به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، همهاش یک لحظه بود و تمام؛ ٤٠ قطعه بتن که هر کدامشان ٤ تن وزن داشتند، از سقف تونل متروی کیانشهر رها شدند، روی زمین افتادند و ٤ کارگر را زیر خودشان له کردند؛ سه نفر ایرانی و یک نفر افغان.
«فاطمه» آن شب هرچقدر منتظر نشست، «رضا» نیامد. «رضا»ی کارگر که ٧ صبح تا ٧ شب را پشت بیل مکانیکی مینشست و روزش را در تو در توی سیاه و سرد و نمناک تونلهای مترو با یک «بسمالله» شروع میکرد، چهارشنبه، ١٧ شهریور ٩٥ هم ٧ صبح رفت تا کنار بقیه کارگرها، کار خط ٦ متروی تهران را پیش ببرد و مثل «غلامرضا»، «هادی» و «احمد» هیچوقت برنگشت.
«فاطمه»، همسر «رضا بهرامی»، یکی از کارگران کشتهشده در حادثه ریزش سقف تونل متروی کیانشهر، حالا راهی اردبیل است تا برود بالای مجلس هفتم همسرش بنشیند؛ با چشمهایی که هنوز به در است، دلی که منتظر است و ذهنی که هنوز آرام نشده و نمیفهمد که چطور آن روز چهارشنبه، «رضا» ٧ صبح از در بیرون رفت و دیگر ٧ شب برنگشت. «فاطمه» ٢٤ساله که در ١٨سالگی او را به خانه «رضا» در نسیم شهر رباطکریم فرستادند، هنوز هم نمیداند کار «رضا»ی ٣٣ساله دقیقا چه بود؛ او حالا فقط میداند شوهری داشت که «کارگر» بود، پدر دو بچه ٦ و ١٠ساله آنها بود و... و حالا دیگر نیست. ناباوری«نبودن» او را میشود از صدای «فاطمه» فهمید؛ آنجا که میگوید: «آخر هیچکس هم نیامد که تسلیتی بگوید. من هنوز هم نمیدانم که چه شد.»
«رضا بهرامی»، ١٠سال کارگر بود و سالهای زیادی از این ١٠سال را در تونلهای مترو، زیرِ زمین و با کارگران زیادی گذراند که خط مترو را برای تهرانیها پیش بردند. حالا خانواده او از هفته پیش تا بهحال عزادار نبودن او هستند و میگویند: در این ٧روز از مسئولان شهرداری، اعضای شورای شهر و متروی تهران کسی سراغشان را نگرفته است. «فاطمه عزیز»، همسر او که دیروز مراسم هفت او را در اردبیل برگزار کرد، حالا از حالش میگوید، وقتی که خبر مرگ همسر جوانش را برایش آوردند: «آن روز تا ساعت دوونیم ظهر که به او زنگ زدم، سر کار بود و با هم صحبت کردیم. بعدش ساعت ٥ بعدازظهر که دوباره به او زنگ زدم، دیدم موبایلش آنتن نمیدهد، هرچی پشت سر هم شماره را گرفتم، در دسترس نبود؛ گفتم شاید چون داخل تونل است، اینطوری شده، ولی بعدش که ساعت از ٨ شب گذشت و نیامد، نگران شدم. به همه همکارهایش زنگ زدم، کسی جواب نمیداد، شرکت هم همینطور. تا اینکه بعد کلی زنگ زدن، یک نفر تلفن شرکت را جواب داد و گفت که او را به بیمارستان بردهاند، گفت خودتان بروید بیمارستان کهریزک. رفتم آنجا و گفتند باید بروم بیمارستان کیانشهر، آخر سر هم گفتند فوت شده و دنیا دور سرم چرخید.»
«فاطمه» و «رضا» درهمه سالهای بعد از ازدواجشان مستأجر بودند، حالا «فاطمه» هست؛ با «آریا» ٣ و نیمساله و «آرمیتا» ٦ماهه که فرزندان آنهایند و حالا دیگر پدر ندارند: «رضا را در قبرستان نسیم شهر خاک کردیم. من هنوز هم شوکه هستم، آرام و قرار ندارم. از همان وقتی که خبرمرگش را شنیدم، شیرم قطع شده و شیر ندارم که به بچهام بدهم. ماندم چه کنم. او را خیلی دوست داشتم و حالا نمیدانم باید به بچههایم چه بگویم. بگویم چه شد که پدرشان مُرد و این سالهای جوانی را چطور بدون او رد کنم.»
«فاطمه» در این سالها از خاطرههای خطرناکی که «رضا» درباره ریزشهای مترو تعریف میکرد، کم نشنیده بود ولی هیچ وقت فکر نمیکرد، همین ریزشها یک روز بلای جان یار زندگیاش شود: «میگفت کارم خطرناک است، دو سهبار گفته بود کم مانده تونل ریزش کند ولی من فکر نمیکردم یک چیز بزرگ است، کار است دیگر. خودش میدانست که همیشه درخطر بود، ولی من باور نمیکردم، چون کار و تونل را ندیده بودم.» «فاطمه» و دو فرزندش حالا به خانه پدری او برگشتهاند؛ خانهای که یک پدر مریض دارد که کارگر ساختمانی است و حالا بیکار است و از وقتی خبر مرگ دامادش را آوردهاند، افسرده شده.
قطعه ٣٥٢؛ خانه آخر «غلامرضا» و «هادی» «غلامرضا» و «هادی» برادر بودند؛ دو برادر کارگر که دست آخر هم کارشان، جانشان را از آنها گرفتند.
«غلامرضا» و «هادی علیزاده» تازه یک هفته بود که به خط ٦ متروی تهران رفته بودند؛ آنها سرویسکار بودند و آن روز چهارشنبه هم وقتی «رضا بهرامی» دید که «پیکور» بیل مکانیکی از کار افتاده، به آنها اطلاع داد تا بیایند مشکل را رفع کنند؛ اول «هادی» کار را شروع کرد و بعد «غلامرضا» به کمکش رفت. هنوز چیزی نگذشته بود که یک صدای مهیب همه جا را برداشت، آنها به سقف نگاه کردند و تا به خودشان بیایند، زیر بتنهای سنگین ماندند و سگهای هلالاحمر بعد از ساعتها با نوک بینیشان، جای آنها را از زیر خروارها سنگ و خاک نشان دادند.
خانواده علیزاده حالا یک هفته است که عزادارند. برای همین هم است که صدای برادر بزرگ و پسرخاله آنها درست از سینه بیرون نمیآید و بریدهبریده میگویند که دوست ندارند خبرنگاری به خانه آنها برود و حال و روز مادر و پدر پیر و درهم شکسته «غلامرضا» و «هادی» را ببیند؛ پدر و مادر دوپسر ٢٦ و ٣٣سالهای که حالا دونفر از چند کارگریاند که در یکسال گذشته، تونلهای متروی تهران، جان آنها را گرفتهاند.
«محمد علیزاده»، برادر بزرگ آنهاست که خودش هم در پروژههای مترو کار میکند. او میگوید، دو برادرش که حالا دیگر نیستند، خیلی وقت بود که سرویسکار بیل مکانیکی بودند و آن روز هم برای سرویس بیل مکانیکی رفته بودند: «آن روز پیکور خراب میشود. پیکور وسیلهای در بیل مکانیکی است که بتنها را خرد میکند. آن موقع راننده زنگ میزند که پیکور از کار افتاده و دو برادر من میروند که آن را درست کنند. درهمین حین سقف تونل ١٠٠ تا ١٥٠متر ریزش میکند. آن روز من تبریز بودم؛ ساعت سهونیم شب پسردایی من زنگ زد و گفت: داداشهایت تصادف کردهاند، خودت را سریع برسان تهران، آمدم دیدم فوت کردند، گفتند در تونل این اتفاق افتاده. ما هنوز هم نمیدانیم اتفاق دقیقا چه بوده، در این مدت هم هیچ کدام از مسئولان شهرداری و شورا نیامدند تا تسلیتی به ما بگویند یا توضیح بدهند که ماجرا از چه قرار بوده است.»
«محمد» میگوید که برادرهایش حقوق کارگری میگرفته و هر دو درمنطقه دولتآباد تهران مستأجر بودهاند؛ هر دو با تحصیلات دیپلم، هر دو ازدواج کرده و «غلامرضا» یک دختر یکساله دارد.
«محمود کیامنش»، پسرخاله این دو برادر هم میگوید: «آنها قبلا هم به صورت مقطعی در مترو کار کرده بودند ولی اخیرا از ١٥ شهریور تازه رفته بودند در این خط کار میکردند. هادی متولد ٦٩ و غلامرضا ٦٢ بود. غلامرضا یک دختر یکساله دارد و هادی ٦ماه بود ازدواج کرده بود. در این مدت همه فامیل داغان شدهاند. هیچکس نیامد تا از ما دلجویی کند، هیچکس توضیحی به ما نداد.»
عضو شورای شهر: اشتباه کردیم که به عیادت خانوادهها نرفتیم این نخستینبار نیست که مرگ کارگران حفاری مترو خبرساز میشود؛ مرگ ٤ کارگر کارگاه مترو کیانشهر درکنار مرگ دو کارگر مترو شهران درخرداد امسال، حاشیههای زیادی را دراینباره ایجاد کرده است. حالا این بعضی اعضای شورای شهر تهران و کارشناسان شهریاند که میگویند، عجله برای سرعتبخشی به حفاری و پیشبرد متروی تهران، کیفیت و استاندارد کاری کارگران را پایین آورده است.
«ابوالفضل قناعتی»، یکی از اعضای شورای شهر تهران است که این اعتقاد را دارد. او میگوید که این موضوع را میشود از چند زاویه بررسی کرد: «وظیفه تکتک اعضای شورای شهر است که بهعنوان نماینده مردم از اقدامات و حوادثی که در شهر تهران به وجود میآید، کاملا آگاه باشند و بررسی کنند. آن اتفاقی که آن شب افتاد، فقط من از اعضای شورای شهر به آنجا رفتم، یکی-دوساعت بعد از ریزش ایستگاه دوی مترو کیانشهر رسیدم و هنوز جنازهها زیر آوار بودند. بعد از آن مازیار حسینی، معاون حملونقل و ترافیک شهرداری تهران به شورا آمد و گزارش اولیهای را دراینباره ارایه کرد اما کافی نبود.»
او ادامه میدهد: «این موضوع به هرحال باید بررسی شود. اتفاقی که برای شهران و حالا متروی کیانشهر افتاد، از زوایای مختلف قابل بررسی است. از طرف دیگر کارشناسان دادگستری و قوهقضائیه هم به این موضوع ورود پیدا کردهاند. ما در شورای شهر هم بحثهای مختلفی دراینباره داشتیم. به هرحال این درست است که ١٠٠کیلومتر همزمان در تهران در خط ٦ و ٧ و درحدود ٨٠ جبهه کاری درحال متروسازی هستیم و مسئولان شبانهروزی کار میکنند تا توسعه حملونقل عمومی را به سرعت انجام دهند اما موضوع اینجاست پیمانکارانی که کار مترو را انجام میدهند، نباید دقت و کیفیت را فدای سرعت کنند؛ اتفاقی که به نظر میرسد درحال حاضر میافتد.»
قناعتی میگوید: «اول رعایت ایمنی کارگران مهم است و نباید فدای سرعت شود تا از دماغ کسی خونی بیاید. این یکی از مطالبات اعضای شوراست؛ درست است که بودجه دادهایم که مترو توسعه یابد، ولی کیفیت و ایمنی هم جزو مطالبات ماست. اتفاقاتی که در مترو افتاده، شکلشان با هم فرق میکند، مشکل یک تیپ نیست که بگوییم مثلا مصالح یا لولهها و... باعث این اتفاق شده است. بررسی این موضوع شاید زمانبر باشد و اگر پیمانکار یا کارفرما که شهرداری تهران است، مقصر باشد، حتما شورا آن را اعلام میکند. اگر دراینباره سهلانگاری انجام شده باشد، قطعا قانون از کنار آنها نخواهد گذشت.»
او ادامه میدهد: «ما از شهردار و معاونت عمرانی و پیمانکاران درخواستمان این است که حتما ایمنی قبل از کار را در دستور کارشان بگذارند و بیشتر به آن توجه کنند. کیفیت در سرعت کار یکی از مطالبات اصلی ماست، باید این موضوع با آهنگ و شیب ملایمی در پروژههای عمرانی و براساس برنامه زمانبندی حرکت کند. درحال حاضر شکل این ریزش را برای ما توضیح دادند؛ اینکه سگمنتها به صورت دومینویی درطول ٦٠متر ریزش کردهاند؛ وزن هرکدام از آنها بالای ٤ تن بوده و عرض هرکدامشان یکونیم- دومتر است و این یعنی تعداد آنها حدود ٣٠ تا ٤٠ بوده است.»
قناعتی از اینکه او و دیگر اعضای شورای شهر تهران و شهرداری به دیدار خانوادههای کارگران کشتهشده نرفتهاند، عذرخواهی میکند: «اینکه چرا اعضای شورای شهر به دیدار خانوادهها نرفتند، حرف درستی است و باید از طرف اعضای شورا دراینباره عذرخواهی کنم. این انتقاد خانوادهها را به دیده منت قبول میکنیم و خودمان هم در این موضوع سرزنش میکنیم که چرا نرفتیم حتی به دلیل مشغله زیاد کاری. ما حمایتهای مالی و بیمه اعضای خانواده این کارگران را هم با جدیت دنبال میکنیم.»
تسلیت اینستاگرامی شهردار و سکوت شهرداری حالا اما و بعد از گذشت یک هفته از این حادثه، مسئولان شهرداری تهران هنوز توضیح درستی درباره علت ریزشهای تونل های مترو نداده اند.
این در حالی است که مدير بخش زلزلهشناسي و خطرپذيري مركز تحقيقات مسكن دو روز پیش در گفته بود که در ٥ سال گذشته با حفاریهای خطرساز مترو، زمین ٣٨ بار ریزش کرده است ولی چون این حوادث تلفاتی نداشته، این حوادث رسانه ای نشده است؛ موضوعی که حالا گفته می شود به دلیل فرونشست ها و نشست های زمین تهران اتفاق می افتد و در آینده هم احتمال تکرار شدن آن وجود ندارد.
از طرف دیگر اما خانواده های کارگران کشته شده متروی کیانشهر بعد از آن می گویند که از مسئولان شهرداری کسی به سراغ آنها نرفته اند که «محمدباقر قالیباف»، شهردار تهران یک روز بعد از این اتفاق به متنی در اینستاگرامش در این باره اکتفا کرد: «شهرداری در تلاش برای رسیدگی همهجانبه به بازماندگان و مجروحان این حادثه است هرچند این فقدانها قابل جبران نیست. هیأت بررسی موظفند هرچه زودتر علت این اتفاق را بیابند و برای جلوگیری از اتفاقات مشابه از هیچ کاری فروگذار نکنند. برای امنیت، رونق و آبادانی شهرمان، عدهای شبانهروز مشغول کارند؛ رفتگران و آتشنشانان و کارگران و مهندسان. دوستان من در شهرداری در تلاش برای رسیدگی همهجانبه به بازماندگان و مجروحان این حادثه هستند، هرچند این فقدانها، قابل جبران نیست. هیأت بررسی موظفند هرچه زودتر علت این اتفاق را بیابند و برای جلوگیری از اتفاقات مشابه از هیچ کاری فروگذار نکنند.» بعد از آن هم معاون حمل و نقل ترافیک شهرداری تهران از تشکیل کمیته بررسی حادثه کیانشهر خبر داد.
انتقادها اما هنوز به جاست؛ انتقاداتی که بیشتر متوجه بی توجهی پیمانکاران شهرداری و خود شهرداری تهران به عنوان کارفرمای پروژه مترو به ایمنی کارگران است؛ مثلا«فرید باطومچی»، دبیر کانون انجمنهای صنفی مسئولين ایمنی و بهداشت کار استان تهران در این باره میگوید: «با وجود اینکه اخذ تایید صلاحیت ایمنی پیمانکاران از سال ١٣٨٩ اجباري شده است؛ اما متاسفانه شهرداری تهران نسبت به اخذ صلاحیت ايمني برای پیمانکارانش اجبار و الزامي ندارد. شهرداری تهران نسبت به اخذ صلاحیت برای پیمانکارانش بیتفاوت است که این به حوادثی از این دست دامن می زند.»
منبع: شهروند
انتهای پیام/