به گزارش خبرنگار
حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ آخرین قسمت از فصل سوم «خندوانه» در حالی شروع شد که استودیو از میزان حضور تماشاچیان در حال انفجار بود و به گفته جوان در این شب بیش از 700 نفر در استودیو حضور داشتند. شادی این قسمت هم به کسانی که رسالت «خندوانه»، یعنی شاد بودن و شاد کردن را درک کرده اند، تقدیم شد.
در ادامه امیر کربلاییزاده با شکل و شمایل داعشیها وارد شد و گفت من یک تروریستم، و این اتفاق زمانی رخ داد که یکبار از خانه بیرون آمدم و خواستم دنیا رابسازم دیدم دنیا ساخته شده است، گفتم پس خرابش میکنم!
وی در ادامه به توضیح انواع روشهای ترور و کشت و کشتار مثل کمربند انتحاری، نارنجک و...پرداخت و سپس از ویژگی گردن گرفتن در این گروهک گفت و به مواردی چون گردن گرفتن تصادف دو ماشین در آمریکا، رویدادهایی در فرانسه و ... اشاره کرد.
کربلایی زاده در آخر صحبتهایش را با دشوارترین عملیاتش که در ایران بود و ترسش از مردانی که بی هیچ نام و نشانی چنان مدافع این کشور هستند که لرزه بر تن دشمنها میاندازد، تمام کرد.
پس از یک رفت و برگشت، جناب خان که این بار با پوشش و ژستی که داشت خود را جناب خوانده معرفی کرده بود آمد و رو به جوان گفت: دیگر خندوانه ای در کار نخواهد بود چون قرار است این جا از فردا برای ساخت و ساز خراب شود.
بعد از بحث بر سر این موضوع در بخش دیگری امیرمهدی ژوله با گندم دخترش به روی صحنه آمد.
او در استندآپش از شب اول مهر گفت که تمام شاخهای اینستاگرام دارند کوله هایشان را برای مدرسه رفتن جمع میکنند.
وی در ادامه از دفترهایی که روی جلد آن طرح یک برگ بود شروع کرد تا به بیدار شدن از خواب و ساندویچهای مدرسه و ... رسید.
ژوله همچنین از معلمهایی گفت که اول سال مثل پروین اعتصامی شاد و آرام بودند و بعد کم کم به علی پروین در زمین تبدیل میشدند!
با اتمام اجرای ژوله و یک تنفس رسانه ای، اکبر عبدی به استودیو آمد و ابتدا با اشاره به لزوم توجه هر چه بیشتر به بیماران پروانهای که نمایندهای از آنها پیش از این جلوی دوربین آمده بود اعلام کرد که 5 میلیون به حساب «خانه ای بی» واریز میکند.
عبدی در ادامه به سراغ خاطره گویی رفت و از عکسهایی گفت که در بیمارستان زمان دیالیز و بستری شدنش با او میگرفتند.
در همین حین امیر نوری هم به جمع پیوست و او هم خاطره تعریف کرد. در نهایت اکبر عبدی از همه خواست تا مواظب سلامتیشان باشند.
بعد از اجرای نیمی از برنامه های کمدینها، جوان یکدفعه جلوی دوربین آمد و گفت: تا همین جا برنامه را داشته باشید و ادامه آن را فردا شب ببینید.
این داستان ادامه دارد...
گزارش از فاطمه شهدوست
برای دیدن فیلم
اینجا کلیک کنید
انتهای پیام/