به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، جنگ جهانی دوم با بیش از 73 میلیون قربانی، قطعاً یکی از مرگبارترین رویدادهای معاصر ما بود. با این حال، آمریکاییها بعد از جنگ جهانی دوم، سیاستهایی در پیش گرفتند که به کشته شدن 20 تا 30 میلیون نفر، یعنی حدود یک سوم از قربانیان جنگ جهانی انجامید. مسلماً این شمار قربانی برای هیچ کشور دیگری قابلتصور نیست. جنگهای مستقیم و غیرمستقیم آمریکا در افغانستان، اندونزی، پاکستان، سودان، عراق و کشورهای دیگر جان میلیونها نفر را گرفته و کشور ما نیز با بیش از 260 هزار شهید، یکی از قربانیان همین جنگها بوده است. آمریکاییها نه تنها خود غیرنظامیان و کودکان را به خاک و خون کشیدهاند، بلکه به حکومتهای تحت حمایتشان روشهای شکنجه و ترور را آموزش دادهاند.
بخشی از جنایتهای آمریکا در افغانستان؛ عکس یادگاری «اندرو هولمز» با پسر 15 سالهای که «تیم قتل» کشته بود
دولت آمریکا از دوران جنگ سرد تا همین امروز، خود را حامی آزادی و دموکراسی در سراسر جهان معرفی کرده است، در حالی که وقتی نگاه دقیقتری به نتایج سیاست خارجی این کشور بیندازید متوجه خواهید شد که کاخ سفید، جز به مرگ و بدبختی در دنیا دامن نزده است[1]. بررسی تمام آمار موجود درباره درگیریهای نظامی آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم نشان میدهد که برنامههای «گسترش آزادی» واشنگتن، حدود 20 تا 30 میلیون نفر را در سراسر جهان به کام مرگ کشیده است.
بعد از حوادث 11 سپتامبر، عصبانیتی قابلدرک (اگرچه از روی بیاطلاعی) وجود مردم آمریکا را فراگرفت. کمتر کسی در آن زمان به خود زحمت میداد تا به این واقعیت اشاره کند که آمریکا تا کنون بارها همین احساس عصبانیت را در دل مردم کشورهای مختلف دنیا کاشته است. اگر هم اشارهای به این واقعیتها میشد، به سرعت در هیاهوی «جنگ با تروریسم» گم میشد. اکنون بعد از گذشت 15 سال، زمان آن رسیده که بپرسیم آمریکا از پایان جنگ جهانی دوم تا کنون چند 11 سپتامبر در کشورهای دیگر ایجاد کرده است؟
به رقم آنکه گزارش پیش رو، تعداد زیادی از کشورهای قربانی جنگافروزی آمریکا را ذکر کرده، اما قطعاً آمار واقعی قربانیان سیاستهای واشنگتن از این تعداد، بیشتر است. تنها بررسی کودتاهایی که سازمان سیا در کشورهای مختلف انجام داده و شاید در بسیاری از آنها آمار قربانیان هرگز فاش نشده باشد، نشان میدهد، سیاستهای کاخ سفید بعد از جنگ جهانی دوم، بسیار بیشتر از 30 میلیون نفر را قربانی کرده است.
توضیحاتی درباره منطق پشت اعداد و ارقام گزارش پیش از پرداختن به اصل موضوع، باید توضیحاتی درباره منطقی ارائه شود که اعداد و ارقام این گزارش بر اساس آن جمعآوری شدهاند. در گزارش پیش رو، آمار قربانیان در درگیریهایی مدنظر قرار گرفته که آمریکا در آنها نقش مهمی داشته است، از جمله جنگهای نیابتی پنهان و انقلابهای ساختگی بیشمار در کشورهای سراسر جهان. هر جا آمریکا یک عامل اصلی در بروز درگیری بوده، کاخ سفید مسئول قربانیان آن درگیری در نظر گرفته شده است، چراکه اگر دخالت آمریکا نبود، آن درگیری هیچگاه شکل نمیگرفت.
بر این اساس، نیروهای نظامی آمریکا به طور مستقیم در مرگ حدود 10 تا 15 میلیون انسان طی جنگهای کره، ویتنام، و دو جنگ عراق بودهاند. از سوی دیگر، آنچه مردم آمریکا کمتر اطلاعاتی درباره آن دارند، نقش کشورشان در جنگهای نیابتی از جمله در افغانستان، آنگولا، جمهوری دموکراتیک کنگو، تیمور شرقی، گواتمالا، اندونزی، پاکستان و سودان است که منجر به کشته شدن 9 تا 14 میلیون نفر شده است. سایر قربانیان در کشورهای کوچکتری بودهاند که شمار آنها بیش از نیمی از کل کشورهای دنیاست.
نتیجه نهایی اینکه آمریکا عملاً در تمام نقاط دنیا دخالت کرده و این دخالتها بین 20 تا 30 میلیون کشته بر جای گذاشته است[2]. در عین حال، برخی کارشناسان معتقدند در هر جنگ، به ازای هر یک قربانی، 10 نفر مجروح وجود دارد. به هر حال، در پاسخ به سؤالی که پیشتر مطرح کردیم شاید بتوان گفت: آمریکا تا کنون 10 هزار 11 سپتامبر در نقاط مختلف دنیا ایجاد کرده است.
آخرین نکتهای که باید در اینجا بیان شود، درباره ارقامی است که طی گزارش خواهید دید. شمار نیروهای آمریکایی که طی درگیریهای توصیف شده در این گزارش کشته شدهاند، در آمار گنجانده نشده، نه به این خاطر که مرگ این افراد اهمیتی ندارد، بلکه به این دلیل که موضوع گزارش حاضر، شمار قربانیانی است که آمریکاییها از کشورهای دیگر گرفتهاند.
نیمه اول سال 2010، عدهای از سربازان آمریکایی در افغانستان برای تفریح، دستکم چهار غیرنظامی افغان را کشتند و اعضای بدن برخی از آنها را جدا کردند؛ جنایتهای داعش از ارتش آمریکا هم برمیآید
همچنین تعیین تعداد دقیق قربانیان تقریباً غیرممکن است، چراکه مورخان نیز دائماً تخمینهای خود را تغییر میدهند. این گزارش نیز ادعایی درباره دقیق بودن ارقام ارائه شده ندارد. با این وجود، آنچه مسلم است اینکه تعداد قربانیان سیاستهای آمریکا حتی با در نظر گرفتن تخمینهای حداقلی، چندین میلیون نفر است و دخالتهای این کشور در همه جای دنیا، نتیجهای جز قتل و آوارگی مردم غیرنظامی نداشته و این آمار، واشنگتن را همردیف رژیمهای دیکتاتوری قرن بیستم قرار میدهد.
37 کشوری که قربانی جنایات آمریکاییها شدند سیاستهای آمریکا دستکم در 37 کشور دنیا جان مردم را گرفته است. گروه بینالملل مشرق در ادامه این گزارش و قسمت دومی که بعداً منتشر میشود لیست این کشورها و توضیحاتی مختصر درباره آنها را در اختیار مخاطبان قرار میدهد. لیست زیر بر اساس ترتیب الفبایی نام کشورها مرتب شده است.
1- اروگوئه «عملیات کاندور» عملیات مشترکی میان 6 حکومت استبدادی در آمریکای جنوبی بود: اروگوئه، آرژانتین، برزیل، بولیوی، پاراگوئه، و شیلی. این 6 حکومت اطلاعات درباره مخالفان خود را با یکدیگر به اشتراک میگذاشتند و برآورد میشود در نتیجه این عملیات، 13 هزار نفر کشته شدند[3]. این عملیات 25 نوامبر 1975 در شیلی و با «اتحاد بینآمریکایی درباره اطلاعات نظامی» کلید خورد.
به اعتراف «جان تیپتون» مأمور سیاسی سفارت آمریکا در شیلی، سازمان سیا و پلیس مخفی شیلی با یکدیگر همکاری میکردهاند. همچنین 6 مارس سال 2001، نیویورکتایمز از وجود یک سند محرمانه وزارت خارجه خبر داد که اخیراً افشا شده و نشان میدهد آمریکا در کمک به برقراری ارتباطات لازم برای عملیات کاندور هم به حکومتهای آمریکای جنوبی کمک کرده است[4].
یکی از قربانیان حملات هوایی آمریکا در افغانستان؛ یکی از نیروهای آمریکایی بعد از پیدا کردن جسد، با چاقو به آن حمله کرد؛ همچنین گروهبان دوم «کالوین گیبز» در حالی که با یک قیچی بازی میکرد، گفت: «نمیدانم این قیچی میتواند انگشت را هم ببرد یا نه»
2- افغانستان دولت آمریکا[5] مسئول مرگ 1 تا 1.8 میلیون نفر در افغانستان طی جنگ میان شوروی با این کشور[6] است. آمریکاییها شوروی را فریب دادند و مجاب کردند تا به افغانستان حمله کند[7]. «زبیگنیو برژینسکی» مشاور «کارتر»، سال 1998 طی مصاحبه با نشریه فرانسوی «لو ناول آبزرواتور» اعتراف کرد به مجاهدین در افغانستان کمک کرده است. همین کمکها موجب شد تا مجاهدین در افغانستان قدرت بگیرند، با دولت این کشور که روابط خوبی با شوروی داشت، درگیر شوند و بنابراین شوروی تصمیم به دخالت در افغانستان بگیرد.
برژینسکی در اینباره میگوید: «طبق روایت رسمی تاریخ، کمکهای سازمان سیا به مجاهدین سال 1980 آغاز شد، یعنی پس از آنکه ارتش شوروی (24 دسامبر 1979) به افغانستان حمله کرد. اما واقعیت چیز دیگری است. این کمکها 3 ژوئیه 1979 زمانی آغاز شد که کارتر اولین دستور کمک مخفی به مخالفان حکومت طرفدار شوروی در کابُل را امضا کرد. همان روز، من یک یادداشت به رئیسجمهور نوشتم و توضیح دادم که به نظر من این کمکها منجر به دخالت نظامی شوروی خواهد شد[8].»
مشاور سابق رئیسجمهور آمریکا در توجیه تلهای که برای شوروی پهن کرده میگوید هدفش این بوده که ویتنام (= شکست بزرگِ) شوروی را رقم بزند و باعث فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شود: «حسرت بخورم؟! این عملیات مخفی ایدهای عالی بود. باعث شد روسها به دام افغانستان بیفتند، بعد شما میخواهید از این بابت پشیمان باشم[9]؟»
سیا مبلغی بین 5 تا 6 میلیارد دلار برای ضربه زدن به شوروی در جنگ افغانستان خرج کرد. پس از پایان این جنگ 10 ساله، بیش از یک میلیون نفر کشته شده و افغانستان 60 درصد از بازار هروئین آمریکا را در دست گرفته بود. آمریکا به طور مستقیم در کشته شدن حدود 12 هزار افغان نقش داشت. بسیاری از این قتلها نتیجه بمباران تلافیجویانه آمریکا پس از 11 سپتامبر بود. اما ظاهراً این تعداد کافی نبود، چون ارتش آمریکا نهایتاً اقدام به اشغال افغانستان کرد.
جسد کودک 15 ساله افغان که توسط گروهی در ارتش آمریکا موسوم به «تیم قتل» کشته شد؛ اعضای این تیم بعدها در دادگاه مقصر شناخته و محکوم شدند، اما ارتش آنها را تبرئه کرد
3- السالوادور جنگ داخلی سالهای 1981 تا 1992 السالوادور، نتیجه 6 میلیارد دلار کمک آمریکا به دولت این کشور برای سرکوب جنبشی بود که هدفش تحقق عدالت اجتماعی بود. یکی از اعضای فراری گارد ملی السالوادور طی مصاحبهای که در نیویورکتایمز منتشر شد، اعتراف کرد که طی این مدت، مشاوران نظامی آمریکا روشهای شکنجه زندانیان نوجوان را به جوخهای 12 نفره در ارتش السالوادور آموزش میدادند. وی به عنوان یکی از این 12 نفر، بخشی از آموزشهای خود را در یکی از پایگاههای آمریکایی در پاناما دیده بود.
سال 1981 حدود 900 روستایی تنها در یک روستا به دست 12 سربازی کشته شدند که 10 نفر از آنها فارغالتحصیل «مدرسه [قاره] آمریکا» بودند، مدرسهای که به دست دولت آمریکا اداره میشد. با این حال، این 900 نفر، تنها بخش کوچکی از 75 هزار نفری بودند که طی جنگ داخلی کشته شدند.
طبق گزارش سال 1993 کمیسیون حقیقتیاب سازمان ملل، بیش از 96 درصد از موارد نقض حقوق بشر در طول جنگ داخلی السالوادور توسط ارتش این کشور یا جوخههای مرگ شبهنظامی مرتبط با آن انجام شد[10]. این کمیسیون، فارغالتحصیلان «مدرسه آمریکا» را مسئول بسیاری از جنایتها طی این جنگ دانست. هیأت نظارت کاخ سفید نیز سال 1996 گزارشی را منتشر و بسیاری از اتهامها علیه این مدرسه را تأیید کرد. همان سال، پنتاگون اسنادی را از حالت محرمانه خارج کرد که نشان میداد فارغالتحصیلان «مدرسه آمریکا» در زمینه قتل، اخاذی، سوءرفتار فیزیکی حین بازجویی (بخوانید: شکنجه)، بازداشت غیرقانونی، و سایر روشهای کنترل مردم آموزش دیده بودند.
بنا به قوانین ارتش آمریکا، هر قربانی را بعد از مرگ برهنه میکنند تا اگر خالکوبی وجود داشت، فرد شناسایی شود
4- اندونزی سال 1965، یک کودتا در اندونزی[11]، ژنرال «سوهارتو[12]» را به جای ژنرال «سوکارنو» به قدرت رساند. آمریکا نقش مهمی در این تغییر حکومت ایفا کرد[13]. «رابرت مارتنز» عضو سابق سفارت آمریکا در اندونزی توضیح داده که دیپلماتهای آمریکایی و افسران سازمان سیا چگونه 5000 اسم را به جوخههای مرگ ارتش اندونزی داده و بعد از کشته یا دستگیر شدن آنها، کنار اسمهایشان تیک زدهاند. مارتنز اعتراف میکند که «احتمالاً خون افراد زیادی به گردن من است، اما این [واقعیت] همیشه هم بد نیست. گاهی در یک لحظه تعیینکننده، باید ضربات مهلکی وارد کنید.» برآوردها درباره کشتهشدگان[14] در این کودتا بین 500 هزار تا 3 میلیون نفر را نشان میدهد[15].
آمریکا بین سالهای 1993 تا 1997 حدود 400 میلیون دلار کمک اقتصادی به جاکارتا کرد و دهها میلیون دلار نیز اسلحه به اندونزی فروخت. کلاهسبزهای یگان ویژه آمریکا همچنین دورههای آموزشی برای نیروهای ویژه اندونزی برگزار کردند، نیروهایی که مسئول جنایات بسیاری در تیمور شرقی بودند.
5- ایران ایران بین سالهای 1980 تا 1988 حدود 262 هزار نفر را در جنگ علیه عراق از دست داد[16] (همچنین به توضیحات عراق مراجعه کنید). آمریکا در این جنگ به هیچ عنوان بیطرف یا بیکار نبود. تنها در یکی از مواردی که دست آمریکا را در جنگ ایران و عراق میتوان دید، 3 جولای 1988، ناو آمریکایی «وینسنس» در حالی که درون آبهای ایران از نیروهای نظامی عراق پشتیبانی میکرد، دو موشک به سوی یک هواپیمای ایرباس ایرانی شلیک کرد. این هواپیمای غیرنظامی که به شکلی کاملاً معمولی در حال انتقال 290 مسافر بود، در اثر حمله ناو آمریکایی سقوط کرد و تمام سرنشینان و خدمه آن کشته شدند[17].
قربانیان حمله شیمیایی به حلبچه؛ ایرانیها از نزدیک شاهد جنایتهای آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم بودهاند
6- آرژانتین (به توضیحات اروگوئه مراجعه کنید)
7- آنگولا بومیان آنگولا سال 1961 مبارزه علیه پرتغالیها را آغاز کردند و سال 1977 یک دولت آنگولایی توسط سازمان ملل به رسمیت شناخته شد. آمریکا یکی از کشورهای معدودی بود که با این تصمیم سازمان ملل مخالف بود و سال 1986 کمکهای مادی به «یونیتا» از گروههای معارض در آنگولا را آغاز کرد[18]. تلاش یونیتا برای سرنگونی دولت آنگولا تا همین امروز هم ادامه دارد. در حالی که آمریکاییها دخالت در آنگولا[19] را تحت عنوان واکنش به مداخله 50 هزار نیروی کوبایی در این کشور توجیه کردند، اما «پیرو گلایجسز» استاد تاریخ دانشگاه «جانز هاپکینز» آمریکا میگوید واقعیت، دقیقاً عکس این است. اعزام نیروهای کوبایی، واکنشی به حمله مخفیانه کشور «زئیر» (نام سابق کنگو) با حمایت مالی سیا[20] و همینطور هجوم آفریقای جنوبی (متحد آمریکا) به سوی پایتخت آنگولا بود. سه برآورد درباره تلفات[21] این جنگ ارقامی بین 300 هزار تا 750 هزار قربانی را نشان میدهند[22].
8- برزیل (به توضیحات اروگوئه مراجعه کنید)
9- بنگلادش (به توضیحات پاکستان مراجعه کنید)
10- بولیوی وقتی بولیوی موفق شد معادن قلع کشورش را ملی کند و زمینهایش را میان بومیان تقسیم کرد، آمریکاییها آنقدر ناراحت شدند که تصمیم گرفتند حکومت این کشور را تغییر دهند. بنابراین «هوگو بانزر» بولیویایی که ابتدا در «مدرسه [قاره] آمریکا» در پاناما (تحت مدیریت واشنگتن) و بعدها در قرارگاه «فورت هود» در تگزاس (و بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در دنیا) آموزش دیده بود، برای این هدف انتخاب شد.
عکس یادگاری مورلاک با جسد پسر 15 ساله افغان؛همانگونه که در تصویر مشخص است، «گیبز» انگشت کوچک دست راست این پسر را بریده است؛ وی این انگشت را به عنوان جایزه اولین قربانی افغان خود برداشت و به هولمز نشان داد
وی طی این مدت بارها و بارها با «رابرت لوندین» سرگرد نیروی هوایی آمریکا مشورت کرد و بالأخره در سال 1971 با کمک همین نیرو (به خصوص سیستمهای رادیویی) کودتایی موفق را در بولیوی شکل داد. وی طی دو سال اول از حکومت دیکتاتوری خود، حمایتهای نظامی بسیار زیادی از آمریکاییها دریافت کرد.
سال 1975 در پی اعتصاب کارگران معادن قلع، ارتش بولیوی دست به قتلعام این کارگران زد. همچنین وقتی کلیسای کاتولیک بولیوی این قتلعام را محکوم کرد، بانزر با کمک اطلاعاتی که از سازمان سیا دریافت میکرد، کشیشها و راهبههای مخالف خود را شناسایی کرد و هدف قرار داد. استراتژی ضدکلیسایی وی که به «طرح بانزر» مشهور شد، سال 1977 توسط 9 دیکتاتوری دیگر در آمریکای لاتین نیز پیاده شد[23]. رژیم بانزر به «ناپدید» کردن 100 نفر، ترور 39 نفر و قتلعام بیش از 400 نفر دیگر طی دوران تصدی حکومت در بولیوی متهم شده است[24] (همچنین به توضیحات اروگوئه مراجعه کنید).
11- پاراگوئه (به توضیحات اروگوئه مراجعه کنید)
12- پاکستان سال 1971 پاکستان غربی (حکومتی استبدادی و تحت حمایت آمریکا)، به طرز وحشیانهای به پاکستان شرقی حمله کرد. این جنگ زمانی به پایان رسید که هند (به علت هجوم پناهندگان به این کشور) به پاکستان شرقی (بنگلادش کنونی) حمله کرد و نیروهای پاکستان غربی را شکست داد[25]. برخی منابع[26] آمار کشتهشدگان در این جنگ را 3 میلیون نفر[27] و منابع دیگر 1.5 میلیون نفر تخمین زدهاند.
طی این درگیری که برخی آن را یک نسلکشی به دست پاکستان غربی توصیف میکنند، میلیونها نفر کشته شدند. پاکستان غربی از مدت ها پیش متحد آمریکا محسوب میشد و اولین بار، آمریکاییها 411 میلیون به این کشور کمک کردند تا بتواند ارتش خود را تأسیس کند. طی جنگ نیز واشنگتن 15 میلیون دلار تسلیحات به پاکستان غربی تحویل داد[28].
اسلحهای که «تیم قتل» ادعا میکند کنار یکی از قربانیان پیدا شده؛ «گیبز» که فرمانده جوخه بود، اسلحههایی را کنار جسد غیرنظامیان میگذاشت تا قتل آنها توجیه کند
13- پاناما ماه دسامبر سال 1989 نیروهای آمریکایی به پاناما حمله کردند تا (به ظاهر) «مانوئل نوریگا» رئیسجمهور این کشور را دستگیر کنند. این اقدام واشنگتن به خوبی نشان میدهد که از دیدگاه آمریکا، این کشور صاحب اختیار جهان است و میتواند هر کسی را که بخواهد، دستگیر کند. این در حالی است که نوریگا از سالها قبل، برای سیا کار میکرد، اما دیگر از چشم آمریکاییها افتاده بود، تا حدی به این خاطر که با ساندینیستها در نیکاراگوئه مبارزه نمیکرد. طبق برآوردها، در جریان حمله آمریکا به پاناما، بین 500 نفر تا 4000 نفر کشته شدند[29].
14- تیمور شرقی دسامبر سال 1975 «جرالد فورد» رئیسجمهور و هنری کیسینجر وزیر خارجه آمریکا به اندونزی رفتند و به «سوهارتو» رئیسجمهور این کشور اجازه دادند تا از سلاحهای آمریکایی (که طبق قوانین نباید برای تجاوز استفاده میشدند) استفاده کند. فردای روزی که مقامات آمریکایی اندونزی را ترک کردند، حمله این کشور به تیمور شرقی آغاز شد. طی این جنگ که به قول «دانیل موینهان» سفیر آمریکا در سازمان ملل «آنطوری که [آمریکا میخواست] اتفاق افتاد»، 200 هزار نفر از جمعیت 700 هزار نفری تیمور شرقی کشته شدند[30].
16 سال بعد، در تاریخ 12 نوامبر سال 1991، طی یک مراسم یادبود 217 نفر از جمله تعداد زیادی کودک که در «دیلی» پایتخت تیمور شرقی، راهپیمایی میکردند، توسط نیروهای ویژه شوک اندونزی موسوم به «کوپاسوس» کشته شدند. فرماندهی این نیروها را دو فرمانده آموزشدیده در آمریکا به نامهای «پرابوو سوبیانو» (داماد سوهارتو) و «کیکی سیاهناکری» به عهده داشتند[31]. بعد از این اتفاق، کامیونهایی اجساد کشتهشدگان را درون دریا ریختند.
یکی از صحبتهایی که بین اعضای «تیم قتل» رد و بدل شد، درباره ریختن شیرینی روی زمین طی عبور از درون یک روستا و شلیک به کودکانی بود که برای برداشتن شیرینی میآمدند
15- چاد طبق برخی برآوردها، دولت چاد که ژوئن سال 1982 به رهبری «حسین حبری» و با حمایتهای مالی و تسلیحاتی سیا روی کار آمد، طی هشت سال حکومت، حدود 40 هزار نفر را در این کشور کشته و 200 هزار نفر را شکنجه کرد[32]. حبری سال 1990 طی یک کودتا برکنار شد و به سنگال گریخت. سال 2001 در سنگال پروندهای علیه او تشکیل شد و تا مرز محکومیت هم پیشرفت، اما حکم یک دادگاه مانع از ادامه پیگیری این پرونده شد.
سپس پروندهای دیگر در بلژیک علیه حبری باز شد. با این حال، ژوئن سال 2003 آمریکا دولت بلژیک را تهدید کرد که اگر این پرونده را پیگیری کند، ممکن است میزبانی مقر ناتو را از دست بدهد. این تهدید موجب شد تا بلژیک، به کل، قانونی را لغو کند که به قربانیان جنایتهای صورت گرفته در کشورهای دیگر، اجازه میداد تا در دادگاههای بلژیک شکایت کنند.
16- چین تخمین زده میشود که حدود 900 هزار چینی طی «جنگ کره» کشته شدهاند (همچنین به توضیحات کره در قسمت بعدی گزارش مراجعه کنید).
17- جمهوری دومینیکن سال 1962، «خوان بوش» رئیسجمهور دومینیکن شد، اما برنامههایش برای اصلاحات ارضی و خدمات عمومی به مذاق آمریکاییها خوش نیامد. بنابراین بوش تنها 7 ماه پس از به دست گرفتن ریاستجمهوری، طی یک کودتا به دست سیا سرنگون شد. سه سال بعد، زمانی که گروهی در دومینیکن تلاش کرد تا بوش را دوباره به قدرت برساند، آمریکا حمله به این کشور را کلید زد و 22 هزار سرباز و تفنگدار دریایی[33] را به دومینیکن اعزام کرد. طی این جنگ[34]، حدود 3000 نفر در دومینیکن کشته شدند.
اعضای تیم درباره ریختن شیرینی جلوی خودروی نظامیشان و رد شدن از روی کودکان افغان هم صحبت کردند
18- سودان سودان از سال 1955 که استقلال خود را به دست آورد، بخش عمده تاریخ خود را درگیر جنگ داخلی بوده است. طبق آمار، تنها تا سال 2003، حدود 2 میلیون نفر در این جنگ داخلی کشته شده بودند. به علاوه، مشخص نیست که آیا آمار کشتهشدگان در منطقه «دارفور» در این ارقام گنجانده شده یا مستقل از آنهاست.
گروههای حقوق بشری معتقدند که سیاستهای آمریکا به طولانی شدن جنگ داخلی در سودان منجر شده است. واشنگتن از اقدامات برای سرنگونی دولت مرکزی در خارطوم حمایت میکند. سال 1999 «مادلین آلبرایت» وزیر خارجه وقت آمریکا[35] با رهبر «ارتش آزادیبخش مردم سودان» دیدار کرد. این معارض سودانی بعدها گفت آلبرایت به او قول داده اگر طرح صلحی را نپذیرد که مصر و لیبی مطرح میکنند، آمریکا برای نیروهایش مواد غذایی تأمین خواهد کرد.
سال 1978 وسعت ذخایر نفت سودان کشف شد و تنها دو سال طول کشید تا این کشور به ششمین کشور دنیا از نظر میزان دریافت کمکهای نظامی از آمریکا تبدیل شود. طبیعی است که وقتی آمریکاییها به چنین دولتی کمک میکنند تا به قدرت برسد، سهمی از نفت این کشور هم خواهند خواست.
آگوست سال 1998 آمریکا خارطوم را با 75 موشک کروز هدف قرار داد به این بهانه که میخواهد یک کارخانه سلاحهای شیمیایی متعلق به اسامه بنلادن را نابود کند. واقعیت این بود که بنلادن دیگر صاحب آن کارخانه نبود، بلکه این کارخانه تنها تأمینکننده منابع دارویی برای ملت فقیر سودان بود. پس از این بمباران، احتمالاً دهها هزاران نفر به دلیل کمبود دارو برای درمان مالاریا، سل و بیماریهای دیگر کشته شدند. تنها واکنش آمریکا این بود که هزینه بسته شدن پروندهای را پرداخت کرد که مالک کارخانه به دادگاه برده بود.
گروهبان دوم «کالوین گیبز» قیچی جراحی او در جیب یونیفرمش مشخص است؛ گیبز با این قیچی دستکم انگشت دو غیرنظامی افغان را قطع کرد؛ وی علاوه بر اینها استخوانهای پا و دندان هم از قربانیان خود به غنیمت برده بود
19- شیلی سازمان سیا در انتخاباتهای سال 1958 و 1964 شیلی مداخله کرد، اما سال 1970 بالأخره یک سوسیالیست به نام «سالوادور آلنده» رئیسجمهور شیلی شد. سیا ابتدا قصد داشت تا پیش از مراسم تحلیف آلنده، یک کودتای نظامی را به انجام برساند، اما این نقشه با مخالفت ژنرال «رنه اشنایدر» رئیس ستاد ارتش شیلی مواجه شد. سازمان سیا سپس همراه با برخی از افراد در ارتش شیلی، نقشهای برای ترور اشنایدر کشید، که این نقشه هم شکست خورد.
با این حال، نیکسون تصمیم نداشت دست از سر شیلی بردارد و بنابراین به سیا دستور داد تا شرایط کودتا را در این کشور فراهم کند. این آمادهسازی شامل جنگهای چریکی، بمبگذاری، تخریب، تحریک مردم به اعتصاب و ایجاد وحشت بود. 11 سپتامبر 1973 وقتی آلنده «در اثر خودکشی یا ترور» درگذشت، «هنری کیسینجر» وزیر خارجه وقت آمریکا گفت: «من دلیلی نمیبینم که بایستیم و ببینیم یک کشور به دلیل بیمسئولیتی مردمش، کمونیست میشود[36].» در نتیجه، ژنرال «آگوستو پینوشه[37]» (یکی از نمادهای دیکتاتوری[38] در آمریکای لاتین) 17 سال حکومت را در شیلی به دست گرفت و حدود 3000 نفر از مردم این کشور را کشت و بسیاری دیگر را شکنجه یا «ناپدید» کرد[39] (همچنین به توضیحات اروگوئه مراجعه کنید).
20- عراق جنگ عراق و ایران[40] بین سالهای 1980 تا 1988 حدود 105 هزار قربانی از عراقیها گرفت[41]. «هاوارد تیچر» عضو سابق شورای امنیت ملی آمریکا اعتراف میکند که کشورش میلیاردها دلار وام به عراقیها داده و از راههای دیگر نیز به صدام کمک میکرد، از جمله تأمین سلاحها و تجهیزات نظامی مورد نیاز ارتش عراق، از جمله سلاحهای بیولوژیکی.
جنگ عراق و ایران، تنها بلایی نبود که آمریکاییها بر سر عراق آوردند. بعد از آنکه عراق در تاریخ 2 آگوست 1990 به کویت حمله کرد، آمریکا از صدام خواست تا عقبنشینی کند و چهار روز بعد، سازمان ملل تحریمهای بینالمللی علیه عراق وضع کرد. آنچه باید دانست اینکه عراق بدون دلیل هم به کویت حمله نکرد. «ایپریل گلاسپی» سفیر وقت آمریکا در عراق به صدام گفته بود که آمریکا موضعی در قبال مناقشه میان عراق با کویت ندارد. بنابراین چراغ سبز به صدام داده شده بود، اما ظاهراً این اجازه بیشتر یک تله بود.
خودروی منفجر شده پلیس ملی افغانستان؛ گیبز درون این خودرو یک کلاشنیکف پیدا کرد و آن را به غنیمت برد؛ وی بعدها از این اسلحه برای توجیه قتل یک غیرنظامی افغان استفاده کرد
برای جلب حمایت مردم آمریکا از حمله به عراق، دختر سفیر کویت در آمریکا مقابل کنگره و به دروغ شهادت داد که نیروهای عراقی به نوزادان درون بیمارستانهای کشورشان هم رحم نمیکنند و دستگاههای انآیسییو (محفظه نگهداری از کودکان نارس) را از برق میکشند[42]. به این ترتیب، حمایت از حمله آمریکا به عراق، شعلهور شد.
17 ژانویه سال 1991 حمله هوایی آمریکا به عراق آغاز شد و 42 روز بعد، این حملات پایان یافت. 23 فوریه، جورج بوش پدر دستور داد تا حمله زمینی آغاز شود. در این حمله بدون آنکه هیچ نیازی به کشتن پرسنل نظامی عراق باشد، حدود 150 نیروی آمریکایی در مقابل 200 هزار عراقی کشته شدند. تعدادی از این عراقیها وحشیانه طی حادثه «بزرگراه مرگ» کشته شدند. ضمناً حدود 400 تُن اورانیوم ضعیف شده نیز به دست نیروهای آمریکایی در عراق باقی ماند.
تعداد زیادی از مردم عراق نیز بعدها بر اثر جراحتهای ناشی از جنگ، آسیبهای وارد شده به تأسیسات تصفیه آب یا سایر زیرساختهای عراق، و یا تحریمهای بینالمللی جان خود را از دست دادند. سال 1995 سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل (فائو) گزارش داد که تحریمها علیه عراق از سال 1990 جان 576 هزار کودک را گرفته است[43]. وقتی درباره این موضوع از «آلبرایت» نماینده وقت آمریکا در سازمان ملل، پرسیده شد که آیا کشته شدن نیم میلیون کودک (رقمی بیش از کودکان کشته شده در هیروشیما)، ارزشش را دارد، وی پاسخ داد: «به نظر من، سؤال بسیار سختی است، اما ما معتقدیم ارزشش را دارد[44].»
سال 1999 یونیسف گزارش داد که هر ماه 5000 کودک در عراق بر اثر تحریمها و جنگ با آمریکا کشته میشوند. برخی برآوردهای دیگر حاکی از این بود که بین سالهای 1990 تا مارس 1998، تعداد کودکان کمتر از 5 سال که جان خود را از دست دادند، 227 هزار نفر بوده است، یعنی دو برابرِ آمار دهه قبل. طبق همین برآوردها، این آمار تا سال 2000 به 350 هزار نفر رسید[45]. تعداد این کودکان هر قدر که باشد، نشاندهنده یک واقعیت است: آمریکا از این پیامدهای تحریمها باخبر بوده، اما آگاهانه و به عنوان بخشی از استراتژی تحمیل درد به مردم عراق با هدف شوراندن آنها علیه حکومت، به تحریمها ادامه داده است.
عزاداری برای 10 دانشآموز افغان که طی حمله شبانه نیروهای آمریکایی کشته شدند؛ دانشآموزان بین 12 تا 18 سال داشتند
پروژههای آمریکا در عراق، مرحله دیگری هم داشت. همانگونه که پایان جنگ سرد به آمریکا جسارت حمله به عراق در سال 1991 را داد، حوادث 11 سپتامبر نیز زمینهای برای جنگ کنونی علیه عراق فراهم کرد. در حالی که دروغهای پشت برخی از جنگهای آمریکا، مدتها بعد آشکار میشود، دروغهای پشت جنگ عراق، تقریباً همان زمان که گفته شدند، آشکار هم شدند. هیچ خبری از سلاح کشتار جمعی در عراق نبود؛ آمریکا به دنبال گسترش دموکراسی در عراق نبود؛ و واشنگتن علاقهای به نجات دادن مردم عراق از دست یک دیکتاتور نداشت.
تعداد کل کشتهشدگان عراق در نتیجه جنگ فعلی، 654 هزار نفر است[46] که طبق تحقیقات دانشگاه جانز هاپکینز، 600 هزار نفر از آنها با «اعمال خشونتآمیز» کشته شدهاند.
همانطور که در ابتدای گزارش هم اشاره شد، برآورد دقیقتر از آمار قربانیان جنگهای آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم باید شامل کشتهشدگان بر اثر کودتاهای سیا در سراسر دنیا نیز شود.
منبع: مشرق
انتهای پیام/