. مگر اینکه چشمن تیزی تا اعماق را ببیند؛ نگهبان امینی را نشان دهد؛ مردم صاحب فکری کار را هدایت کنند و ارادههای محکمی پشتوانه این حرکت باشند. آن وقت، این خونها همه هدر خواهد رفت.
در آن عهد ، کار به جایی رسید که نواده مقتولین جنگ بدر که به دست امیرالمومنین و حمزه و بقیه سرداران اسلام، به درک رفته بودند، تکیه بر جای پیغمبر زد، سر جگر گوشه همان پیغمبر را در مقابل خود نهاد و با چوب خیزران به لب و دندانش زد و گفت:"لیت اشیاخی ببدر شهدوا*جزع الخزرج من وقع الاسل"
یعنی کشتههای ما درجنگ بدر برخیزند و ببینند که با کشندههایشان چه کار کردیم! قضیه، این است. اینجاست که قرآن میگوید:"عبرت بگیرید"!اینجاست که میگوید:"قل سیروا فی الارض"
در سرزمین تاریخ سیر کنید و ببینیدچه اتفاقی افتاده است؛ آنگاه خودتان را برحذر دارید.
بنده، برای اینکه این معنا در فرهنگ کنونی کشور، انشاءاالله به وسیله افراد صاحب رای و نظر و فکر تبیین و دنبال گردد، نکاتی را به اختصار بیان میکنیم.
منبع:کتاب افتاب در مصاف صفحه428تا432
برگزیده ای از سخنان رهبرانقلاب
انتهای پیام/