سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

مشهد؛

طراز برنامه های معارفی در رادیو از دیدگاه مقام معظم رهبری

باز خوانی دیدگاه و رهنمود های رهبر معظم انقلاب درباره طراز برنامه های معارفی رادیو در اسفند 1370


با توجه به اینکه 14 قرن از ظهور اسلام می گذرد همیشه و از دیر باز علما و بزرگان دینی از طریق خطابه ومنبر سعی کردند آموزه های ناب دین مبین اسلام و معارف اهل بیت(علیهم السلام) را برای دل های تشنه و مشتاق بازگو و تبیین کنند ؛ کم کم و به مرور با ظهور رسانه های مختلف از روزنامه ها ونشریات گرفته تا در قرن معاصر رادیو و تلویزیون همیشه آرزوی متدینین وعلمای جهان اسلام و بویژه مراجع عظلام تقلید شیعه این بوده است که بتوانند از بستر رسانهای همگانی پیام و آموزه های ناب دینی را برای مخاطبان خود باز گوکنند.

با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 این آرزوی دیرینه به واقعیّت پیوست و بستر لازم برای استفاده از رسانه های دیداری وشنیداری برای تبیین و ترویج وتبلیغ آموزه های دینی فراهم گردید.

اما نکته قابل توجه درطول سالهای پس از انقلاب این است که آیا رسانه های دیداری و شنیداری توانستده اند این آرزوی دیرینه را محقق کند و از بستر فراهم شده در راستای منویات بزرگان دینی استفاده وبهره لازم وکافی را ببرند و اصولا ایا این رسانه هاتوانسته اند به برخی از منویان وخواسته های بزرگان دینی از جمله دغدغه های مقام معظم رهبری بپردازند

رهبر معظم انقلاب در اسفند سال 1370 در دیدار اعضای گروه ویژه و گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی ایران مطالبات و رهنمود هایی داشتند که در این مجال به باز خوانی این موضوعات می پردازیم

*******

‌نگارنده :احمد عارفخانی،دانشجوی دکتری،کارشناس ومدرس رسانه،مدیر دفتر نمایندگی خراسان اداره کل پژوهش های رسانه

کار گروه معارف اسلامی ، اگر نگوییم مهمترین کار رادیوست، حداقل یکی از مهمترینهاست

هر چند ممکن است به تصور برخی یکی از گروههای غیرر مهم وغیر حساس گروههای معارف باشد ولی از انجا که عموما موضوعات این گروهها مرتبط با اعتقادات وعقاید دینی ومذهبی است از حساسیت بالایی برخوردار است ومختصر کج سلیقگی وکج فهمی در این حوزه می تواند آثار مخربی را به دنبال داشته باشد در همین راستا مقام معظم رهبری معتقدند کار گروه معارف اسلامی یکی از مهمترین وظایف رادیو است.

" باید عرض کنم که کار این گروه، اگر نگوییم مهمترین کار رادیوست، حداقل یکی از مهمترینهاست؛ برای خاطر این‌که جامعه، جامعه‌ی اسلامی است و میخواهد بتدریج بر مبنای یک فکر ساخته بشود. حکومتی بر مبنای یک اعتقاد و مکتب به‌وجود آمده است و البته این مکتب در بین مردم وجود دارد. مردم نمیخواهند کسی آنها را مسلمان کند؛ اما میخواهند دایماً حقایق و نظرات و تفکرات تازه‌یی از این مکتب بدانند و استدلالهایی درباره‌ی نقاط مبهم و تار این مکتب به ذهنشان برسد؛ چه کسی اینها را متصدی میشود؟ یکوقت هست که رادیو میگوید ما کاری به معارف نداریم؛ بالاخره آقایان علما و منبریها و مداحها هستند؛ خودشان بکنند. اگر این باشد، یک مقوله‌ی دیگر است و باید بنشینیم بحث کنیم که آیا مصلحت است یا مصلحت نیست؛ اما اگر رادیو پا جلو میگذارد و میگوید من هم در قضیه‌ی معارف حضور دارم، آن وقت بایستی چیزی را بدهد که مورد نیاز جامعه است"

رادیو باید آن عالیترین و بهترین سطح را ارائه بدهد.

"شما به سطح معارف اسلامی کنونی کشور نگاه کنید؛ رادیو باید آن عالیترین و بهترین سطح را ارائه بدهد. مثلاً فرض بفرمایید ما در عالم منبر، دیگر از آقای فلسفی منبرىِ بهتری نداریم. آقای فلسفی با این‌که مرد هشتادوچندساله‌یی است، اما هنوز منبرىِ درجه‌ی یک ایران است. شما ببینید آقای فلسفی در هنر گویندگی چه میکند؛ شما باید از او بهتر باشید، یا حداقل مثل او باشید. یا فرض بفرمایید از لحاظ معارف عقلانی و فلسفی اسلامی، ما امروز چه کسی را داریم؟ مثلاً آقای مصباح و آقای جوادی آملی را در قم داریم. آنچه که شما ارائه میدهید، باید از سطح اینها کمتر نباشد. درباره‌ی زندگی ائمه - که یک بخش عمده از کار شماهاست - در جامعه‌ی ما آن سطح بالا کجاست؟ آن را پیدا کنید، عرضه کنید و سعی کنید بر آن چیزی بیفزایید.

مخاطبان ما خواص و علما که نیستند؛ عامه‌ی مردمند

"در این‌جا بحثی مطرح میشود که مخاطبان ما خواص و علما که نیستند؛ عامه‌ی مردمند؛ این‌را چه‌کار کنیم؟ اتفاقاً هنر این‌جاست. فرق است بین این‌که ما چیزی برای عموم درست کنیم، و چیزی برای عوام درست کنیم. معنای لغوی «عوام» با «عموم» یکی است؛ اما معنای اصطلاحی «عوام» و «عموم» فرق میکند. مثلاً اگر شما بخواهید برای عامه‌ی مردم یک موسیقی پخش کنید، نمیروید موسیقی چرند و بیربطی را پخش کنید؛ میروید موسیقی خوبی را انتخاب میکنید؛ منتها موسیقیی که مورد علاقه‌ی مردم باشد و آن را بپسندند. ما اگر بخواهیم فرضاً برای سال اول دبستان کتاب معارف بنویسیم، شما فکر میکنید چه کار میکنیم؟ این یک هنر است. چرا تدریس در کلاس اول دبستان سخت‌تر از کلاس ششم است؟ دلیلش همین نکته است. مطلبی که داده میشود، باید درست‌ترین و عالیترین حرف باشد؛ منتها به زبان ساده؛ در همه‌ی علوم این‌طور است."

معارف بایستی در سطح راقی و اعلی ارائه بشود.

یکایک برادران به این نکته توجه کنند که معارف بایستی در سطح راقی و اعلی ارائه بشود. معنای اعلی، پیچیده پیچیده‌ترین حرفها را میشود ساده بیان کرد - منظور ما متین‌ترین حرفهاست. باید متین‌ترین و صحیح‌ترین و پیشرفته‌ترین حرفها گفته بشود.

گروه مشاوره‌ی محتوایی از مناسبترین شخصیتهایی که امروز میتوانید پیدا کنید

"ممکن است شما بگویید که ما این را چگونه تأمین کنیم. شما باید یک گروه مشاوره‌ی محتوایی از مناسبترین شخصیتهایی که امروز میتوانید پیدا کنید، داشته باشید؛ مثلاً از آقای مصباح دعوت کنید و اصرار هم بکنید؛ یا مثلاً از شاگردان آقای مصباح دعوت کنید. خوشبختانه یکی از موفقیتهای آقای مصباح یزدی در قم این است که ایشان برخلاف خیلی از فضلای ما که فضلشان در خودشان منحصر مانده، فضلش در شاگردانِ خوب سرریز شده است؛ فرضاً از همین آقای محمّدی عراقی که از شاگردان آقای مصباح است و طلبه‌ی بسیار فاضل و چیزفهمی هم است، استفاده کنید. سراغ شخصیتهایی هم که کنار هستند و در صحنه‌ی معارف مذهبی خیلی حضور پیدا نمیکنند، اما آماده هستند که به شما کمک کنند، بروید؛ مثلاً سراغ آقای محمّدرضا حکیمی بروید و از ایشان استفاده کنید. بنابراین، یک گروه مشاوره درست کنید و از اینها خوراک فکرىِ محتوایی بخواهید"

باید کسی باشد که متخصص باشد، تا محتواها را معین کند

"ما واقعاً در برنامه‌های معارفىِ خود کدام قسمت از این معارف عجیب را میخواهیم بیان کنیم؟ کدامیک بیشتر مورد نیاز مردم است؟ با چه زبانی میخواهیم آن را بیان کنیم؟ اینها مسائلی است که از عهده‌ی کسی که حالا مثلاً چند تا مدرک و مرجع و کتاب را نگاه میکند و مطالبی را جمع‌آوری میکند، برنمی‌آید؛ این محقق مذهبی میخواهد. شما نمیتوانید در زمینه‌ی ادبیات کسی را بیاورید که اصلاً از ادبیات سابقه‌یی ندارد؛ مثلاً یک گلستان و یک بوستان و یک شاهنامه و یک خمسه‌ی نظامی در دستش باشد و بخواهد مطالبی را از آنها انتخاب کند؛ مگر میشود؟! پس امکان ندارد؛ باید کسی باشد که متخصص باشد، تا محتواها را معین کند و به برنامه‌سازان شما بدهد"

برنامه‌سازان هم باید یک محصول باب طبع دربیاورند

"برنامه‌سازان هم باید یک محصول باب طبع دربیاورند؛ یعنی از آن چک تضمینییی که برنامه‌ریزان در اختیار اینها میگذارند، مقداری اسکناس دویست تومانىِ نو و قشنگ در بیاورند که قابل خرج کردن باشد؛ تا هرکس که نگاه میکند، خوشش بیاید؛ این مهم است. پس از آن‌که برنامه‌سازان کار خود را به اتمام رساندند، مجریان هم آن را به بهترین وجهی اجرا کنند؛ مجریانی که حنجره‌های خوب و بیانهای خوبی دارند"

روی گروه معارف برنامه‌ریزی کنید

"آدم باید مطالعه کند. من خودم برای یک ساعت خطبه‌ی نماز جمعه، گاهی چهار ساعت، پنج ساعت مطالعه میکردم. ما باید برای رادیویی که بناست صدای آن در سطح میلیونها انسان پخش بشود، به‌طور دقیق برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری بکنیم. من خواهش میکنم که روی گروه معارف برنامه‌ریزی کنید. همین آقایانی که تشریف دارند، کار کنند. شما مجرب و کارکشته هستید و کار را بلدید؛ اما باید با یک پشتوانه‌ی آن‌چنانی که عرض کردم، جلو بروید. دنبال این قضیه بروید و از آنها بخواهید"

بگویید مخصوص شما بنویسند

" اصلاً بگویید مخصوص شما بنویسند؛ این کار میارزد. اگر شما به چنین افرادی پیشنهاد کردید، اما قبول نکردند، به آنها بگویید که وقتی شما کتاب مینویسید، تیراژ آن چه‌قدر است و چند نفر خواننده دارد. مثلاً اگر ده سال پیش شما کتابی نوشتید و تاکنون ده بار هم تجدید چاپ شده باشد - فرضاً پنجاه‌هزار یا صدهزار نسخه از آن چاپ شده باشد - آیا میتوانید قسم بخورید که صدهزار نفر این کتاب را خوانده‌اند؟ بعضیها کتاب را میخرند و در قفسه میگذارند؛ لذا همه‌ی کتابها خوانده نمیشود. اگر انسان چیزی بنویسد که در یک روز چند میلیون نفر آن را گوش کنند، این مگر چیز کمی است؟ جا دارد که تمام ذخیره‌ی فرهنگىِ معنوىِ دینی ما به سمت رادیو سرازیر بشود؛ من با این چشم به گروه معارف نگاه میکنم"

در طرح احکام شرعی مسائلی گفته شود که برداشت نادرستی صورت نگیرد

"در طرح احکام شرعی در برنامه‌ی پیش از ظهر، باید سفارش کنید که مسائلی گفته بشود که در حواشی آن، برداشت نادرستی صورت نگیرد. مثلاً گروه نظارت ما گزارشی به من دادند که در یکی از همین برنامه‌ها، موقع طرح یک مسأله‌ی شرعی در خصوص اختلاف زن و مرد در زمینه‌ی مهریه، از تعداد زیاد سکه‌ها مثال زده شده بود؛ مثلاً اگر زن گفت مهریه‌ی من صدوپنجاه سکه‌ی بهار آزادی است، اما مرد گفت نخیر، صد سکه‌ی بهار آزادی است، در این‌جا چه باید کرد! اصلاً چرا شما اسم مهریه را با صدوپنجاه سکه میآورید؟! بنده حداکثر چهارده سکه را برای قرائت خطبه‌ی عقد تعیین کرده‌ام؛ اگر یک عدد سکه هم اضافه کنند، خطبه‌ی عقد را نمیخوانم، مگر صدوپنجاه عدد سکه شوخی است؟! اصلاً نباید اسمش را آورد. مثلاً باید گفت اگر زن ادعای ده سکه داشت، ولی مرد گفت نخیر، نُه سکه است، چه کار باید کنیم. یا فرضاً شنیده بشود که برخی از تعبیرات نادرست را در طرح مسأله‌ی بین زن و شوهر به کار برده‌اند؛ مثلاً گفته بشود که زن اسیر مرد است! زن اسارتی ندارد؛ انسان آزاد است. این‌گونه تعبیرات با این‌که تعبیرات حساب‌شده‌یی هم نیست، اما حالا به زبان آمده است. در هنگامی که میخواهند این‌گونه برنامه‌ها را پخش کنند، باید این دقت را بکنند و این موارد را اصلاح کنند"

بهترین گویندگان، باید بهترین مطالب را در گروه معارف بیان بکند

"واقعاً شماها گروه عزیز و جلیل‌القدری هستید. به لحاظ جایگاه کاری، قدر و اندازه‌ی شماها خیلی بالاست. عرض ما این است که هرچه میتوانید، کیفیت این گروه را بالا ببرید؛ چیزهایی بگویید که من هم که گوش میکنم، استفاده کنم؛ چه برسد به یک آدم معمولی که اهل این کار نیست. بهترین گویندگان، باید بهترین مطالب را در گروه معارف بیان بکند"

برنامه‌ها باید روزبه‌روز تکامل پیدا کنند

" یک مسأله راجع به همین قرآن صبح است. قبلاً هم این قرآن پخش میشد، اما بهتر از حالا! برنامه‌ها باید روزبه‌روز تکامل پیدا کنند. من هر وقت که صبحها قدم میزدم یا به کوه میرفتم، حتماً در آن ساعت آن برنامه‌ی قبلی را گوش میکردم؛ و شاید حمل بر مبالغه بشود، اما باور کنید که استفاده میکردم؛ یعنی وقتی گوش میکردم، چیزی بر معلومات من اضافه میشد؛ اما الان متأسفانه آن‌طور نیست! من حتّی به مسؤولان رادیو سفارش کردم که همان برنامه را بگذارند؛ اما نمیدانم چه شد! البته آن برنامه کامل نبود - نه این‌که بخواهیم بگوییم بهتر از آن نمیشد - اما برنامه‌ی خوبی بود؛ نیم ساعت قرآن و ترجمه پخش میشد و مفید بود"

بیان آیات قرآن، گویش ترجمه‌ی قرآن و نظم نوشتنىِ آن ظرافتهایی دارد

"بیان آیات قرآن، گویش ترجمه‌ی قرآن و نظم نوشتنىِ آن ظرافتهایی دارد؛ باید به طور مخصوصی نوشته بشود و به‌طور مخصوصی هم بیان گردد؛ نسبت به این قضیه نمیشود سرسری برخورد کرد. البته من الان در مقام بیان جزییات برنامه‌ی قرآن صبحگاهی نیستم؛ اما شما میتوانید این دو برنامه را کنار هم بگذارید و مقایسه کنید و ببینید امتیازهاشان چیست. آن آیه‌یی که در ابتدا میخوانید، هم غیرفنی خوانده میشود، هم بسم‌اللَّه ندارد - اگر بخواهید بسم‌اللَّه را هم بخوانید، طولانی میشود - هم اصلاً آهنگ ندارد"

استفاده بجا از مصاحبه ها

" گاهی بعضیها تعبیر خوبی ندارند، لهجه‌ی خوبی ندارند، تکیه کلامهای نابجایی دارند؛ با این کار برنامه‌تان را خراب میکنید. بنابراین مصاحبه انجام بگیرد و از معلومات آقایان استفاده بشود؛ اما از اصل مصاحبه در برنامه خیلی کم استفاده شود".

انصافاً برنامه‌های مربوط به زندگی ائمه خیلی ضعیف است!

"در خصوص برنامه‌های مربوط به زندگی ائمه (علیهم‌السّلام) هم همین‌قدر بگویم که آنچه شما در رادیو در مورد ائمه پخش میکنید، حتّی با سطح مطالب پایین‌تر از راقی کنونی هم فاصله‌ی زیادی دارد! من خودم قبل از انقلاب در باب زندگی ائمه کار میکردم؛ جزو رشته‌هایی بود که من به آن علاقه داشتم. سخنرانیهای فراوانی برگزار میشد و کسانی بودند که آن حرفها را میگرفتند و منتشر میکردند. من الان میبینم که در دوران بعد از پیروزی انقلاب، از آن حرفهایی که بنده مثلاً در سالهای 50 تا 53 راجع به زندگی ائمه میگفتم، اصلاً اثری نیست؛ اقلاً برنامه‌ی رادیو را به آن سطح برسانید. آدم تأسف میخورد؛ انصافاً برنامه‌های مربوط به زندگی ائمه خیلی ضعیف است! در خصوص جوانب گوناگون زندگی اجتماعی و علمی ائمه باید مطالبی بیان کنید که وقتی کسی گوش میکند، لااقل به اندازه‌ی فهمش، به جایگاه امام نزدیک بشود؛ حالا نمیگوییم که انسان آن جایگاه را درک کند؛ آن‌که خیلی سخت است و خیلی فاصله دارد".

سینه‌زنی راه انداختن، مخصوص امام حسین است

"مسأله‌ی دیگر، مسأله‌ی روضه‌هاست. روضه‌خوانی و سینه‌زنی باید باشد؛ اما نه در هر عزایی. این را بدانید که روضه خواندن وگریه کردن-آن سنت سینه- مربوط به همه‌ی ائمه نیست؛ متعلق به بعضی از ائمه است. حالا یک وقت در جمع و مجلسی کسی روضه‌یی میخواند، عده‌یی دلشان نرم میشود و گریه میکنند؛ این عیبی ندارداصلاً عزاداری کردن یک حرف است، روضه‌خوانی و سینه‌زنی راه انداختن یک حرف دیگر است. روضه‌خوانی و سینه‌زنی راه انداختن، مخصوص امام حسین است؛حداکثر مربوط به بعضی از ائمه است؛ آن هم نه به این وسعت مثلاً در شب و روز تاسوعا و عاشورا بخصوص، در شب و روز بیست ‌ویکم ماه رمضان، سینه‌زنی و عزاداری و برپایی جلسات خوب است؛ ولی مثلاً در مورد حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) - با این‌که وفات آن بزرگوار از وفاتهای دارای روضه‌خوانی است - من لزومی نمیبینم که سینه‌زنی بشود؛ یا مثلاً در سالگرد شهادت حضرت زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) مناسبتی ندارد که ما بیاییم نوحه‌خوانی و سینه‌زنی کنیم؛ بهتر این است که در آن موارد، شرح مصایبشان گفته بشود. شرح مصایب، گریه‌آور است."

برای فواصل چیز جدید و خوبی ابداع کنید

"شبیه همان صداهای ناهنجار، نوای شیپوری است که معمولاً در ایام عزا بین دو برنامه گذاشته میشود؛ که آن هم انصافاً گوشخراش است. من یک وقت به برخی از دوستان گفتم که شما میتوانید برای ایجاد فاصله بین دو برنامه، از صدایی شبیه برخورد یک قاشق با یک کاسه‌ی فلزی استفاده کنید؛ واقعاً چه لزومی دارد که حتماً یک موسیقی باشد، که ما چون موسیقی را در این روزها حرام میدانیم و نباید بگذاریم - روزهای دیگر که حرام نیست - آن وقت بیاییم از شیپور بدصدایی، آن هم صدای گرفته‌ی خش‌داری استفاده کنیم؟! باید چیز مناسبی انتخاب بشود. در زمان رژیم گذشته هم از این صدا استفاده میشد. من دیده بودم که در ایام وفات، بین برنامه‌ها از شیپوری استفاده میشد که حالا هم گذاشته میشود! چیز جدید و خوبی ابداع کنید. البته نباید افراط بشود و عده‌یی از آن طرف بروند و بگویند فلانی گفت که این شیپور بد است؛ پس بیاییم مثلاً سنتور یا ویولونی بیاوریم و بگذاریم! نه، من میگویم اصلاً لزومی ندارد که موسیقی باشد. اگر نمیخواهید موسیقی بگذارید - که عیبی هم ندارد - اصلاً موسیقی نگذارید؛ اما اگر یک چیز مناسب عزا دارید، آن را بگذارید"

از مداح خوش‌صدا استفاده کنید

"آن‌جاهایی هم که سینه‌زنی و نوحه‌خوانی هست، از مداح خوش‌صدا استفاده کنید. گاهی آدمهای بدصدایی میآیند و شما صداهای ناهنجار نکره‌یی را در آن‌جا میگذارید که با شنیدن این صداها آدم ناگهان از جا میپرد و اصلاً بدش می‌آید که این صداها چیست! بروید خواننده‌های خوش‌صدایی را بیاورید و در برنامه‌های خودتان از صدایشان استفاده کنید. همین خواننده‌های معمولی بیایند شعر عزاداری بخوانند، یا در مدح ائمه شعر بخوانند"

جشن ائمه را باید با شادی روز سیزده‌بدر تفاوت گذاشت

"نکته‌ی بعدی در زمینه‌ی جشنهای مربوط به سالگرد ولادت ائمه در رادیوست. جشن باید شاد باشد؛ منتها جشن ائمه را باید با شادی روز سیزده‌بدر تفاوت گذاشت. اگر بنا باشد که روز تولد ائمه طوری شادی را تأمین کنیم که مثلاً در سیزده‌بدر تأمین میکنیم؛ یکی بیاید لطیفه‌یی بگوید و جمعی را بخنداند؛ هر چند من این را منع نمیکنم، اما آن را به‌حساب معارف نگذارید. البته برنامه‌های شما به مناسبت ولادت ائمه، اصلاً نباید جنبه‌ی مصیبت و روضه‌خوانی و غم داشته باشد اگر میخواهید تحلیل هم بکنید - که عیبی ندارد - در آن جنبه‌هایی تحلیل کنید که این چیزها نباشد. در روزهای ولادت باید مناقب و معجزات ائمه گفته بشود؛ البته معجزاتی که قابل قبول و قابل فهم باشد و سنگی در ذهن مخاطب نیندازد."

مباحث عرفانی باید دل انسان را به خدا نزدیک کند

"گاهی در مباحث عرفانی حرفهای قلمبه سلمبه‌یی زده میشود که واقعاً کسی نمیفهمد معنی این حرفها چیست؛ یعنی استفاده از اصطلاحات عرفا و احیاناً به‌کار بردن آنها در موارد نه چندان بجا ! مباحث عرفانی باید دل انسان را به خدا نزدیک کند؛ عرفان واقعی یعنی این؛ یعنی آن ذکر و یاد الهی را در انسان به‌وجود بیاورد و بصیرت لازم را برای حضور در مقابل خدا ایجاد کند. این حضور هم درجاتی دارد. آدم هر وقت به خدا توجه میکند، حضوری پیدا میکند؛ اما در انسانهای عارف و والامرتبه، این حضور خیلی عمیق‌تر و پُرمعناتر و پُرصفاتر است. عرفان باید در انسان صفایی ایجاد کند؛ این صفا با الفاظ خشکِ این‌طوری به‌وجود نمی‌آید؛ چون هیچ معنایی پشتش نیست. به نظر من با طرح بعضی از داستانها از جاهای خوب، و بیان کلماتی از بعضی از بزرگان - همانهایی که واقعاً عارف و اهل معنا بودند - عرفان واقعی را در برنامه‌ی خودتان مطرح کنید"

پرداختن به تاریخ تحلیلی اسلام

"یکی از چیزهایی که در گروه معارف جایش خالی است، تاریخ تحلیلی اسلام است. بایستی آدمهایی که متخصص و اهل این کارند، به این امر بپردازند"

طعن به خلفا در رادیو جایز نیست

"بعضیها خیال میکنند که اگر بخواهند راجع به دوره‌ی خلفا تحلیل کنند، حتماً باید با طعن به آنها همراه باشد؛ نه، طعن به خلفا در رادیو جایز نیست. اگر تاکنون این نکته را در جلسات قبل نگفته‌ام، الان عرض میکنم که طعن به خلفا در رادیو مطلقاً جایز نیست؛ الان حرام شرعی است. داعیه‌ی ما این است که میخواهیم انقلابمان را به دنیا صادر کنیم؛ کدام دنیا؟ در درجه‌ی اول، دنیای اسلام است. آن‌وقت دنیای اسلام که یک میلیارد و دویست میلیون نفر جمعیت دارد و حدود چهارپنجم‌شان کسانی هستند که به چیزهایی به شکل مقدسات اعتقاد دارند، شما بیایید به این مقدسات اهانت بکنید؟! آیا این انقلاب صادر میشود؟"!

نباید به مقدسات سایر مسلمین اهانت بشود

"خوب است بدانید - و لابد بعضی میدانند - که در الجزایر وقتیکه بوادر و نشانه‌های این نهضت فعلی ظاهر شد، یکی از کارهایی که کردند، این بود که یک رساله در باب عقاید شیعه نسبت به خلفا منتشر کردند، تا خوب رابطه‌ی آنها را با انقلاب قطع کنند! حالا اگر یک وقت کسی عقیده‌اش چیزی بوده و در جایی آن را گفته است، این به من و شما ارتباطی ندارد؛ ما باید مواظب باشیم که در رادیو چنین چیزهایی منعکس نشود. ما الان در حال اداره‌ی جامعه‌ی اسلامی هستیم؛ نباید به مقدسات سایر مسلمین اهانت بشود"

باید از آدمهای حسابی سخنرانی گذاشته بشود

"باید از آدمهای حسابی سخنرانی گذاشته بشود؛ آن هم نه هر سخنرانىِ آن آدمِ حسابی؛ بلکه آن سخنرانی او که به درد شما میخورد؛ باید بگردید و این‌گونه سخنرانیها را پیدا کنید و بگذارید"

بهترین تلاوت را بگذارید

" جمع متخصصی را معین کرده‌ام تا راجع به تلاوتهایی که در رادیو و تلویزیون گذاشته میشود، نظر بدهند؛ شما بایستی نظر این جمع را رعایت کنید. من به‌طور کلی عرض میکنم که اگر میخواهید قرآن بگذارید، بگردید بهترین تلاوت را بگذارید. این‌طور نباشد که ما برای این‌که بخواهیم جوانی را تشویق کنیم، قرآن او را بگذاریم! البته گاهی نوجوانانی مثل جواد فروغی هستند که قرائت قرآنشان در حد بالاست؛ این نه به عنوان تشویق، بلکه به‌عنوان یک قرائتِ خوب میشود از آن استفاده کرد؛ البته نه همه‌ی قرائتهایش؛ بعضیهایش را که من دیده‌ام، انصافاً عالی است."

رعایت موازین موسیقی

"نکته‌ی دیگر در این زمینه، همین مطلبی است که ایشان گفتند؛ یعنی رعایت موازین موسیقی در این تواشیحها؛ که الحمدللَّه معلوم میشود شما این کار را شروع کرده‌اید؛ این بسیار مهم است. من گاهی اوقات میبینم که فارسها بدون توجه به موسیقی عربی، یک نغمه‌ی عربی را میخوانند! البته دستگاهها، همان دستگاههاست؛ آنها هم وقتی میخواهند بخوانند، در همین دستگاههای بیات ترک و همایون و شور میخوانند؛ عجیب این است که همین اسمها را هم بیان میکنند. مرحوم امیری فیروزکوهی - که در موسیقی وارد بود - میگفت هرکس هر صدایی از دهانش دربیاورد، در یکی از این دستگاههاست؛ ولو این‌که موسیقىِ غربی باشد؛ منتها اصول و مبادی خوانندگی آنها فرق دارد. لابد حرف مرحوم امیری فیروزکوهی حجت است. در موسیقی ایرانی، اگر کسی به هنگام خواندن از دستگاهی خارج بشود، اهل موسیقی میگویند گناه کبیره‌یی مرتکب شده است؛ اما موسیقی عربی اصلاً یکی از لوازمش این است که از یک دستگاه به دستگاه دیگر بروند؛ غیر از این گناه کبیره است! لذا موسیقی دانهای ایرانی از این‌گونه قرآن خواندنها خوششان نمی‌آید؛ میگویند از دستگاه خارج شد؛ غافل از این‌که اصلاً خارج شدن و از یک دستگاه به دستگاه دیگر رفتن، یکی از مبادی خوانندگىِ قرآن‌خوانهای عرب است؛ خودشان هم این را میدانند؛ از اول که شروع میکنند، گاهی پنج دستگاه را طی میکنند، تا وقتی که به آخر میرسند و مجدداً به دستگاه اول برمیگردند؛ مثلاً از بیات ترک شروع میکنند، وارد همایون میشوند و سپس به شور میروند؛ بعد آخر سر مجدداً به همان بیات ترک برمیگردند؛ لذا شما میبینید که «صدق‌اللَّه‌العلىّ‌العظیم»شان، با «بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم»شان دارای یک آهنگ است. در چنین حالتی، اگر ما بیاییم قرآن عربی یا سرود عربی را بدون رعایت موازین آنها بخوانیم، چیز ناجوری از آب درمی‌آید و اصلاً به گوش نمیچسبد. اگر بناست تواشیح خوانده بشود، باید همان‌طور خوانده بشود"

اذان گلدسته‌یی بگویند؛ اذان استودیویی به درد ما نمیخورد

"یک نکته را هم در خصوص اذانهایی که از صدا و سیما پخش میشود، متذکر میشوم. شما به اذان غلوش اشاره کردید؛ اما عیب اذان غلوش این است که آهسته گفته شده است؛ اذان استودیویی است؛ مثل این‌که برای خودش حدیث نفس کرده است. اذان ابوزید هم همین‌طور است؛ او هم برای خودش گفته است؛ اینها برای دیگران اذان نگفته‌اند. ما در این‌جا به آقایان قرّاء مصری گفتیم که اذان باید از دل کنده بشود؛ یعنی اذان گلدسته‌یی بگویند؛ اذان استودیویی به درد ما نمیخورد! اذان گلدسته‌یی، مثل همان اذانی است که شما(آقای صبحدل) گفته‌اید؛ یا اذان آقای شریف که انصافاً از آن اذانهای بسیار خوب و درجه‌ی یک است. البته این اذان آقای شریف، نسخه‌ی بدل است؛ اصلش را یک عرب گفته است و من سالها پیش این اذان را شنیده‌ام".

اصل، اذان و دعاست

یک نکته هم مربوط به زمان پخش اذان صبح در روزهای مختلف سال است. چون زمان پخش اذان صبح در همه‌ی ایام سال یکسان نیست، شما ملاک زمانی را برنامه‌ی «شیرخدا» قرار داده‌اید؛ یعنی قبل از ساعت 6 باید ضرب شیرخدا زده بشود. اگر از نظر زمانی طوری شد که اذان یک ساعت با برنامه‌ی شیرخدافاصله داشت، اذان و دعا را به صورت مفصل میگذارید؛ اما در ایام زمستان - که اذان نزدیک همان ساعت 6 است - زمان پخش اذان را کوتاه میکنید و دعا نمیگذارید و همان برنامه‌ی «شیرخدا» را پخش میکنید! در جمهوری اسلامی برنامه‌ی «شیرخدا» ملاک نیست. آن ضرب زورخانه یک جنبه‌ی سنتی و سمبلیک دارد؛ والّا هیچ‌کس با آن ضرب ورزش نمیکند. من خودم چند سال زورخانه رفته‌ام؛ اصلاً این ضرب، ضربی نیست که بشود با آن ورزش کرد؛ مخلوطی از ضربهای مختلف است که مردم فقط آن را گوش میکنند؛ این غیر از دستورالعمل آن ورزشِ نرمشِ فرنگی است. پس این برنامه نمیتواند اصل باشد؛ اصل، اذان و دعاست.

چه لزومی دارد که هر شب صدای یک نفر را بگذارند

چون ماه رمضان در پیش است، باید خیلی حواستان جمع باشد. چند روز پیش مدیران مراکزِ صدا و سیما در استانها این‌جا بودند؛ به آنها هم گفتم که برنامه‌های سحر را باید خوب تنظیم کنید من دیدم دعای سحر که خوانده میشود، اصراری هست که هر شب صدای کسی را بگذارند؛ این کار لزومی ندارد. اگر دو نفر با صدای خوب و با حالِ خوب دعای سحر را خواندند، همان را بگذارند؛ چه لزومی دارد که هر شب صدای یک نفر را بگذارند که دلش را به دست آورده باشند؟!

در قرائت دعاها، قطع و وصل جملات، صحیح و بجا باشد

"خیلی اهمیت دارد که در قرائت دعاها، قطع و وصل جملات، صحیح و بجا باشد؛ تا آن کس که معنای دعا را میفهمد، حالش خراب نشود! مثلاً خوانده میشود: «بأبی انتم و امّی طبتم، و طابت الأرض الّذی فیها دفنتم»؛ در صورتی که باید گفته شود: «بأبی انتم و امّی، طبتم و طابت الأرض الّذی فیها دفنتم». این دعاها عبارات زیبایی است که اگر در قطع و وصل آن دقت نشود، واقعاً به زیبایی آن لطمه میخورد"

انتهای پیام // ا ه

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.