سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

راز جنایت رودخانه کن فاش شد/عشقی که با قتل ثابت می‌شد!+تصاویر

راز جنایت رودخانه کن با اعتراف پسر جنایتکار و همسر خیانتکار مقتول فاش شد.

به گزارش خبرنگار حوزه حوادث گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، ساعت 17:00 مورخه 12/10/1394 و از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 ، یک فقره کشف جسد در مسیر رودخانه کن واقع در روستای جهان آباد به کلانتری 170 کهریزک اعلام شد . 

با حضور مأمورین کلانتری در محل و تأیید خبر ، موضوع جهت بررسی های تخصصی به تیم بررسی صحنه جرم اداره دهم و تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام شد . 


*تشکیل پرونده قتل عمـد : 

با حضور کارآگاهان اداره دهم و تیم تشخیص هویت در محل ، بررسی های اولیه بر روی جسد انجام و با توجه به دلایل و شواهد بدست آمده ( وجود آثار شکستگی بر روی سر متوفی ) وقوع جنایت محرز گردید که بلافاصله هماهنگی لازم با مقام قضایی دادگاه بخش کهریزک انجام شد . 

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمـد" و به دستور رئیس شعبه 103 دادگاه عمومی بخش کهریزک ، پرونده جهت رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت . 

*شناسایی هویت جسد : 

در اولین مرحله از تحقیقات ، کارآگاهان اداره دهم با بررسی پرونده های فقدانی موفق به شناسایی هویت متوفی بنام "مرتضی . و" ( 24 ساله ) شدند که بنا بر طرح شکایت اعضای خانواده اش ، در مورخه 11/10/1394 از خانه خارج شده و پس از آن مراجعتی به منزل نداشته است . 
با شناسایی خانواده مقتول در شهرستان اسلامشهر ، همسر مقتول با حضور در اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ به کارآگاهان عنوان داشت : "همسرم دارای مغازه فروش کفش و کتانی در منطقه عبدل آباد است ؛ ساعت 08:00 روز جمعه مورخه 11/10/1394 وی طبق روال هر روز ، برای رفتن به مغازه از خانه خارج شد و پس از آن مراجعتی به خانه نداشت و گوشی تلفن همراهش نیز خاموش شد " . 


*ازدواج سنتی در 13 سالگی  : 

در همان مراحل اولیه ی تحقیقات ،  کارآگاهان اداره دهم اطمینان پیدا کردند که انگیزه وقوع جنایت نمی توانسته "انجام سرقت" و یا "اختلافات مالی و درگیری فرد یا افرادی با مقتول"بوده باشد ؛ لذا در ادامه رسیدگی به پرونده ، تحقیقات بر روی اعضای خانواده ی مقتول آغاز و کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که مقتول و همسرش بنام لیلا ( 18 ساله ) طی یک ازدواج کاملا سنتی و البته بدون لحاظ شدن رضایت آنها و صرفا بواسطه نشانه گذاری طرفین در دوران طفولیت ، 5 سال پیش با یکدیگر ازدواج کرده و طی این مدت نیز درگیری های متوالی با یکدیگر داشته اند ؛ همچنین در ادامه مشخص شد که همسر متوفی ( لیلا ) ، پیش از ازدواجش دارای خواستگار دیگری بنام "حسن . الف" بوده و علاقه شدیدی نیز مابین آنها وجود داشته است . 


*تحقیقات از همسر مقتول : 

کارآگاهان اداره دهم با اطمینان از وقوع جنایت در محلی دیگر و احتمال وقوع جنایت خانوادگی ، به تحقیق از همسر مقتول ( لیلا ) پرداختند ؛ تحقیقات از لیلا از ساعت 08:00 مورخه 18/05/1395 آغاز شد اما او در تمامی اظهاراتش منکر هرگونه مشارکت در مرگ همسرش بود تا نهایتا در ساعت 16:00 مورخه 18/05/1395 لب به اعتراف گشود و به مشارکت در قتل عمـد و مرگ همسرش اعتراف کرد . 

لیلا در اعترافاتش ضمن معرفی "حسن . الف" ( 23 ساله ) به کارآگاهان گفت : "شب قتل ، من و همسرم در منزل بودیم ؛ حوالی ساعت 03:00 مورخه 10/10/1394 بود که حسن به در منزل آمد ؛ بعد از اینکه من در خانه را باز کردم ، او مرا هل داد و داخل حیاط شد ؛ [ حسن ] یک میله آهنی در دست داشت و گفت : "امشب می خواهم مرتضی را به قتل برسانم" . مرتضی خواب بود ؛ من داخل حیاط ماندم و حسن به داخل [ خانه ] رفت ؛ بعد از گذشت حدود نیم ساعت ، حسن از ساختمان ( خانه ) بیرون آمد ؛ میله ای که در دست داشت ، خونی بود . 

از من کیسه ای پلاستیکی خواست تا [ مرتضی ] را انتقال دهد . [ حسن ] ماشینش را آورد جلوی در حیاط ؛ من هم کمکش کردم تا جسد مرتضی را داخل ماشین که [ یک دستگاه ] پراید مشکی بود قرار دهد ؛ بعد حسن خودش تمام وسایل مقتول را جمع کرد و همراه جسد برد . حدود ساعت 04:00 صبح ، حسن از خانه ی ما خارج شد و به من گفت : "فعلا هیچگونه ارتباطی با هم نمی گیریم تا آب ها از آسیاب بیفتد ؛ بعد یک روز همراه مادرم ، برای خواستگاری به خانه تان می آییم". " 

*دستگیری عامل اصلی جنایت : 

با اعتراف صریح متهم (همسر مقتول) مبنی بر ارتکاب جنایت توسط "حسن . الف" ، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ضمن شناسایی مخفیگاه حسن در شهرستان اسلامشهر و انجام هماهنگی با مقام قضایی ، به این شهرستان اعزام شده و در حالیکه وی قصد داشت تا با یک دستگاه خودرو پراید مشکی از محل متواری شود ، او را نیز تنها پس از چند ساعت از اعتراف لیلا و در همان تاریخ 18/05/1395 دستگیر و به اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل کردند . 


*لیلا دروغ می گوید : 

"حسن . الف" پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ ، صراحتا به ارتکاب جنایت اعتراف کرد اما پس از اطلاع از اظهارات لیلا مبنی بر مشارکت نداشتن در ارتکاب جنایت به کارآگاهان گفت : "در شب جنایت (10/10/1394) بنده با هماهنگی که از قبل با لیلا داشتم و زمینه قتل را آماده کرده بود و عنوان داشته بود که "ساعت 02:30 شب بیا و عشقت را به من ثابت کن" ، به منزل آنها رفتم . در حالیکه مقتول داخلِ خانه خواب بود ، تا ساعت 03:30 بامداد [ در داخل حیاط ] با هم صحبت می کردیم ؛ بعد بهمراه لیلا وارد اتاق شدم و بالای سر مقتول رفتم و پس از مقداری کشمکش ، با چکشی که از چند روز قبل به لیلا داده بودم [ و او در خانه مخفی کرده بود ]  ضربه ای به سر مقتول زدم ؛ همزمان با من ، لیلا نیز یک بالشت را روی صورت مقتول فشار می داد تا صدایش در نیاید چون پدر و مادر لیلا در منزل کناری زندگی می کردند . [ بعد از اینکه کار مقتول تمام شد ] شوکه شده بودم ؛ حتی یک لحظه می خواستم تا آنجا را ترک کنم ؛ .... ؛ از لیلا مقداری پارچه گرفته و دسته و پای مقتول را بستم ؛ [ جسد ] را داخل کیسه پلاستیکی گذاشتم و با کمک لیلا ، مقتول را تا حیاط آوردیم . زهـرا داخل کوچه را دید ؛ کسی نبود ؛ من ماشین خودم را آوردم جلوی در [ خانه ] ؛ بعد مقتول را با همدیگر روی صندلی عقب ماشین گذاشتیم و داخل یک رودخانه انداختیم " . 

سرهنگ کارآگاه حمـید مکرم ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت : "با توجه به اعترافات صریح هر دو متهم ، قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضایی صادر اما به علت ارتکاب جنایت در شهرستان اسلامشهر ، هر دو متهم جهت ادامه رسیدگی به پرونده در اختیار پلیس آگاهی و مقام محترم قضایی شهرستان اسلاهشهر قرار گرفتند " . 

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲۹
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۵:۱۶ ۰۴ دی ۱۴۰۲
نه اعدامش نکردند دختره الان بیرونه چون مقتول پسرخاله بود
الناز
۰۲:۲۶ ۰۶ آبان ۱۳۹۶
اعدام بشن درس عبرتی میشه واس بقیه
ناشناس
۰۲:۲۱ ۰۶ آبان ۱۳۹۶
اعدام بشن
ناشناس
۲۱:۲۶ ۰۶ آبان ۱۳۹۵
متمعنم اگر با حسنم ازدواج میکرد باز ب خیانت خود ادامه میداد
ناشناس
۰۹:۴۵ ۲۲ شهريور ۱۳۹۵
باید اعدام شوند
ناشناس
۰۹:۴۵ ۲۲ شهريور ۱۳۹۵
باید اعدام شوند
ناشناس
۱۰:۵۶ ۰۴ شهريور ۱۳۹۵
باید اعدام شوندجلوی چشمان همه .توهمین منطقه.
ناشناس
۱۴:۳۵ ۲۷ مرداد ۱۳۹۵
باید هر دو اعدام شوند تا عبرتی برای همه باشند
ناشناس
۱۹:۳۶ ۲۶ مرداد ۱۳۹۵
هردوحبس ابدتااخرعمر
ناشناس
۱۹:۳۶ ۲۶ مرداد ۱۳۹۵
هردوحبس ابدتااخرعمر
ناشناس
۲۰:۲۵ ۲۴ مرداد ۱۳۹۵
هردو باید اعدام شوند
ناشناس
۰۱:۰۸ ۲۴ مرداد ۱۳۹۵
کسی که به شوهر خودش خیانت میکنه از شیطانم بدتره حسن یه فریب خورده هست
ناشناس
۲۳:۳۷ ۲۳ مرداد ۱۳۹۵
اعدام در ملاعام
ناشناس
۲۳:۰۴ ۲۳ مرداد ۱۳۹۵
باید هردو اعدام شوند جلوی چشم همه که برای همه عبرتی باشد
ناشناس
۱۱:۲۵ ۲۳ مرداد ۱۳۹۵
باید هر دو اعدام شوند تا عبرتی برای همه باشند
ناشناس
۲۲:۵۹ ۲۲ مرداد ۱۳۹۵
ليلا مقصره بايد اعدام شود
ناشناس
۱۶:۵۹ ۲۲ مرداد ۱۳۹۵
حسن بی گناه است،،،که توسط زنی مثل لیلا به دام افتاده است،،،زن اسلحه ای دارد که مرد در مقابل آن عاجز است،
ناشناس
۲۳:۰۵ ۲۰ مرداد ۱۳۹۵
هرچه زودتر مجازات بشن... اعدام
ناشناس
۲۰:۴۸ ۲۰ مرداد ۱۳۹۵
خداوند میفرماید از گامهای شیطان پیروی نکنید یعنی شیطان گام به گام انسان را به هلاکت میکشاند
ناشناس
۲۳:۴۲ ۱۹ مرداد ۱۳۹۵
باید اعدام بشن.
ناشناس
۲۱:۰۱ ۱۹ مرداد ۱۳۹۵
باید اعدام بشه
ناشناس
۱۹:۰۵ ۱۹ مرداد ۱۳۹۵
پناه می برم به خداوند از شر وسواس شیطان رجیم
ناشناس
۱۶:۲۰ ۱۹ مرداد ۱۳۹۵
متاسفانه مسعولان بخاطر پایین آوردن آمار طلاق قوانین سختی دراین خصوص وضع کرده اند که همین قوانین باعث اینگونه جنایتها میشه.درصورتیکه ازدواج یک توافق دوطرفه است که با گفتن بله ازطرفین منعقد شده وباگفتن نه هم همه چیز تمام میشه.الان زن وشوهرهایی هستند که ازهمدیگر متنفرند ولی هیچ محضری اونها را طلاق نمیده حتما باید چند جلسه دادگاه برن که این وضعیت حتی مشکل شرعی داره.وقتی دین دستکاری بشه میشه همین.
ناشناس
۱۴:۲۲ ۱۹ مرداد ۱۳۹۵
یعنی چی,اگه نمیخواستیش چرا اصلا ازدواج کردی..؟میرفتی با حسن جونت ازدواج میکردی؟
خائنه خراب
ناشناس
۲۲:۰۷ ۰۶ تير ۱۳۹۹
نمیدونست باید از شما اجازه می گرفت
ناشناس
۱۳:۵۷ ۱۹ مرداد ۱۳۹۵
اشد مجازات فقط مانع بروز این اتفافات خواهد شد...
ناشناس
۲۲:۰۶ ۰۶ تير ۱۳۹۹
مطمئنی آنقدر قاطع نوشتی
ناشناس
۱۱:۱۳ ۱۹ مرداد ۱۳۹۵
این یک بدبختی هست ن حسن به لیلا رسید ن لیلا به حسن یکی از اینها باید اعدام شود خوب طلاق میگرفتی می رفتی دیگه چرا یک نفر کشتید وخانواده اش عزادار کردی چو عقل نیست جان در عذاب هست.
ناشناس
۲۲:۰۴ ۰۶ تير ۱۳۹۹
سلام دوست عزیز عقل بود و نبودش فرقی نداره وقتی تو ایران حقوق زن بی چیز باشه ته داستان همینه شایدم بدتر و قابل توجه من و شما در جایگاهی نیستیم که مردمو قضاوت کنیم پس بهتر دخالتی تو زندگیه مردم نداشته باشیم