به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، محاکمه «دیلما روسف» رئیسجمهور برزیل به بهانههای اقتصادی و مالی، چیزی جز کودتای واشنگتن در این کشور نیست؛ کودتایی مانند آنچه سال 1964 رخ داد و طی آن، آمریکاییها با دخالت مستقیم خود یک نظام دیکتاتوری وحشیانه را بر برزیل حاکم کردند.
طی هفتههای گذشته دیدیم که «دیلما روسف» رئیسجمهور برزیل بر اساس یک سری اتهامات اقتصادی ساختگی، استیضاح و وارد روند محاکمه در دادگاههای این کشور شد. آنچه باید دانست این است که هرقدر هم این اتفاقات، یک پرونده قضایی جلوه داده شود، باز هم چیزی جز یک کودتای آمریکایی مانند دهها کودتای دیگر واشنگتن در سراسر دنیا نیست.
اگر کودتا در برزیل مطابق میل آمریکاییها پیش برود (چنانچه تا کنون اینگونه بوده)، باید نام این کشور را در کنار هندوراس و پاراگوئه، در لیست آخرین کودتاهای موفق آمریکا ثبت کرد. آمریکا سال 1964 هم در برزیل کودتا کرده و یک نظام دیکتاتوری وحشیانه را در این کشور روی کار آورده بود. در آن سال هم رئیسجمهور وقت برزیل مجبور شد از کنار کنارهگیری کند و واشنگتن در مسیر تحولات بعدی، ژنرال «کاستلو برانکو» را در این کشور به قدرت رساند. برانکو دیکتاتوری فاشیست بود که برای باقی ماندن در قدرت، دهها هزار نفر از مردم برزیل را قتلعام کرد.
«دیلما روسف» رئیسجمهور برزیل به اتهامات ساختگی
اختیارات ریاستجمهوری را از دست داده است
موضوع اصلی در گزارش حاضر، کودتای دیگری به دست آمریکا در برزیل است که سال 1964 رخ داد و آشنا شدن با آن، پیدا کردن دست آمریکا پشت کودتای اخیر را سادهتر میکند.
واشنگتن اخیراً در برزیل به یک موفقیت بسیار بزرگ دست پیدا کرد: توانست دموکراسی در این کشور را از بین ببرد تا مهمترین گام برای پس گرفتن کنترل این کشور از مردمش را برداشته باشد. «دیلما روسف» رئیسجمهور برزیل که اواخر اکتبر سال 2010 با رأی بیش از 55 میلیون برزیلی (بیش از 56 درصد آرا) توانسته بود اولین رئیسجمهور زن کشورش شود و سال 2014 نیز مجدداً این پست را تصاحب کند، ماه می سال جاری، هدف کودتای نرم آمریکا قرار گرفت.
17 آوریل سال 2016، مجلس نمایندگان برزیل تصویب کرد که روسف باید به اتهام دستکاری در حسابهای دولتی و بودجه کشور برای مخفی کردن کسری رو به افزایش، در دادگاه حاضر و محاکمه شود. این اتهام ساختگی با رأی مخالفان رئیسجمهور سوسیالیست برزیل که از حزب کارگر این کشور بود، به مجلس سنا رفت. این مجلس هم در تاریخ 12 می برگزاری جلسه دادگاه برای محاکمه روسف را تصویب کرد.
به این ترتیب قدرتها و اختیارات ریاستجمهوری از روسف گرفته شد و «میشل تِمِر» معاون وی که از مدتی پیش با مخالفان روسف همدست شده بود، به عنوان رئیسجمهور موقت، جایگزین او شد و حتی قول اصلاحات گسترده داد و کابینهای یکدست «مرد» و «سفیدپوست» را روی کار آورد.
برزیل تنها هدف آمریکا در منطقه نیستبا تعلیق ریاستجمهوری روسف به مدت 180 روز (مدتی که طبق قانون، باید حکم دادگاه درباره رئیسجمهور برزیل مشخص شود) برزیل هم به لیست کودتاهای موفق اخیر آمریکا در هندوراس و پاراگوئه پیوست. اگر به همین شکل پیش برود، مردم برزیل هم مانند مردم آرژانتین معنی واقعی حکومت نئولیبرالهای خونخوار را درک خواهند کرد.
به اعتراف بسیاری از مخالفان روسف، اگرچه دولت برزیل دچار فساد
گسترده است، اما شخص روسف مرتکب جرائم مالی نشده است
البته نباید فراموش کرد که کودتای اخیر، اولین کودتای واشنگتن در برزیل نبوده است. کودتای سال 1964 آمریکا در برزیل(که در ادامه بیشتر درباره آن توضیح خواهیم داد) نه تنها یک دیکتاتوری وحشیانه نظامی را در این کشور به قدرت رساند، بلکه دستور «لیندون جانسون» رئیسجمهور وقت آمریکا مبنی بر «برداشتن همه گامهای ممکن» برای تحقق این کودتا، اولین حلقه در زنجیره طولانی دخالتهای واشنگتن در آمریکای لاتین بود که کل منطقه را تحت تأثیر عملیات فاشیستی «کندور» قرار داد، عملیاتی که طی آن حکومتهای نظامی و سرکوبگر در آمریکای لاتین مخالفان خود را از بین بردند.
روی کار آمدن «میشل تمر» در برزیل طی کودتای اخیر هم که مصداق واقعی حکومت 1 درصد بر 99 درصد است (آمار نشان میدهد، تنها 1 درصد از مردم برزیل موافق ریاستجمهوری «تمر» هستند)، نشان میدهد مردم برزیل و در حقیقت همه ملتهای آمریکای لاتین چه اندازه در معرض خطر جنگهای ترکیبی و کودتاهای آمریکا هستند. برکناری روسف اثبات کرد که واشنگتن در مقابل جزئیترین اصلاحات در کشورهای آمریکای لاتین هم کوتاه نخواهد آمد. آنچه حزب کارگر برزیل در این کشور انجام داده بود مانعی مقابل تحقق منافع غارتگرانه کاخ سفید و سازمانهای چندملیتی میشد و بنابراین نباید ادامه پیدا میکرد.
افتادن برزیل در دام آمریکا، عواقب بدی برای جهان دارد و متأسفانه یک پیروزی مهم استراتژیک در مسیر تسلط دوباره واشنگتن بر آمریکای لاتین محسوب میشود. همچنین گامی مهم به سوی از بین بردن اتحاد کشورهای «بریکس» (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) است و این یعنی مانعی بزرگ مقابل چندقطبی کردن دنیا.
معترضان به کودتا مقابل خانه «تمر» نوشتهاند: «دفتر کودتا»
کودتاهای نرم آمریکا در ونزوئلا و آفریقای جنوبی هم در حال پیاده شدن است. در ونزوئلا، رفراندومی که برگزار شد، توانست امضاهای کافی را برای حذف «نیکولاس مادورو» از قدرت به دست آورد. در آفریقای جنوبی هم یک دادگاه حکم داد که «جاکوب زوما» دوباره باید به خاطر صدها اتهامی محاکمه شود که سال پیش از آنها تبرئه شده بود.
اما این دخالتهای آشکار، تنها کاری نیست که کاخ سفید دارد میکند. هم ونزوئلا و هم آفریقای جنوبی قربانی جنگی پنهان از سوی آمریکا هم هستند. در ونزوئلا موجی از ترور وجود دارد که همچنان افراد وفادار به انقلاب بولیواری را هدف قرار میدهد. در آفریقای جنوبی هم موجی از آتشسوزیهای عمدی به راه افتاده که دولت این کشور دست سفارت آمریکا (بخوانید: سیا) را پشت آنها میداند.
به نظر میرسد غرق کردن مناطق مختلف دنیا در آشوب و جنگ، اشتهای آمریکاییها را ارضا نکرده و اوباما اکنون مصمم است تا تکتک کشورهای مستقل روی کره زمین را هدف قرار دهد. در گزارش بعدی، علاوه بر توضیحات بیشتر درباره کودتای اخیر در برزیل، به وضعیت ونزوئلا و آفریقای جنوبی هم خواهیم پرداخت.
ارتباط نزدیک روسف با کشورهای محور مقاومت در آمریکای لاتین
از جمله ونزوئلا میتواند یکی از دلایل مهم توطئه علیه وی باشد
گذری به گذشتهای نه چندان دور: کودتای 1964 در برزیلدر اینجا گذری به یکی از مهمترین نقاط عطف تاریخ برزیل و منطقه آمریکای لاتین لازم است. کودتای سال 1964 در برزیل عواقب فاجعهباری برای همه کشورهای آمریکای لاتین داشت. در این سال، «خانیو داسیلوا کوادروس» رئیسجمهور وقت برزیل مجبور شد یا استعفا دهد و یا کشورش را متحمل کودتای نظامی کند. سپس «خوزه گولارت» معاون وقت رئیسجمهور جایگزین کوادروس شد. البته افسران نظامی جناح راست در برزیل با گولارت هم مخالف بودند، اما نظامیان وفادار به او موفق شدند جلوی فاشیستها را بگیرند.
کوادروس بهرغم محافظهکار بودن، برزیل را با جنبش عدم تعهد همجهت کرده بود و با اتحاد جماهیر شوروی هم روابط تجاری داشت. رویکرد گولارت نیز با رویکرد کوادروس تفاوت زیادی نداشت و بنابراین سیا، پنتاگون و وزارت خارجه آمریکا حتی پیش از به قدرت رسیدن او، نقشه کشیدن برای سرنگون کردن او را آغاز کرده بودند.
«ورنون والترز» افسر سازمان سیا، که تحت پوشش وابسته نظامی در برزیل فعالیت میکرد و بعدها نقشی حیاتی هم در شکل دادن عملیات کندور داشت، سازماندهی کودتاچیان در ارتش را به عهده گرفته بود. وی ترتیبی داد تا گولارت ابتدا با جنگ اقتصادی، بیثباتسازی سیاسی و جنگ رسانهای هدف قرار بگیرد. «گلوبو مدیا» رسانهای که در کودتای سال 2016 علیه روسف نقش عمدهای داشت، سال 1964 هم یکی از عوامل اصلی در هدف قرار دادن گولارت بود.
سیا بودجه تظاهراتهای عمومی را تأمین کرد، به مقامات مخالف دولت رشوه داد، جنبش کارگری مخصوص خودش موسوم به «مؤسسه آمریکایی توسعه آزاد کارگری» («آیفلد») را برای مبارزه با جنبش کارگری جناح چپ تأسیس کرد (آیفلد از طریق یواساید و موقوفه ملی دموکراسی بودجه خود را از وزارت خارجه آمریکا میگرفت)، و به طور خلاصه، از تاکتیکهایی استفاده کرد که چند سالی است نام «انقلاب رنگی» یا «جنگ ترکیبی» را به خود گرفتهاند.
جرم اصلی گولارت، تجارت با بلوک شرق، اصلاحات اقتصادی هرچند کوچک، تصویب قانونی مبنی بر محدود کردن انتقال سود شرکتهای چندملیتی به خارج از کشور، و ملی کردن یکی از شرکتهای وابسته به «تلفن و تلگراف بینالمللی» (آیتیتی) غول آمریکایی صنعت مخابرات جهان بود.
بنابراین آمریکاییها بعد از آنکه توانستند به اندازه کافی آشوب اقتصادی و بیثباتی در برزیل ایجاد و وجهه گولارت را با کمک رسانهها تخریب کنند، به بهانه اینکه رئیسجمهور برزیل به دنبال تأسیس یک نظام دیکتاتوری مستبد در این کشور است، کودتا علی او را کلید زدند. نظامیان ارتش که توسط آمریکا آموزش دیده بودند تا از شوروی متنفر باشند و مردم کشور خودشان را هم دشمن بدانند، دستور کودتا را دریافت نمودند و 31 مارس 1964، فاشیستها با حمایت آمریکا از جمله اعزام ناوهای هواپیمابر، ریو دو ژانیرو پایتخت برزیل را اشغال کردند.
«نه به کودتا»؛ تظاهرات حامیان روسف و حزب کارگر در برزیل
گولارت وادار شد برای جلوگیری از بروز یک جنگ داخلی میان طرفدارانش و مزدوران آمریکا، از کشور فرار کند. به جای او، ژنرال «کاستلو برانکو» که یک فاشیست بود، قدرت را به دست گرفت و هزاران نفر از مخالفان و معترضان را دستگیر کرد و آنها را شکنجه یا ترور نمود. جنگی که گولارت برای ممانعت از آن فرار کرده بود، بالأخره درگرفت و طی دهههای بعد، دهها هزار نفر سرکوب، شکنجه و کشته شدند.
کودتای 1964 در برزیل اگرچه اولین مورد از «جنگهای کثیف» در آمریکای لاتین نبود، اما نقش مهمی را در کمک به گسترش این درگیریها به سراسر این منطقه بازی کرد به گونهای که حاکمان سرکوبگر برزیل در کودتاهای شیلی، اروگوئه و آرژانتین، و آموزش جوخههای مرگ و شکنجه در آمریکای لاتین نیز نقشی کلیدی داشتند.
دیلما روسف رئیسجمهور برکنارشده برزیل هم خودش یکی از صدها هزار نفری بوده که به دست حاکمان قبلی این کشور شکنجه شدهاند. تا همین امروز هم شبکه نظامی عملیات کندور در بسیاری از ارتشهای آمریکای لاتین صاحب قدرت است و نفوذ سیا و پنتاگون در این کشورها همچنان ادامه دارد.
کودتای آمریکا در برزیل بخشی از استراتژی جنگ ترکیبی است
ارائه توضیحات بالا درباره کودتای سال 1964 در برزیل، برای درک کودتای اخیر برزیل و پی بردن به نقش قطعی (اگرچه شاید اثباتنشده) آمریکا در این کودتا ضرورت داشت. در گزارش بعدی به طور مفصلتر به پرونده کودتای اخیر در برزیل و همینطور خطری خواهیم پرداخت که ونزوئلا و آفریقای جنوبی را تهدید میکند.
منبع: مشرق
انتهای پیام/