به گزارش خبرنگار
دفاعی امنیتی گروه سیاس یباشگاه خبرنگاران جوان؛ نادر طالبزاده در مصاحبهای از آخرین وضعیت جسمانی خود سخن گفت. خلاصهاش این است. یک سال و نیم پیش همراه با گروهی از لبنان برای راه پیمایی اربعین به عراق رفتم. چمدان من را از هتلی که در نجف بودم از میان صدها چمدان برداشتند و 5 الی 6 روز بعد در کربلا نصفه شب تحویلم دادند. لب تاپ من را خالی و بررسیهایکامل را انجام داده بودند. از همان روز که چمدان را تحویل گرفتم حالم بد شد اما متوجه این ماجرا نبودم.
در همین سخنان بود که نادر طالبزاده اعلام کرد توسط عوامی موساد شناسایی و ترور بیولوژیکی شده است.
در بين جنگافزارهای نوين، سلاحها و فناوری ميكروبی بيشتر از سايرين مورد توجه گروههای تروريستی و تروريست دولتی ابرقدرتها قرار گرفته است. شايد بتوان به جرأت گفت كه سلاحهای هستهای ديگر يك خطر بالفعل نيستند و تنها يك قدرت بازدارنده بالقوه محسوب میشوند. كشورهای صاحب اين سلاحها هرگز نخواهند توانست به راحتی از آنها بر عليه دشمنان خود استفاده نمايند. زيرا تبعات به كارگيری چنين سلاحهايی آنچنان گسترده است كه قسمت بزرگی از جهان را در بر خواهد گرفت.
از سوی ديگر سلاحهای شيميايی نيز چندان گزينه مناسبی برای فعاليتهای تروريستی نيستند. مشكلات حمل، نگهداری و بكارگيری، نيمه عمر كوتاه، خطر نشت، تأثير محدود و قابليت رديابی عامل تروركننده باعث شده چندان مورد اقبال نباشد. اگر چه این سلاح در ميدان جنگ گزينه موفقی نشان داده است؛ ولی از آنجا كه از سال 1935 كنوانسيون ممنوعيت بكارگيری آنها در ژنو به امضای اكثر كشورهای جهان رسيده كشورهای متخاصم با احتياط زيادی اقدام به استفاده از آن میكنند، كه البته آن نيز به اشاره ابرقدرتها خواهد بود.
از اين رو سلاحهای ميكروبی، چه در عرصه جنگی و چه در عرصه تروريستی، وسيلهای بسيار مطلوب برای دشمنان شده است. توان توليد بالا، نگهداری راحت، قابليت انتشار، قابليت مصون سازی نيروی خودی، قابليت تكثير برای عوامل ميكروبی زنده، دشواری بسيار در رديابي فرد يا افراد متخاصم، گستردگی عملكرد از انسان تا دام و محصولات كشاورزی و بسيار محسنات ديگر، موجب شده تشكلهای تروريستی به اين فناوری جديد به شدت كشش يابند؛ بدون آنكه بتوان گناهی را متوجه آنها نمود.
بر اساس تعريف پليس بينالملل درسال 2007 بيوتروريسم عبارت است از منتشر كردن عوامل بيولوژيكی يا سمی با هدف كشتن يا آسيب رساندن به انسانها، حيوانات و گياهان با قصد و نيت قبلی و به منظور وحشتآفرينی، تهديد و وادار ساختن يك دولت يا گروهی از مردم به انجام عملی يا برآورده كردن خواستهای سياسی يا اجتماعی.
حمله بيوتروريستی چيست؟
عبارت است از پخش كردن ويروس، باكتری، ميكروب يا ديگر عوامل بيماريزا و سمی كه موجب بروز بيماری و مرگ در ميان انسانها، حيوانات و گياهان میشود. كشف و شناسايی يك حمله بيولوژيكی سخت و دشوار به شمار میآيد. تاثيرات يك حمله بيولوژيكی به چهار دسته تقسيم میشوند. فيزيكی:بروز بيماری. روانی:بروز ترس و وحشت. اقتصادی: محدوديت سفر و جابهجايی، متوقف شدن فعاليتهای اقتصادی و كسب و كار. زيست محيطی:آسيب ديدن انسانها، حيوانات، گياهان، آلوده شدن منابع طبيعی مثل منابع آب.
بيوتروريسم عبارت است از سوء استفاده از ميكرواورگانيسم يا فراوردههای آنها در جهت توليد جنگ افزار
بر اين اساس جنگ بيولوژيك عبارت است از استفاده از عوامل بيولوژيك اعم از باكتریها، ويروسها، گياهان، حيوانات و فراوردههای آنها به منظور اهداف خصمانه. در سال 1978 دانشمندی بنام Mullen،انواع جديد تهديدهای شيميايی و بيولوژيك را مورد ارزيابی قرار داد. دانشمند فوق با تجزيه و تحليل اين تهديدها نتيجهگيری كرد از ميان دو تهديد تروريستی فوقالذكر، تهديد بيولوژيكی از همه سادهتر و علميتر میباشد.
مقايسه قدرت سلاحهای بيولوژيك در مقايسه با ساير سلاحهای نظامی
بر اساس پيشبينی سازمان جهانی بهداشت رهاسازی 50 كيلوگرم اسپور آنتراكس (عامل سیاه زخم )در طول يك خط 2 كيلومتری در يك جمعيت 500 هزار نفری باعث 125 هزار مورد بيماري و 950 مورد مرگ میشود كه در مقاسه با ساير جنگ افزار ها رقمی بسیار عظيم است.
1. توانايي ايجاد تلفات زياد: در بين انواع سلاحهای نوين، ميكروبها و فرآوردههای ميكروبی رقمی بهتآور از مرگ را در پی خواهند داشت. مثلاً 15 گرم از سم توليد شده توسط باكتری كلستريديوم بوتولينوم میتواند تمام مردم جهان را به كام مرگ بكشاند! يا به طور مثال اگر در شهری 12 ميليون نفری يك موشك اسكاد با كلاهك محتوی 300 كيلوگرم گاز اعصاب سارين منفجر شود بين 60 تا 100 هزار نفر را خواهد كشت. اگر همين كلاهك حاوی يك بمب 12 كيلوتنی هستهای باشد 23 تا 80 هزار نفر را از بين میبرد. اما اگر چنين كلاهكی با تنها 100 كيلو اسپور سياه زخم بار شود بسته به شرايط جوی بين 42 هزار نفر تا 3 ميليون نفر را خواهد كشت.
2. توانايي در ايجاد بيماری و عوارض طولانی مدت و نياز به مراقبتهای گسترده
3. توانايی برخی عوامل در انتشار از طريق ناقل يا فرد آلوده: اين امر باعث میشود تا آلودگی از فردی به فرد ديگر منتقل شود و همين امر كمك میكند تا با حجم اندكی از ميكروب بتوان شهری را از پای درآورد.
4. عدم وجود فناوری كافی و سيستمهای شناسايی كارآمد: تقريباً اكثر كشورهای جهان كه مورد اين تهديدات هستند از فناوری نوين تشخيص بیبهرهاند. گذشته از سطح پايين علمی اين كشورها، عدم فروش تجهيزات پيشرفته از سوی كشورهای توسعهيافته باعث شده تشخيص سريع يك حمله بيوتروريستی با تأخير صورت پذيرد.
5. كاهش نقش خودامدادی و دگر امدادی و افزايش حس نااميدی در مردم.
6. وجود يك دوره نهفته بيماری كه باعث میشود درمان و پيشگيری از انتقال بيماری با تأخير انجام شود: معمولاً در خوش بينانهترين حالت، وقتی كادر دفاعی از بروز يك تهاجم ميكروبی آگاه میشوند كه يك اپيدمی رخ داده است. طبعاً در اين حالت كمكرسانی و مهار بيماری بسيار دشوار و با بروز استرسهای اجتماعی همراه است.
7. توانايی در ايجاد علائم عمومی و غير اختصاصی و اصولاً مشكل بودن تشخيص: تقريباً تمام بيماريهای عفونی در شروع علائم بالينی يكسانی نشان میدهند. مثلاً سياه زخم در آغاز علائمی همچون يك زكام عادی را بروز میدهد. بعد از يك دوره يكی دو روزه كه فرد احساس بهبودی میكند، ناگهان با شتابی فراوان تمام بدن را دربر میگيرد و فرد را میكشد. در اينجا مهارت كادر درمانی در تشخيص افتراقی بيماریها بسيار تعيينكننده خواهد بود.
8. امكان توليد ميكروبهای نوپديد يا انتشار عوامل بازپديد: ميكروبهای نو پديد به ميكروارگانيسمهايی گفته میشود كه در آزمايشگاههای بيوتكنولوژيك، از تغيير گونههای وحشی به دست میآيند. با كمك مهندسی ژنتيك میتوان باكتری يا ويروسی را توليد نمود كه در حكم يك گونه يا زيرگونه جديد باشد. ايدز، سارس، ابولا و.. از اين دستهاند. اما ميكروبهای بازپديد به آن گروهی گفته میشود كه ريشهكن شده يا تقريباً بطور كامل مهار شدهاند؛ اما توسط گروههايی كه به بانكهای ميكروبی جهان دسترسی دارند، دوباره منتشر میشوند. مثلاً آبله در جهان ريشهكن شده است. با اين وجود چند كشور از جمله ايالات متحده هنوز مقداری از اين ويروس را در بانك ميكروبی خود نگهداری میكند. نشت يا انتشار عمدی آن در جهانی كه نزديك به 40 سال است واكسن آبله را دريافت نكرده فاجعهبار خواهد بود.
9. موجب تخريت صنايع و تجهيزات نمیشوند.
امتيازات سلاحهای بیولوژیک نسبت به ديگر سلاحهای كشتار جمعی
تشخيص و شناسايی عوامل بيولوژيك به آسانی مقدور نيست و با حواس پنجگانه قابل دريافت نيستند. عوامل بيولوژيك در مقادير بسيار كم، به مقدار زياد كشنده ميباشند. به راحتی میتوان آنها را پنهان كرد و به سادگی منتقل نمود .دفاع در برابر عوامل بيولوژيك بسيار مشكل است، اين مشكل در كشورهايی كه از نظر سازماندهی و سرويسهای بهداشتی و درمانی در درجات پايين قرار دارند بسيار حادتر است. پخش عوامل بيولوژيك توسط نيروهای نفوذی (ستون پنجم) در عمليات خرابكارانه بهراحتی امكان پذير است.
برای ساخت،توليد و ذخيرهسازی سلاحهای بیولوژیک نياز به وجود تاسيسات بزرگ نیست و می تواند در خفا و تحت پوشش تحقيقات آزمايشگاهی، بيولوژيكی، ميكروبشناسي و غيره انجام گیرد. اثر عوامل بيولوژيك آنی و فوری نیست. اين دوره كمون يك برتری را برای اين سلاحها به وجود آورده از اين نظر كه هدفهای مورد اصابت، تا مدتها بعد از حمله مشخص نخواهد شد. همين فاصله زمانی امكان رديابی مهاجم را از دستگاهها امنيتی ميگيرد و به تروريستها اين اجازه را ميدهد تا ردپاهای خود را پاك و از صحنه خطر دور شوند. سلاحهای بيولوژيك میتوانند اثرات ثانوی را به دنبال داشته باشند. مثلاً يك عمليات كوچك بر عليه يك هدف موضعی و محلی ميیتواند يك بيماری اپيدميك گسترده به بار آورد.
موساد؛ پدر ترور بیولوژیک
استفاده از سموم مرگآور و خطرناك كه با تاثیر منفی بر روی ارگانهای مختلف بدن مرگی تدریجی، سخت و دردآور را به همراه دارد، در موساد و شبكههای اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی رواج دارد. از میان برداشتن مخالفان سیاسی از طریق خوراندن، تزریق و روشهای دیگر انتقال سم، یكی دیگر از جنایات رژیم صهیونیستی است كه توسط كارشناسان و برخی رسانهها تا حدودی پرده از اسرار آن برداشته شده است.
مرکز بیولوژیك اسرائیل طراح ترورهای بیولوژیك
رژیم صهیونیستی انواع سلاحهای بیولوژیك غیرمتعارف را تولید و مورد آزمایش قرار میدهد و از آنها برای ترورهای آرام از جمله ترور رهبران مقاومت استفاده میكند. گفته میشود این مرکز كه یكی از سریترین مراکز امنیتی رژیم صهیونیستی است، در شهر ریشون لیژن در جنوب شرق تلآویو، تحت تدابیر امنیتی و نظامی شدید قرار دارد. برخی گزارشها حكایت از آن دارد كه دیوید بن گورین نخستوزیر اول رژیم صهیونیستی بنا بر پیشنهاد شماری از دانشمندان یهود طی سالهای 1948 تا 1963 دستور تاسیس این مرکز بیولوژیكی را داد و تنها فردی بود كه از ریز و درشت آن خبر داشت، تا آنجا كه كاركنان بدون اطلاع بن گورین اجازه دستیابی به اطلاعات را به احدی نمیدادند.
از دهه پنجاه تاكنون دانشمندان بسیاری عهدهدار ریاست این مرکز شدهاند كه آویگدور شفرمن رییس كنونی مرکز، از برجستهترین روسای آن است كه بیشترین تاثیر را بر روی فعالیت آن داشته و به شكلی گسترده و ناگسستنی با نخستوزیران، وزرای جنگ و رهبران سرویسهای اطلاعاتی ارتباط دارد. وی شخصیت قاطعی دارد كه در اخراج دانشمندان بنابر مشكلات انضباطی تردید نمیكند. واحد كیدون كه در عبری به معنای سرنیزه است نیز از جمله واحدهای رسمی ترور در موساد است. گروههای عملیاتی كیدون معمولا، 12 نفرند و قیساریا نامیده میشوند.
تزیپی لیونی، وزیر خارجه سابق رژیم صهیونیستی و رهبر حزب كادیما از فرماندهان سابق این واحد محسوب میشود. درباره او گفته میشود كه جزو واحدی بود كه در سال 1983 عملیات مسموم و ترور كردن یكی از دانشمندان هستهای عراق را در پاریس بر عهده داشت. جالب اینكه حزب كادیما را غربیها به عنوان یك حزب معتدل كه با سیاستهای افراطی لیكود مخالف است، به افكار عمومی معرفی كردهاند.
شهدای بیولوژیک تاریخ
سعید کاظمی آشتیانی
برای اولین بار پس از 10 سال، روز یکم فروردین ماه امسال رهبر انقلاب رسما از مرحوم دکتر سعید کاظمی آشتیانی رئیس فقید پژوهشکده رویان با عنوان شهید نام بردند. پیش از این اعلام شده بود که مرحوم کاظمی آشتیانی به علت سکته قلبی درگذشته است، اما منابع آگاه میگویند این نابغه فناوری سلولهای بنیادی توسط سازمانهای جاسوسی بیگانه ترور بیولوژیک شده است.
سعید کاظمی آشتیانی متولد اول فروردین ۱۳۴۰، رئیس سابق پژوهشکده رویان و جهاد دانشگاهی دانشگاه علوم پژشکی ایران، دارای درجه دکترای تخصصی جنینشناسی از دانشگاه تربیت مدرس بود که پس از تشکیل پژوهشکده رویان، در رشد طب تولید مثل، فناوری سلولهای بنیادی و همانند سازی در کشور نقش بسزایی داشت. کاظمی آشیانی در طول عمر کوتاه خود در زمینه علمی و مدیریتی موفقیتهای فراوان و شگفت آوری را برای خود و کشور موجب شد.
ودیع حداد از رهبران جنبش مردمی برای آزادی فلسطین با مرگی آهسته و عذابآور در بیمارستانی در آلمان شرقی از دنیا رفت. وی كه پزشكی فلسطینی بود به دلیل یك بیماری سخت و ناشناخته كه به دستگاه ایمنی بدن وی حمله كرده بود، در سی ام مارس 1978 جان باخت. بسیاری از دوستداران وی در تحلیل معمای مرگ حداد احتمال میدادند، دستان موساد به وی رسیده و باعث مرگش شده است، اما پس از گذشت بیش از سی سال از مرگ حداد كه در دوران نخست وزیری مناخیم بگین صورت گرفت، رسانههای عربی راز مرگ وی را آشكار كردند.
القدس العربیه در گزارشی كامل كه به مرگ ودیع حداد اختصاص داشت، افشا كرد كه وی با خوردن شكلاتی مسموم از پای در آمده و نوشت: آنها درست میگفتند حداد به وسیله یك شكلات سمی مرده است. گفتنی است اهارون كلاین روزنامه نگار صهیونیستی برای اولینبار در كتاب حساب باز از ماجرای ترور بیولوژیكی حداد پرده برداشت. علاقه دكتر حداد به شكلات بلژیكی عوامل موساد را بر آن داشت تا از طریق خوراندن شكلات مسموم وی را از پای درآورند. به گفته این نویسنده؛ كارشناسان موساد سم بیولوژیك كشندهای را وارد شكلات كرده بودند. حداد نیز به تنهایی تكههای شكلات مملو از ماده مسموم را خورد. چند هفته پس از خوردن شكلات سم فعال شد و حداد شروع به كاهش وزن كرد.
كسی نمیتوانست بین این بیماری مرموز و شكلات رابطه برقرار كند. وقتی بیماری او وخیم شد، به آلمان رفت و پزشكان متوجه نقص مرموزی در دستگاه دفاعی بدن وی شدند. این نویسنده استدلال میكند، بعد از مرگ او همه شاهد كاهش شدید آمار تعداد عملیاتها علیه اهداف رژیم صهیونیستی در خارج از كشور بودند و این موضوع نشانگر آن است كه وی از مبارزان علیه رژیم صهیونیستی بود كه میتوانست از اهداف ترور این رژیم به حساب آید.
محمودالمبحوح
محمود المبحوح، از رهبران حماس هم از قربانیان اعمال جنایتكارانه رژیم صهیونیستی است. حدود دو سال پیش روزنامه ساندی تایمز چاپ انگلیس فاش كرد: صهیونیستها محمود المبحوح را در هتلی در دبی با خوراندن سمی كه باعث حمله قلبی میشود، ترور كردند. بنابراین گزارش، عوامل رژیم صهیونیستی پس از ترور المبحوح از همه مدارك وی تصویر برداری و كارتی را به در اتاق او آویزان كردند كه روی آن نوشته شده بود، تقاضا میكنم مزاحم نشوید.
ساندی تایمز مینویسد: 9 روز پس از مرگ این رهبر حماس، نمونهای از خون وی برای آزمایش به پاریس پایتخت فرانسه فرستاده شد كه آزمایشگاه آثار سم در خون او مشاهده كرد. خبرگزاری الجزیره نیز در خبرهای خود مرگ المبحوح را ترور با سم اعلام كرد. در زمان مرگ وی موساد و نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی دست داشتن در این ترور را انكار میكردند، اما پس از چندی اعتراف كردند كه موساد در قتل مقام ارشد حماس در امارات دست داشته است.
رونن برگمن كارشناس نزدیك به تشكیلات امنیتی اسراییل در مقالهای در روزنامه بدیعوت آحارونوت تحت عنوان نمایش خاموش اذعان كرد، (موساد) در حالی دخالت در ترور محمود المبحوح را در ماه ژانویه 2010 تكذیب میكند كه در نوامبر 2009 نیز تلاش نموده بود، او را از طریق مسمومكردن به قتل برساند. برگمن در این گزارش تاكید میكند، عوامل موساد در فاصله ششم تا هشتم نوامبر 2009 وارد دبی شده بودند و با تعقیب كردن محمود المبحوح سعی نمودند، از طریق آلوده كردن وی به سم كشنده او را ترور کنند. براساس این نقشه سم وارد بدن وی میشود و ظرف چند ساعت بعد و هنگامی كه تیم ترور دبی را ترك میكردند، المبحوح را از پای درمیآورد. این نقشه به مرحله اجرا درآمد، ولی عمل نكرد.
خبرگزاری الجزیره نیز در خبرهای خود مرگ المبحوح را ترور با سم اعلام كرد. در زمان مرگ وی موساد و نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی دست داشتن در این ترور را انكار میكردند، اما پس از چندی اعتراف كردند كه موساد در قتل مقام ارشد حماس در امارات دست داشته است. آثار بیماری در بدن المبحوح خیلی شدید ظاهر و او مجبور شد، به سوریه مراجعت كند. المبحوح هوشیاریاش را به شدت از دست داد. پزشك به وی اطلاع داد، نشانههایی از بیماری موسوم به مرض بوسه در او مشاهده میشود.
مرض بوسه نوعی بیماری عفونی است كه از طریق ویروس در بدن ایجاد شده و سلولهای ایمنی بدن را هدف قرار میدهد. آثار این بیماری در بزرگسالان با شدت زیاد و بصورت فراگیرشدن دانههای قرمز بر روی پوست بدن، احساس درد، خونریزی، خستگی، مشكلات تنفسی و... ظاهر میگردد. ابتلا به این بیماری از طریق بزاق دهان در نتیجه بوسیدن فرد دیگر و یا وارد شدن ویروس در خون صورت میگیرد. اما رژیم صهیونیستی در این عملیات موفق به از پای در آوردن المبحوح نشد. سرانجام در سال 2010 ماموران امنیتی رژیم صهیونیستی با خوراندن سم وی را به شهادت رساندند.
ترور ناكام خالد مشعل
خالد مشعل، از فرماندهان برجسته حماس نیز از دیگر قربانیان ترورهای بیولوژیك رژیم صهیونیستی در زمان نخست وزیری دوره اول بنیامین نتانیاهو است. وی با تزریق سم توسط دو فرد كانادایی كه از جاسوسان موساد بودند، در سپتامبر 1997 در سفری كه به عمان داشت مسموم و بیمار شد، اما در نهایت اسراییل وادار به فرستادن پادزهر این سم و نجات جان مشعل شد. در حال حاضر مشعل رهبر ارشد حماس است. بسیاری از تحلیلگران ترور ناكام خالد مشعل توسط عوامل موساد را عامل رسوایی و سرافكندگی رژیم صهیونیستی میدانند.
یاسر عرفات، رهبر جنبش آزادیبخش فلسطین نیز ازجمله كسانی است كه گمان میرود موساد در ماجرای مرگ وی نقش داشته است. ابو شریف، مشاور ویژه عرفات در سخنانی اعلام كرده كه نوع سم مورد استفاده در ترور عرفات ثالیوم نام دارد كه نامی ناشناخته و غیر رایج است و به سختی میتوان این سم یا آثار و علایم آن را شناخت. وی افزود سم مذكور خطرناك و بیبو و بیرنگ است كه از یک گیاه مخصوص بدست میآید و میتوان آن را بدون اینكه دیده شود، در غذا یا آب ریخت یا با استفاده از سرنگ در شریان و عروق یا پوست انسان تزریق كرد.
وی همچنین اظهار داشت كه كارشناسان سموم انگلیس و اروپا با این نوع سم آشنایی ندارند، اما كارشناس پرونده جنایی مرتبط با قتل با استفاده از سم، این نام را میشناسد و تاكید كرد كه سم مذكور از قدرت تاثیر بالایی برخوردار است و پس از گذشت 5 ساعت از تزریق آمپول یا خورانده شدن، هیچ پادزهری نمیتواند تاثیر آن را خنثی سازد. به گفته كارشناسان این سم به تدریج سیستم داخلی انسان را تخریب میكند و به نوبت كبد، كلیه، ریه و مغز انسان را از كار میاندازد تا در نهایت وی را بكشد و مدت زمان كشته شدن یك فرد با این سم در اشخاص مختلف متفاوت است و به ساختار جسمی و عمر وی و نیز قدرت سیستم داخلی بدن وی برای مقاومت در مقابل این سم بستگی دارد و به طور معمول بین 2 تا 8 ماه بطول میانجامد و بدین ترتیب به عوامل جنایت امكان میدهد كه از صحنه جرم دور شوند.
گزارش از حمیدرضا قربانی
انتهای پیام/