سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

امیرعبداللهیان:

۲ جنگ با درایت رهبر انقلاب از سر کشور کوتاه شد/ مردم می‌پرسند "چرا بعد از حادثه منا، رابطه با عربستان را قطع نکردید؟"


نفوذ تاریخی ایران در منطقه و جهان، تأثیرگذاری رهبر معظم انقلاب در سال‌های مختلف بر مسائل جهانی، ارتباط ایران با عربستان بعد از حادثه منا و اتفاقات سفارت و حوادث امروز سوریه، همه و همه موضوع صحبت‌های ما با معاون سابق وزارت امور خارجه بود.

گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان - شرایط امروز خاورمیانه، شرایطی بسیار حساس و تعیین‌کننده به‌شمار می‌رود و نقش ایران به‌عنوان یک کشور تعیین‌کننده و پرنفوذ در اتفاقات منطقه، همواره مورد توجه ابرقدرت‌های جهان و همچنین کشورهای عربی قرار گرفته است.

حسین امیرعبداللهیان، دستیار ویژه رئیس مجلس شورای اسلامی در امور بین‌الملل و معاون سابق عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه به بیان موضوعات مختلف درباره این اتفاق پرداخت.

دستیار ویژه رئیس مجلس شورای اسلامی در امور بین‌الملل در این بازدید درباره شرایط کنونی ایران در منطقه، اتفاقات مختلف خاورمیانه و شرایط کشورهای عربی به صحبت پرداخت.

امیرعبداللهیان، متولد 1343 بوده و دارای دکترای روابط بین‌الملل از دانشگاه تهران، کارشناسی‌ارشد روابط بین‌الملل از همین دانشگاه و کارشناسی روابط دیپلماتیک از دانشکده وزارت امور خارجه است.

از سوابق شغلی حسین امیرعبداللهیان می‌توان به معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه،‌ مدیرکل خلیج فارس و خاورمیانه، سفیر ایران در بحرین و رئیس ستاد ویژه عراق در وزارت امور خارجه و معاون سفارت ایران در بغداد اشاره کرد.

وی که اعتقاد بسیاری به موضوع "دیپلماسی رسانه‌ای" دارد، همواره بر این مسئله تأکید می‌کند که امروز، نقش رسانه‌ها در این زمینه از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بوده و موضوع دیپلماسی رسانه‌ای به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مسائل مدنظر باید در دستگاه دیپلماسی کشور وجود داشته باشد.

امیرعبداللهیان در ابتدای این گفت‌وگو به بیان نقش رسانه در عرصه دیپلماسی پرداخت و اهمیت آن را در اتفاقات مختلف خاورمیانه و کشورهای عربی مورد توجه قرار داد. امیرعبداللهیان که پیش از این عنوان کرده بود 95 درصد از دیپلماسی بدون کار خبر پیش نمی‌رود، در این گفتگو نیز به بیان دیدگاه‌های خود در این باره پرداخت که همین موضوع، سرآغاز صحبت‌های ما با این دیپلمات بود.

مهمترین محورها و مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

** روزی محمد حسنین هیکل، خبرنگار و روزنامه‌نگار برجسته مصری با من صحبت می‌کرد. من در این سال‌ها، چهار، پنج بار با او ملاقات داشتم. به‌خوبی یاد دارم او همواره به من می‌گفت که "شما باید قدر رهبر معظم انقلاب را بدانید چراکه ما چنین رهبری را در هیچ جای دنیا و در جهان معاصر نداریم".

** مسئله مدنظر من این است که در تمام این مراحل بحرانی نکته‌ای که برای من جالب بود، نوع هدایت رهبر انقلاب در مسائل بود.

** در 2 مرحله، دو جنگ تحمیلی با درایت مقام معظم رهبری از سر کشور کوتاه شد. با این تصمیمات تاریخی، ایران از فضای اشتباهات طرف‌های مقابل و بازیگران پرمدعای خارجی، در راستای تأمین حداکثری امنیت کشور و منطقه استفاده کرد.


**خطی که محور آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه دنبال می‌کنند، تضعیف و حذف محور مقاومت در منطقه است و در ادامه آن، خط تقویت بالاترین حد تثبیت و امنیت رژیم صهیونیستی در منطقه است.

** باید بگویم که عربستان یک کشور بزرگ و مهم در منطقه است و در سیاست خارجی نمی‌توانیم هیچ یک از کشورهای منطقه و به‌ویژه همسایگان را نادیده بگیریم.


**فراموش نمی‌کنم روزی سعودالفیصل به من گفت که "ما به آمریکایی‌ها اعتماد نداریم". بالاخره این کاری که آمریکایی‌ها با "بن‌علی" و "مبارک" کردند، ممکن است که هر لحظه در عربستان نیز صورت گیرد.

** آمریکایی‌ها و برخی از کشورها، علاقمند بودند که بعد از توافق هسته‌ای، در مسائل منطقه‌ای توافقاتی صورت گیرد. آنها بارها این پیام را به‌طور غیرمستقیم و باواسطه، منعکس کردند که "ما آمادگی داریم و فکر می‌کنیم که ما و شما می‌توانیم در مسائل منطقه گفت‌وگو و آنها را حل کنیم".



یکی از جملاتی که همیشه از قول شما نقل شده، به اهمیت کار رسانه در حوزه دیپلماسی اشاره دارد، چقدر به این موضوع معتقدید؟


من همیشه می‌گویم که در عرصه دیپلماسی کار ما بدون خبر هیچ معنایی ندارد و به‌جرأت می‌توان گفت که 95 درصد از کار ما به‌دلیل پیچیدگی‌های موجود آن در عرصه دیپلماسی رسانه‌ای پیش می‌رود.

یادم می‌آید خبرنگار یکی از رسانه‌ها نزدیک به 3 ماه در تلاش بود که با بنده درباره موضوعی مصاحبه کند و روزی این جمله مرا برایم ارسال کرد و از من سؤال پرسید که "آیا به این جمله خود اعتقاد دارید؟!".

حالا واقعاً اعتقاد دارید؟

بله، اتفاقاً در هفته اخیر به یکی دیگر از خبرگزاری‌ها رفته‌ام و عمیقاً به این جمله‌ام معتقدم. البته باید بگویم نمی‌دانستم شما هم در استان‌ها نیز چنین ظرفیت‌های مناسبی را ایجاد کرده اید و خوشحال هستم که این خبرگزاری در استان‌های خود نیز فعالیت‌های مناسبی را پیش گرفته و از کادر خوبی بهره می‌برد.

بدون شک خبرگزاری شما نیز می‌تواند در این زمینه به‌عنوان یک خبرگزاری ابتکار عمل را به دست بگیرد و در استان‌های خود نیز موضوع آموزش را مدنظر قرار دهد. اتفاقاً رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال‌های گذشته و از ابتدا، تأکید بسیاری بر موضوع کادرسازی داشته‌اند و این موضوع در وزارت امور خارجه نیز مورد توجه ایشان قرار داشت.

مقام معظم رهبری "انقلابی‌ترین رهبری" را در عرصه‌های کلان منطقه‌ای و جهانی دارند

بحث از نقطه خوبی شروع شد، حالا که به کادرسازی در دستگاه دیپلماسی اشاره کردید چه تعریف عینی از الگوی دیپلمات انقلابی داریم؟

اگر بخواهم به این سؤال پاسخ دهم، باید به جمله حضرت آقا اشاره کنم که ایشان روزی فرمودند «من دیپلمات نیستم، من انقلابی هستم»؛ برداشت من از این موضوع آن است که اتفاقاً مقام معظم رهبری، کنار سایر ویژگی‌های برجسته خود، برجسته‌ترین دیپلمات هستند و انقلابی‌ترین رهبری را در عرصه‌های کلان منطقه‌ای و جهانی دارند.

اگر بخواهیم از یک نمونه دیپلمات انقلابی یاد کنیم، کنار سایر ویژگی‌های والا و ممتاز رهبر معظم انقلاب، می‌توان گفت که ایشان خودشان نمونه بارز یک دیپلمات انقلابی و یک سیاستمدار برجسته انقلابی هستند. نمی‌خواهم که به این مسئله تنها از دید داخل نگاه کنم بلکه باید گفت که این باور، از بیرون مرزهای ایران مورد توجه همگان قرار دارد و افراد بسیاری آن را بر زبان می‌آورند.

اینکه ایشان سکان‌دار انقلاب اسلامی با همه فراز و نشیب‌های آن در چند دهه گذشته باشند، بدون اینکه در سخت‌ترین شرایط از اصول خود عقب‌نشینی کنند، نشانه این مسئله است.

چقدر این توجه را در مأموریت‌های دیپلماتیک خود بعینه دیدید؟

یکی از تجارب خود من در تحولات 6 سال گذشته حوزه بیداری اسلامی، این موضوع را ثابت می‌کرد؛ در واقع در این دوران چند چیز به من کمک می‌کرد که بتوانم کار خود را پیش ببرم و چند عامل سبب شده بود که جمهوری اسلامی ایران در هر نشست بین‌المللی و منطقه‌ای، مرکز توجهات قرار گیرد.

یادم می‌آید روزی از وین همراه با آقای ظریف برمی‌گشتیم و در نشست بین‌المللی سوریه که در سال گذشته حدوداً 4 دور برگزار شد، همراه وزیر خارجه بودم. در یکی از این مراحل آقای ظریف همراه با آقای روحانی عازم پاریس و ایتالیا بودند و صبح قبل از حرکت آنها در فرودگاه، عملیات داعش در پاریس انجام شد که منجر به لغو این سفر شد. در آن نشست من از روز قبل به وین رفتم و از ساعت 9 صبح، جلسه شروع شد. قرار بود آقای ظریف به‌همراه رئیس جمهور، در نشست حضور پیدا کنند که با لغو سفر دکتر روحانی، آقای ظریف، ساعت 14 خودش را به نشست رساند.

"عزت" جمهوری اسلامی ایران برای من در عرصه‌های بین‌المللی "غرورانگیز" بود

به‌خوبی یاد دارم آن زمان من به او گفتم که "واقعاً عزتی که جمهوری اسلامی ایران به‌خاطر شهدای خود و داشته‌های خود ایجاد کرده، برای من بسیار غرورانگیز بود". آن روز دیدم در جلسه‌ای که 25 وزیر خارجه در آن گرد یکدیگر نشسته‌اند و وزرای خارجه آمریکا، روسیه، عربستان و کشورهای دیگری با ادعاهای خود حضور دارند، وقتی برخی وزرا صحبت می‌کردند، کسی به آن‌ها توجهی نمی‌کرد. اما سطح من در آن نشست معاون وزیر خارجه بود و با وجود این، به‌خاطر عزتی که نظام جمهوری اسلامی ایران در جهان دارد، وقتی به صحبت می‌پرداختم، همه به‌دقت این سخنان را گوش می‌کردند و وزیر خارجه آمریکا، با حساسیت بالایی به صحبت‌های من گوش می‌داد که متوجه شود موضع ما در آن نشست چیست.

پیام این موضوع چه‌چیزی می‌تواند باشد؟

این مسئله نشان می‌دهد مهم نیست ما چه‌کسی هستیم، بلکه مهم این است که نماینده چه کشوری هستیم و چه عقبه‌ای پشت سرمان قرار دارد و من این موضوع را در عرصه‌های مختلف به‌خوبی حس می‌کنم. در واقع وقتی در این میدان وارد می‌شوم، به‌خوبی متوجه می‌شوم که داشته‌های جمهوری اسلامی چه سرمایه عظیمی برای ما فراهم کرده که حرف و نظر ما با وجود همه کارشکنی‌ها مورد توجه قرار گرفته است.

در رأس این اتفاقات، درایت شخص رهبر معظم انقلاب و هوشمندی و مواضع ایشان قرار گرفته که این موضوع نیز با اعتراف همه بزرگان جهان همراه بوده است.

محمد حسنین هیکل می‌گفت "رهبری مانند رهبر انقلاب در هیچ جای دنیا نداریم"

توجه رسانه‌های عربی و غربی را نسبت به تدابیر رهبر معظم انقلاب چگونه ارزیابی می‌کنید؟

دقیقاً؛ یادم می‌آید، روزی محمد حسنین هیکل، خبرنگار و روزنامه‌نگار برجسته مصری که اتفاقاً سال گذشته درگذشت، با من صحبت می‌کرد. من در این سال‌ها، چهار، پنج بار با او ملاقات داشتم. به‌خوبی یاد دارم او همواره به من می‌گفت که "شما باید قدر رهبر انقلاب را بدانید چراکه ما چنین رهبری را در هیچ جای دنیا و در جهان معاصر نداریم". او می‌گفت که "من همواره به‌دقت صحبت‌های رهبر انقلاب را دنبال می‌کنم و جدای از مواضع سیاسی ایشان، کارهای هدف‌گذاری شده ایشان که به نتیجه رسیده، بسیار برایم جالب توجه است".

یکی از نکات مدنظر این خبرنگار برجسته مصری، آن بود که به‌گفته او "امام خامنه‌ای در حوزه علم در ایران تمرکز زیادی کرده‌اند و من از مصر، از ملاقات‌ها، نظرها، برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته و رهنمودهای ایشان، متوجه می‌شوم که چقدر رهبر انقلاب اسلامی بر توسعه علم و فناوری در ایران تمرکز دارند و به‌نظرم شاید خیلی از سیاسیون پرمدعای ما در داخل به این ظرایف توجه نداشته باشند".

خیلی از عرب‌ها از واژه "امام" برای ایشان استفاده می‌کنند و به‌اعتقاد این خبرنگار مصری، دومین حوزه شاخص مدنظر مقام معظم رهبری، تقویت بنیه دفاعی ایران است. هیکل معتقد بود که تجربه ایران از حمله و تجاوز عراق و فشارهایی که دشمنان به ایران می‌آوردند، منجر به اقتدار دفاعی ایران شد و این دو موضوع زمینه‌ای را فراهم کرد تا ایران در حوزه مسائل هسته‌ای مورد توجه قرار گرفت ولی با تکیه به همان اقتدار "یک در مقابل شش" پشت میزمذاکره با کشورهای بزرگ دنیا نشست.

شاخص‌ترین دلیلی که رهبر معظم انقلاب به‌عنوان یک سیاستمدار بزرگ در جهان معاصر مطرح هستند، چیست؟

مواضع انقلابی حضرت آقا؛ "سیاستمدار انقلابی بودن" در روحیه ایشان به‌خوبی به چشم می‌خورد؛ ایشان دارای تجربه وسیعی در این حوزه هستند و این تجربه از دوران مبارزات‌شان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی گرفته تا دوران دفاع مقدس و ریاست جمهوری نشأت گرفته است. این موضوع سبب شده ایشان در عالی‌ترین سطوح، همه مراحل دیپلماتیک را تجربه کرده و آموزش دهند.

بنابراین فکر می‌کنم عرصه دیپلماسی امروز یک هنر موسع و گسترده است و تنها در وزارت خارجه کشورها خلاصه نمی‌شود، به همین دلیل است که ما در حوزه‌های آکادمیک از دیپلماسی رسانه‌ای، پارلمانی، علمی وغیره یاد می‌کنیم یعنی دیپلماسی امروز آن‌قدر رشد کرده و در هم تنیده است که مفهوم گسترده‌ای پیدا کرده است.

جمهوری اسلامی ایران در مسیر دیپلماسی انقلابی و ارتباط با کشورهای مختلف جهان در کدام قسمت مسیر قرار دارد؟

به‌نظر من در عرصه دیپلماسی و معرفی انقلاب اسلامی و تبیین ظرفیت‌های بالای انقلاب در عرصه‌های علمی و فناوری، دفاعی، حوزه گفتمان فرهنگی، سیاسی و اجتماعی؛ جمهوری اسلامی ایران توانسته پیام خود را نهادینه کند و شاید بالاترین مزیت ما به‌موازات پیشرفت‌های علمی، فناوری و پیشرفت‌های دفاعی، گفتمان منطقی انقلاب اسلامی است که به ما ظرفیت فوق‌العاده‌ای را اعطاء کرده و این ظرفیت در حوزه‌های مختلف نفوذ ما را به‌دنبال داشته است.

همین مسئله حساسیت‌های موجود در این شغل را دوچندان کرده است؟

من در دوره کاری خود در وزارت خارجه و تجربه بیست و چندساله‌ام، با بحران‌های بسیاری مواجه شدم و بحران‌ها خیلی به من کمک کرد که بیشتر یاد بگیرم. اگرچه شاید در بحران‌ها خیلی اذیت شدم اما این موضوع به من کمک کرد که بیشتر یاد بگیرم و بهتر مسائل را ببینم. شاید بتوان گفت که نخستین مورد آن، بحران عراق از دوره پس از پایان جنگ بود که خود من در آن دوران وارد وزارت خارجه شده بودم.

آن زمان مسائل خیلی زیادی در رابطه با عراق داشتیم و تقریباً همه کشور متمرکز بر این موضوع بود که چگونه اسرای خود را آزاد کنیم، چگونه پیکر شهدا به کشور بازگردد و چگونه در موضوع گروهک منافقین و تهدیدات تروریستی دوره صدام و بعثی‌ها اقدام کنیم و همه درگیر آن بودند.

آن دوران همه دستگاه‌های نظامی، سیاسی و امنیتی درگیر بودند و وقتی شما وارد یک بخش کوچکی از آن می‌شدی، فرصت می‌کردی که یاد بگیری چراکه بالاخره آن دوران، شروع کار ما بود. آن مقطع، زمانی بود که از آغاز حمله عراق به کویت شروع می‌شد و مرحله‌ای بود که آمریکایی‌ها به‌تعبیر خودشان برای آزادی عراق و مسائل بعد از آن، عملیات کردند.

یک تجربه به دورانی برمی‌گشت که باید پرونده‌های معوقه جنگ را در عرصه دیپلماسی دنبال می‌کردیم و تلاش‌های بسیار زیادی از سوی افراد مختلف علاوه بر مقامات سیاسی و نظامی صورت گرفت؛ در آن مقطع دکتر ولایتی به‌همراه آقای ظریف نقش زیادی در بحث پذیرش قطعنامه داشتند و آن زمان ما هنوز در دانشگاه روابط بین‌الملل دانشجو بودیم و مسائل بسیاری مدنظر بود؛ مقطع دوم آن برای من فرصتی شد که نخستین مأموریتم را در عراق و آن هم عراق دوره صدام گذراندم.

نوع هدایت رهبر معظم انقلاب در بحران‌ها همیشه جالب توجه بود

پس در واقع نخستین تجربه شما در عراق شکل گرفت؟

بله. در واقع نخستین مأموریت دیپلماتیک من در عراق بود که به‌همراه خانواده راهی این کشور شدم. مسئله مدنظر من این است که در تمام این مراحل بحرانی نکته‌ای که برای من جالب بود، نوع هدایت رهبر انقلاب در مسائل بود. وقتی صدام به کویت حمله کرد، آمریکایی‌ها می‌خواستند صدام را از کویت بیرون کنند و با نزدیک به 30 کشور ائتلاف تشکیل دادند که فراموش نمی‌کنم یکی از بحث‌های جدی مجلس ما در آن زمان، این مسئله بود.

در آن زمان صدام، طاها یاسین رمضان را به ایران فرستاد؛ همان‌طور که می‌دانید صدام در آستانه اشغال کویت، در پی مکاتبات صورت گرفته بین رؤسای جمهور وقت دو کشور، اسرای ما را آزاد کرد؛ شاید در کنار تلاش‌های دیپلماتیک، مهم‌ترین عنصری که سبب شد عراق به‌یک‌باره 19 هزار اسیر ما را برگرداند، تصمیمی بود که صدام برای حمله به کویت گرفته بود و می‌خواست از پرونده ایران به‌نوعی خودش را خلاص کند.

از سوی دیگر او می‌دانست که به یک کشور عربی حمله می‌کند و نیاز داشت که جایی را داشته باشد تا برای مواقع ضروری، پشتوانه‌ای برای آن فراهم کند. صدام می‌فهمید که با اشغال کویت، با وجودی‌که این کار با چراغ سبز آمریکا انجام شد، ممکن بود که آمریکا حرکت دیگری درباره آن انجام دهد.

با مطالعه بحث‌های مختلف در آن زمان، مشخص می‌شود که آن دوران التهابات بسیاری وجود داشت. صدام در آن دوران طاها یاسین رمضان را به ایران فرستاد تا حرکت‌هایی شکل بگیرد. آن دوران در مجلس بحث این بود که "آمریکا می‌خواهد با یک ائتلاف، آن را از کویت خارج کند و پس از 6 ماه به اشغال کویت خاتمه دهد" با توجه به این موضوع، نتیجه‌گیری‌هایی از سوی برخی گرفته می‌شد که "در حال حاضر وقت آن رسیده که برای مبارزه با آمریکا، ما در کنار صدام بایستیم".

در آن مقطع خطیر، مقام معظم رهبری با حفظ مواضع اصولی ما و محکوم‌کردن جنایت صدام در کویت، اجازه ندادند که ما کنار صدام حسین قرار گیریم و این واقعاً یک تصمیم استراتژیک و بسیار مهمی بود که در آن عرصه گرفته شد.

دومین مقطع تاریخی چه‌زمانی بود؟

مقطعی که آمریکایی‌ها برای سرنگونی صدام وارد شدند، درست دورانی که تاریخ مصرف او برای آن‌ها پایان یافت. در آن زمان، صدام احساس می‌کرد باید به‌سراغ ایران بیاید چراکه از نگاه او در آن شرایط هیچ‌کس به‌جز ایران ضد مداخلات آمریکا نیست و فکر می‌کرد اگر به‌سراغ ایران بیاید، ما کنار او قرار خواهیم گرفت.

آن زمان نیز ایران با سیاست بسیار روشن و واضح، نه به آمریکا کمک کرد، نه از اشغال عراق توسط این کشور حمایت کرد و نه اجازه داد که صدام بخواهد از موضع ضدآمریکایی ما سوءاستفاده و ایران را درگیر جنگ کند.

2 جنگ تحمیلی با درایت مقام معظم رهبری از سر کشور کوتاه شد

در واقع در دو مرحله، دو جنگ تحمیلی با درایت مقام معظم رهبری از سر کشور کوتاه شد. با این تصمیمات تاریخی، ایران از فضای اشتباهات طرف‌های مقابل و بازیگران پرمدعای خارجی، در راستای تأمین حداکثری امنیت کشور و منطقه استفاده کرد. هنوز که هنوز است، دوستان کویت، مقامات کویت و خاندان حاکمیت فعلی در این کشور از مواضع دقیق و حکیمانه جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران‌ها به‌نیکی یاد می‌کنند.

آثار این تصمیمات حکیمانه در رویدادهای چند سال اخیر نیز مشاهده شده است؟

دقیقاً. این مواضع حکیمانه در بحران‌ها و تحولات در حوزه بیداری اسلامی در 6 سال گذشته ادامه پیدا کرد و باید به‌خوبی دید که در این شرایط دستاوردهای ما چه بود و دستاوردهای طرف‌های مقابل چه بود.

کاملاً مشخص است که این تحولات توسط محور آمریکا و رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی به خون کشیده شد و آن‌ها سعی کردند در آن انحراف ایجاد کنند.

تأثیرِ نظام جمهوری اسلامی ایران در معادلات جهانی مورد اذعان کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه است، چرا در عین حال برخی اصرار دارند این را به "مداخله" تعبیر کنند؟

یادم می‌آید نخستین بار که عادل جبیر وزیر خارجه عربستان شده بود، در جده حدود 15 دقیقه با من صحبت کرد. او در این دیدار مدعی بود که ایران در تحولات منطقه در هر حوزه‌ای دست دارد.

باید بگویم که حرف او حرف نادرستی نبود و من به او گفتم "شما به ما می‌گویی که ایران در این تحولات دست دارد و با این کار، ما را به مداخله متهم می‌کنید"؛ او از واژه «تَدَخُّل»، «interference» استفاده می‌کرد، من به او گفتم که "برداشت شما درست است چراکه جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی ایران در منطقه نفوذ دارد که این نفوذ، بسیار عمیق است، با این حال، شما باید فرق نفوذ و دخالت را بررسی کرده و مورد توجه قرار دهید".



یکی از دلایل نفوذ ایران به‌دلیل "عدم‌دخالت در امور کشورها" است

نفوذ ما به‌دلایل مختلف فرهنگی، تاریخی، انقلابی و حمایت از ملت‌ها است و اتفاقاً یکی از دلایل نفوذ ما به‌دلیل عدم دخالت در امور کشورها است. شما ببینید در تحولات منطقه، آمریکایی‌ها از آن طرف می‌آمدند و با هواپیماهای خود عملیات انجام می‌دادند اما به‌صورت مداوم بیانیه صادر می‌کردند که جمهوری اسلامی ایران در امور عراق دخالت می‌کند. آمریکا که کل عراق را اشغال کرده بود، ایران را که به‌دنبال تأمین امنیت مرزهای خود بود به دخالت در مسائل عراق متهم می‌کرد.

به‌نظر می‌رسد نفوذ معنوی انقلاب اسلامی برای دشمنان ما قابل درک نیست؟

باید قبول کنیم که امروز ما واقعاً در عرصه‌های مختلف نفوذ داریم و در عرصه تحولات 6 سال اخیر منطقه آن چیزی که جمهوری اسلامی ایران در منطقه از آن برخوردار بوده و هست، نفوذ معنوی این نظام است. به هر حال، این نفوذ معنوی ساده به دست نیامده و از شهدای هسته‌ای تا شهدای دفاع مقدس، انقلاب اسلامی تا شهدای مدافعین حرم و مدافعین حوزه مقاومت، ظرفیت و نفوذ ایجاد می‌کند.

من وقتی سوریه، لبنان، عراق می‌روم، برخوردهای مردم این کشورها را می‌بینم، نفوذ نظام را به‌خوبی مشاهده می‌کنم چراکه آن‌ها همواره بین آنچه آمریکا برای آن‌ها صورت داده و آنچه ایران برای این کشورها انجام داده، مقایسه می‌کنند.

 نمونه مشهود این مقایسه‌ها در حوزه‌های مأموریتی شما چه بوده است؟

مردم عراق همواره عنوان می‌کنند دستاورد آمریکا برای این کشور، اشغال بود و اگر درایت رهبران دینی، سیاسی و مرجعیت عراق نبود، مشخص نیست که امروز شرایط این کشور در چه وضعیتی قرار داشت. مردم این کشور امروز نگاه می‌کنند در حوزه‌هایی که عمران و آبادانی وجود دارد، پای ایران به چشم می‌خورد.

ایران اجازه نداد "بغداد" سقوط کند

از نگاه این مردم، در حالی که عرب‌ها، غربی‌ها، آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها همه به‌دنبال تغییر وضعیت عراق بودند، جمهوری اسلامی ایران کنار مردم این کشورها بود. وقتی موصل سقوط کرد و بغداد نیز در حال سقوط بود، ایران اجازه نداد این اتفاق صورت گیرد. در این اتفاقات، از شخص سردار سلیمانی تا ساختارهای نظامی امنیتی و ساختارهای سیاسی در اختیار ایران و مجموعه ظرفیت‌ها در خدمت مردم منطقه قرار گرفت، بدون اینکه تعرضی به حکومت‌ها داشته باشیم.

همه این موارد، ظرفیت ویژه‌ای را برای ایران ایجاد کرد که امروز با وجود اینکه تصویرهای خشنی از وضعیت منطقه می‌بینیم، کشوری که از ابتدا، همه این تصویرها را نادرست دانست و تلاش کرد که این تصویرها متوقف شود و همه چیز در مسیر حل و فصل سیاسی قرار گیرد، جمهوری اسلامی ایران بود.

کلینتون برای مسلح‌کردن "معارضه سوریه" هزینه کرد

زمانی که هیلاری کلینتون و سعودالفیصل می‌گفتند معارضه سوریه باید مسلح شود و پول هزینه کردند تا این اتفاق صورت گیرد، جمهوری اسلامی ایران از حل سیاسی صحبت کرد و این حل سیاسی به نفوذ و تصمیماتی که در چارچوب‌های کارشناسی کشور طی می‌شود، بازمی‌گردد.

این تصمیمات در شورای عالی امنیت ملی در حوزه‌های حساس مورد جمع‌بندی قرار می‌گیرد؛ از سوی دیگر نقش ویژه رهبر معظم انقلاب اسلامی در تصویب و تأیید نقطه‌نظرات کارشناسی در مقاطع بحرانی بسیار مهم است که ایشان با تجربه، درایت و لطف الهی که شامل حالشان می‌شود، این مسیر را هدایت کرده و پیش برده‌اند.

راهبرد آمریکا در منطقه و در سوریه دقیقاً "نقطه مقابل" راهبرد ماست

در حال حاضر غربی‌ها با فضای دیپلماسی رسانه‌ای و هجمه‌های رسانه‌ای تلاش می‌کنند در موضوعاتی مانند حضور مستشاری ایران در سوریه تبلیغات مختلفی داشته باشند و در واقع این حرکت‌ها را به‌سمت و سوی منفی بکشانند، در این رابطه توضیح می‌دهید؟

 راهبرد آمریکا در منطقه و در سوریه، دقیقاً نقطه مقابل راهبرد ماست و آنها تلاش کردند مسیر حرکت مردم و بیداری اسلامی را منحرف کنند. دلیل آنها این است که مردم منطقه از تونس، مصر، لیبی، یمن و غیره افرادی را انتخاب می‌کنند و در رأس کشور قرار می‌دهند که ویژگی بارز انتخاب‌شان و پیام‌شان، مقابله با رژیم صهیونیستی و تقویت جریان مقاومت است، حال آنکه خطی که محور آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه دنبال می‌کنند، تضعیف و حذف محور مقاومت در منطقه است و در ادامه آن، خط تقویت بالاترین حد تثبیت و امنیت رژیم صهیونیستی در منطقه است.

عملکرد آمریکا در لیبی، تونس، مصر، یمن و سوریه شاخص‌های متعددی را دارد که این موضوع را تأیید می‌کند، با این حال، ما اسرائیل را رژیم نامشروع می‌بینیم و همه ناامنی‌های منطقه و بی‌ثباتی‌های آن را کنار اقدامات تروریستی، زیر سر رژیم صهیونیستی می‌بینیم.

آیا ممکن است درباره شاخص‌ها و نمونه‌های عینی که این مسئله را اثبات می‌کند، توضیح بفرمایید؟

البته. اجازه دهید که به موضوع سوریه اشاره کنیم؛ سؤال من این است: در تمام سال‌هایی که منطقه با پدیده‌ای به‌نام تروریسم مواجه شده، از القاعده در افغانستان و یمن بگیریم، تا داعش در سوریه و عراق کنونی، آیا تروریست‌ها در یکی از عملیات‌های تروریستی خود منافع اسرائیل را هدف قرار داده‌اند؟

القاعده در کجا منافع اسرائیل را هدف قرار داد و داعش در کجا آن را هدف قرار داد؟ دیگر گروه‌های تروریستی هم که در لیست سیاه سازمان ملل قرار دارند، در چه‌زمانی منافع اسرائیل را هدف قرار دادند؟

رهبران جبهه النصره در "تل‌آویو" درمان می‌شدند

پاسخ به این سؤال آن است که آنها نه‌تنها این منافع را هدف قرار ندادند، بلکه در سال‌های اخیر در سوریه، اسرائیلی‌ها در نزدیکی بلندی‌های جولان، بیمارستانی مجهز و صحرایی تأسیس کرده‌اند و تروریست‌های مجروح را از این طریق به اسرائیل منتقل و آنها را درمان می‌کرده‌اند و رهبران جبهه النصره هنگام زخمی شدن، در تل‌آویو درمان می‌شدند.

رویکرد جمهوری اسلامی ایران دقیقاً مقابل رویکرد رژیم صهیونیستی و آمریکا در منطقه است. در حال حاضر، برای آمریکا در سوریه این موضوع مهم است که بتواند با کارت سوریه در انتخابات ریاست جمهوری بازی کند. اگر آمریکا بتواند در مسیر حل سیاسی که ما از 6 سال پیش درباره آن صحبت می‌کنیم و آنها به‌جای آن، از تشدید ناامنی و اقدامات نظامی در سوریه حمایت کرده‌اند، گام بردارد، بدون شک نتیجه مناسبی کسب خواهد کرد.

به‌نظر شما قصد آمریکا از اینکه این بار به حمایت از موضع ایران در قبال سوریه پرداخته، چه‌چیزی است؟

اگر اکنون که آمریکا همه مسیرهای نظامی ــ امنیتی خود را با شکست و بن‌بست مواجه می‌بیند، بیاید و در مسیر حل سیاسی به‌دلیل ناکامی‌های خود موفق باشد، می‌تواند در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کند که "من توانستم بدون حمله نظامی و از طریق سیاسی، بشار اسد را حذف کنم".

اینکه فکر کنیم آمریکایی‌ها در سوریه کنار ما قرار می‌گیرند "تفکر نادرستی" است

با توجه به این موضوع، آمریکا شعار حل سیاسی می‌دهد و اعتقاد ما نیز از ابتدا، حل موضوع از طریق سیاسی در سوریه بود. این اشتراک تاکتیکی که در این مقطع در سوریه ایجاد شده، با در نظر گرفتن آن راهبرد، تنها مقطعی گذرا بوده و هیچ تغییری در راهبرد آمریکا ایجاد نمی‌کند. با توجه به این موضوع، اینکه فکر کنیم آمریکایی‌ها در موضوع سوریه کنار ما قرار می‌گیرند و منافع ما را در منطقه مراعات می‌کنند، تفکر نادرستی است.

بحث استفاده روسیه از پایگاه نظامی ایران برای حمله به داعش و تحلیل‌های موجود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من با روس‌ها گفت‌وگوهای بسیاری داشتم و شاید آخرین آنها به گفت‌وگوهای من با آقای باگدانف، نماینده پوتین در امور خاورمیانه و امور سوریه برمی‌گردد. آمریکایی‌ها در موضوع لیبی، سر روس‌ها را کلاه گذاشتند و قرار بود قطعنامه‌ای صادر شود که منطقه ممنوعه پروازی در لیبی مشخص شود اما این موضوع به یک عملیات نظامی علیه لیبی تبدیل شد و روس‌ها احساس کردند که یکی از پایگاه‌های خود را در شمال آفریقا از دست دادند.

در موضوع سوریه، پوتین شخصاً تصمیم گرفت اجازه ندهد که آخرین پایگاه عربی خود را از دست دهد؛ از سوی دیگر، هم در سطوح رایزنی‌های سیاسی، هم رایزنی‌های امنیتی و هم رایزنی‌های نظامی، جمهوری اسلامی ایران تلاش زیادی کرد که اهمیت پیگیری سیاست درست اتخاذشده از سوی ایران در سوریه از سوی روس‌ها، درک و همراهی شود.

روس‌ها با درک ویژه با نگاه "تأمین امنیت ملی" کنار ایران قرار گرفته‌اند

من شخصاً فکر می‌کنم که روس‌ها در قبال سوریه با درک ویژه‌ای که از تحولات پیدا کرده‌اند، با نگاه تأمین حداکثری امنیت ملی خودشان کنار ما قرار گرفته‌اند، مواضع سیاسی ما مشترک است و کنار مواضع سیاسی، قرار شد برای مبارزه با تروریست و کمک به مردم سوریه، مستشاران نظامی ما و نیروهای نظامی روسیه، کمک انجام دهند.

ممکن است در چارچوب این کمک، روزی نیاز باشد که سوخت به یک پرواز داده شود و روزی اقتضا کند که یک همکاری دفاعی دیگر در این رابطه داشته باشیم و طبیعی است که محور آن بحث مبارزه با تروریسم است. در واقع همکاری تهران و مسکو علاوه بر عرصه سیاسی، در عرصه دفاعی یک توافقی است که در سطوح عالی دو کشور صورت گرفته و هر دو کشور ایران و روسیه، به‌درخواست دولت قانونی سوریه، این اقدامات را انجام می‌دهند. در واقع اقدامات مستشاری ایران و اقدامات نظامی روسیه، مکمل اقدامات اصلی است که ارتش سوریه و نیروهای داوطلب سوری انجام می‌دهند.

بالاخره مسئله سوریه امروز، یک نقطه عطف مهمی به‌شمار می‌رود که شاه‌بیتش آن است که تروریست‌ها با حمایت خارجی می‌خواهند یک نظام سیاسی قانونی را سرنگون کنند؛ اگر آنها در این زمینه موفق می‌شدند، پیامد آن، بحرانی فراتر از آنچه تاکنون ایجاد کرده، بود.

برخی رسانه‌های غربی، حضور نیروهای مستشاری ایران در سوریه را با دخالت‌های کشورهای غربی مقایسه می‌کنند؛ در حالی که بدون شک جنس حضور ایران در این کشور با حضور این کشورها یکسان نیست، به‌نظرتان دلیل این موضوع چیست؟

اکنون تعداد اندکی مستشار در سوریه حضور دارند. من فکر می‌کنم مهم‌‌ترین حساسیتی که رسانه‌های خارجی نسبت به این موضوع دارند، به‌دلیل تأثیرگذاری حضور نیروهای مستشاری نظامی ما در سوریه است که طرف‌های مقابل آن نتوانستند به نتیجه برسند. شاید اگر ما هزاران مستشار به کشور سوریه اعزام می‌کردیم ولی سرنگونی بشار اسد به نتیجه می‌رسید، هیچ حساسیتی نسبت به مستشاران ما از خود بروز نمی‌دادند.

تصویر عملی تأثیرگذاری یک مستشار ما در مشورت‌دادن برای مبارزه با تروریست‌ها، آن شد که نقشه‌های محور آمریکا و رژیم صهیونیستی و حتی مداخلات برخی کشورهای منطقه در سوریه به نتیجه نرسد و ما می‌بینیم که در سوریه بعد از 6 سال، هنوز آقای بشار اسد رئیس‌جمهور این کشور است و انتخابات پارلمانی آن در موعد مقرر برگزار شد و پارلمان جدید سوریه شکل گرفته و نه‌تنها مستشاران نظامی ایران در آن حضور پیدا کردند، بلکه به‌درخواست سوریه در موارد مورد نیاز، تعداد مستشاران خود را در عرصه مبارزه با تروریست، افزایش دادیم.

ایران اجازه نداده و نخواهد داد که تروریست‌ها در منطقه یک "نظام سیاسی قانونی" را سرنگون کنند

اقدامات و تصمیمات ایران با نگاه تأمین امنیت ملی خود، کمک به تحقق صلح در منطقه و کمک به مردم سوریه و خاتمه جنگ و خونریزی در این کشور بوده است، همچنین این پیام به دنیا رسید که جمهوری اسلامی ایران اجازه نداده و نخواهد داد که تروریست‌ها در منطقه یک نظام سیاسی قانونی را سرنگون کنند.

با این حال، جمهوری اسلامی ایران همیشه نگاهی دقیق دارد که ما در سوریه، نیز کنار همه اقدامات خود، همکاری سازنده‌ای با کشورهایی که قصد دارند نقش مثبت در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی ایجاد کنند، داشته و به‌دنبال ایجاد یک فضای مناسب و زمینه‌ای بودیم که مردم سوریه خودشان انتخاب کنند و به انتخاب آنها نیز احترام می‌گزاریم.

موضوع ارتباط ایران و عربستان نیز در دیگر سوی منطقه، امروز به‌عنوان یکی از مسائل مهم غرب آسیا و حتی جهان مطرح است. با توجه به رابطه امروز بین دو کشور آیا اراده دولت بر این موضوع است که روابط بین ایران و عربستان به‌سمت عادی‌سازی پیش رود؟

باید بگویم که عربستان یک کشور بزرگ و مهم در منطقه است و در سیاست خارجی نمی‌توانیم هیچ یک از کشورهای منطقه و به‌ویژه همسایگان را نادیده بگیریم؛ موضوع مهمی است که نباید هیچ‌یک از کشورهای منطقه را در سیاست خارجی نادیده بگیریم. رویکرد ما نیز نسبت به همسایگان، مبتنی بر احترام، همکاری متقابل و توسعه همکاری‌ها است.

به هر حال عربستان به‌دلیل منابع در اختیارش، وسعت جغرافیایی و تأثیرگذاری خود در بعد مثبت و منفی در منطقه، همواره یکی از اولویت‌های همکاری‌های تهران با یک کشور همسایه‌اش بوده است. حجت‌الاسلام روحانی نیز در ابتدای فعالیت خود در دولت یازدهم، تلاش کرد که سیگنال مثبتی به عربستان بدهد، اما سؤال این است: چه عواملی سبب شد که ما در موضوع رابطه با ریاض نه‌تنها پیشرفت نداشتیم، بلکه با پسرفت مواجه شدیم و این به‌گونه‌ای بود که حتی سفارت آنها در ایران تعطیل شد؟

آیا به نظر می‌رسد که این حرکت نوعی بهانه‌جویی از سوی طرف سعودی بود؟

به‌عنوان یک دیپلمات باید بگویم، موضوعی که به تعطیلی سفارت برمی‌گردد، با وجود همه تدابیر اندیشیده شده درباره ورود برخی عناصر خودسر به داخل سفارت، اتفاقاتی صورت گرفت که هیچ‌کس در نظام نه آن را تأیید می‌کند و نه در آن زمان، آن را تأیید کرد؛ حتی رهبر معظم انقلاب نسبت به این موضوع تحفظ جدی داشتند. اما درباره اینکه آیا رفتار عربستان در قبال این اتفاق، می‌توانست به‌گونه دیگری باشد یا نه، باید بگویم که بله، می‌توانست به‌گونه‌ای دیگر باشد.

مردم می‌پرسند "چرا بعد از حادثه منا رابطه با عربستان را قطع نکردید؟"

من خودم بارها در مذاکرات به مقامات عربستانی، موضوعاتی از این دست را گفتم؛ من در یکی از آخرین مذاکرات خود با مقامات سعودی وقتی از آنها پرسیدم چه عاملی سبب شد این حادثه اتفاق بیفتد که منجر به کشته شدن 9 هزار "حاجی" از جمله زائران ایرانی شود، آن‌ها اعلام کردند که "کنترل برای چند لحظه از دست نیروهای پلیس ما خارج شد".

نباید فراموش کرد که در آن دوران، ما شدیداً از سوی افکار عمومی در حادثه منا تحت فشار بودیم و هنوز که هنوز است، خانواده این شهدا و افکار عمومی در همه خطوط سیاسی، نسبت به رفتارهای عربستان احساس خوبی ندارند و مردم سؤال می‌پرسند: چرا شما بعد از کشته شدن حاجی‌های ایران، رابطه را با عربستان قطع نکردید؟

بله. همین سؤال هم مطرح است که چرا در زمان حادثه منا، ایران ارتباط با عربستان را قطع نکرد، اما طرف مقابل، دقیقاً این حرکت را انجام داد؟

باید بگویم که جمهوری اسلامی ایران با نگاه کلان به موضوع، ضمن پیگیری‌های حقوقی لازم در این مسئله، تصمیمی شتاب‌زده نگرفت که به‌خاطر سوءمدیریت این کشور در حادثه منا یا کشتار شیعیان در یمن، رابطه را قطع کند. اما عربستان سعودی رابطه را در حادثه سفارت خود با ایران قطع کرد و دلیل آن، این بود که عربستان اساساً در مقطع کنونی از تشنج و بحران‌آفرینی با ایران سود می‌برد و اختلاف درون خاندان حاکم در عربستان نیازمند مدیریت است.

تیم جدید حاکم در عربستان فکر می‌کردند اگر به یمن حمله کرده و ظرف 4 هفته در این کشور پیروز شوند پیامی محکم به خاندان آل‌سعود مخالف خود و منطقه می‌دهند و از سوی دیگر آنها از توافق هسته‌ای ما نگران بودند و تلاش داشتند به آمریکایی‌ها اعلام کنند "ما هستیم" و "ما می‌توانیم چنین کارهایی انجام دهیم".

البته باید اذعان کرد که حمله عربستان به یمن کاملاً با هماهنگی آمریکایی‌ها انجام شد و آنها حمایت لجستیکی و اطلاعاتی از این عملیات انجام دادند. با این حال، در یک مقطعی، آمریکایی‌ها به این مسئله رسیدند که با وجود تضمین سعودی‌ها برای موفقیت در یک بازه زمانی بسیار کوتاه، این جنگ نتیجه‌ای به‌دنبال نخواهد داشت.

سعودی‌ها در ابتدا به‌دنبال جنگ یمن رفتند تا با آن پیروزی، بر مشکلات داخلی خود سرپوش بگذارند اما بعد از طولانی شدن جنگ یمن، به‌دنبال تشدید ایران‌هراسی برآمدند. بالاخره آن زمان هنوز آثار کارشکنی‌ها و بدعهدی‌های آمریکا روشن نشده بود و فرض بر آن بود که برجام به امضا رسیده و در مسیر اجرا قرار گرفته است که این موضوع سعودی‌ها را نگران کرده بود.

آنها در مسیر مذاکره کارشکنی‌های بسیاری کرده بودند و بعد از اجرای برجام نیز نگران این موضوع بودند و با وجود تصمیمات گرفته شده از سوی آمریکایی‌ها که خیال آنها تا حدودی راحت شده بود، دست به این کار زدند.

اذعان "سعودالفیصل" به "بی‌اعتمادی به آمریکا"

پس با وجود همه تلاش‌هایی که عربستان برای تبدیل‌شدن به حیاط خلوت آمریکا انجام می‌دهد، این کشور هنوز که هنوز است، به آمریکا اعتمادی ندارد؟

بله. فراموش نمی‌کنم روزی سعودالفیصل به من گفت که "ما به آمریکایی‌ها اعتماد نداریم". بالاخره این کاری که آمریکایی‌ها با "بن‌علی" و "مبارک" کردند، ممکن است که هر لحظه در عربستان نیز صورت گیرد. در واقع آنها با همه ارتباطات با این کشور و سرویس خوبی که به این کشور می‌دهند، نگران رابطه خود با آمریکا هستند و با توجه به این موضوع بود که آنها بحث ایران‌هراسی را مطرح کردند.

احتمال "دخالت عناصر خارجی" در حادثه سفارت عربستان

با توجه به همه اتفاقات، من حتی نسبت به حوادث رخ‌داده مقابل سفارت نیز نگاه دیگری دارم. همیشه در جلسات شورای عالی امنیت هم این موضوع را عنوان کرده‌ام که اینکه عناصر خارجی در این موضوع دست داشته باشند و یک هدایت خارجی درباره آن در کار بوده باشد، همچنان جزو یکی از مفروضات من است.

همین موضوع بهانه‌ای برای آن قرار گرفت که عربستان نه‌تنها رابطه دیپلماتیک خود را با ایران قطع کند، بلکه در آستانه اجرای برجام، تشنج قابل توجهی در منطقه ایجاد کند. سعودی‌ها در آن دوران با کیف پول به‌سراغ کشورهای مختلف منطقه رفتند و تلاش داشتند که آنها رابطه خود را با ایران قطع کنند که البته این موضوع در نهایت به چند کشور معدود و اندک منتهی شد.

با همه این موضوعات، امیدوار هستیم که حاکمان جدید عربستان، از تصمیمات احساسی و متکبرانه فاصله گرفته و در مسیر حکمت و تدبیر قرار گرفته و رفتار خود را اصلاح کنند تا با رفتاری سازنده در منطقه نقش‌آفرینی کنند.

در زمینه رابطه تهران و ریاض، باید بگویم که کشور ما راه را نبسته و با وجود همه مشکلاتی که وجود دارد و با وجود سوءتدبیر موجود در طرف عربستانی برای تنظیم مناسبات با ایران، کشور ما از موضع سعه صدر، اقتدار و حکمت، راه را برای بازگشت رابطه باز گذاشته است. البته این موضوعی است که سعودی‌ها باید درباره آن تصمیم بگیرند و قبل از هر چیز، آنها باید عاقلانه بیندیشند و بر مبنای آن عمل کنند.

برخی عنوان می‌کنند که در زمینه ارتباط ایران و عربستان، ممکن است که پای یک کشور سوم باز شود و این کشور برای برقراری دوباره این رابطه قدم به میدان بگذارد، نظر شما در این رابطه چیست؟

از ابتدای قطع رابطه، خیلی از کشورهای همسایه ما و بسیاری از کشورهای اسلامی، رفتار عربستان را یک رفتار نادرست دانستند.

اگر از من بپرسید، صرف‌نظر از چرایی آنچه پیرامون سفارت عربستان در تهران صورت گرفت، این کشور می‌توانست سطح رابطه خود را با ایران از سفیر به کاردار تنزل دهد اما چون این کشور به‌دنبال تشنج‌آفرینی بود و با این برگه می‌خواست مشکلات داخلی خود را حل کرده و شکست خود را در یمن و دیگر موضوعات پوشش دهد بنابراین با این برگه این‌گونه بازی کرد.

درباره تغییرات اخیر صورت‌گرفته در وزارت امور خارجه و تغییر معاون عربی ــ آفریقایی این وزارتخانه هم صحبت کنید. روزنامه‌هایی نظیر المستقبل، العربیه و الشرق الاوسط از تغییر شما استقبال کرده بودند، دلیل آن چه بود؟

درباره این موضوع تنها می‌گویم که حتماً خیریتی در این بوده و اجازه دهید وارد جزئیات آن نشویم. به‌هرحال مهم این است که دستگاه سیاست خارجی ما در نظام و شورای عالی امنیت ملی، مسائل حساس مربوط به سیاست خارجی و مسائل مربوط به منطقه، جمع‌بندی شده و نظرات کارشناسی در نهایت به تأیید مقام معظم رهبری می‌رسد و ابلاغ می‌شود و وقتی این ابلاغ به دستگاه‌ها می‌شود، همه دستگاه‌ها ملزم به اجرای آن هستند و ما در وزارت خارجه صرف‌نظر از افراد، باید مصوبات و چارچوب‌های نظام را دنبال کنیم.

تنظیم یک "برجام" دیگر درباره سوریه نیز امروز به‌عنوان یکی از موضوعاتی مطرح است که در رسانه‌ها به آن پرداخته می‌شود، آیا با توجه به شرایط کنونی می‌توان انتظار داشت در مورد سوریه هم برجام دیگری در راه باشد؟

آمریکایی‌ها و برخی از کشورها، علاقمند بودند که بعد از توافق هسته‌ای، در مسائل منطقه‌ای توافقاتی صورت گیرد. آنها بارها این پیام را به‌طور غیرمستقیم و باواسطه، منعکس کردند که "ما آمادگی داریم و فکر می‌کنیم که ما و شما می‌توانیم در مسائل منطقه گفت‌وگو و آنها را حل کنیم".

پیشنهاد آنها این بود که پس از این موضوع، هر یک از دو طرف با متحدان خود بنشینند و کار را دنبال کنند. اما مقام معظم رهبری هیچ‌گاه به دستگاه وزارت خارجه اجازه ندادند که در موضوعات منطقه‌ای با آمریکا وارد مسائل دوجانبه شوند.

ثانیاً رویکرد ما در حوزه سیاست خارجه همواره این بوده که مسائل منطقه باید توسط اهل منطقه مورد گفت‌وگو و بحث قرار گیرد. از سوی دیگر حتی اگر احتمال ضعیفی برای ورود به این مسئله وجود داشت، بدعهدی‌ها، کارشکنی‌ها و رفتار نادرست آمریکایی‌ها در حوزه اجرای برجام، آن زمینه را نیز کاملاً منتفی کرد.

منبع: خبرگزاری تسنیم

انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.