به گزارش خبرنگار
دولتگروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، حجتالسلام والمسلمین حسن روحانی رییس جمهور کشورمان در آخرین نشست خبری خود با رسانه های داخلی و خارجی در سال 94 ، با نوید سال آینده به عنوان سالی به مراتب بهتر از لحاظ شرایط اقتصادی و رفاه عمومی نسبت به سال 94، تاکید کرد: برجام یک را تقریبا به پایان رساندیم و اکنون زمان اجرای برنامه اقدام جامع مشترک ملی برای رونق اقتصادی، پیشرفت، افزایش قدرت ملی و ساختن ایران اسلامی در سایه وحدت، اتحاد و برادری است.
با توجه به برجام و برداشته شدن تحریمها، امیدهای زیادی در حوزه اقتصاد ایجاد شده، امیدهایی که خبر از شکوفایی اقتصادی در سال آینده میدهد. امیدی که همیشه در خود تبصرهای پنهان دارد، سیاستهای دولت این روزها ترجیع بند امیدهای اقتصادی است.
دولت یازدهم با تدوین سیاستهای حمایتی از یک سو و تدوین برنامه توسعه ششم نشان داده که تلاش دارد این سیاستها را محقق کند. سیاستهایی که الزاما نمیتواند شکل عملیاتی به خود بگیرد. اینکه چقدر آنچه بر کاغذ آمده در سال 95 به اجرا در بیاید همه به شرایط مختلف از جمله هدایت سرمایهگذاریهای داخلی در حوزههای مورد نیاز، جذب سرمایهگذاری خارجی و دور ماندن اقتصاد از سیاست بستگی دارد، لازمههایی که سال هاست در اقتصاد ایران به آن اشاره میشود، اما تاکنون شکل اجرایی به خود نگرفته است.
اما موضوعی اساسی که متاسفانه در این راستا از تیررس دیدگان مسئولین ذیربط کشورمان مغفول مانده مسئله فرهنگ اقتصادی است.
موضوعی که تا به امروز به آن توجه ویژهای نشده است؛ پرداختن به مفاهیم اقتصادی از زاویه دیگر می تواند افراد را در ارائه و فهم تحلیلهای اقتصادی کمک کند چراکه افزایش سواد اقتصادی در تمام قشرها میتواند جامعه را در تغییر سبک زندگی کمک شایانی کند. یکی از موضوعاتی که می تواند در برابر تحریم ها کشور را بیمه کند، موضوع افزایش آگاهیهای مردم نسبت به واقعیتهای جامعه است.
در واقع فرهنگ، اذهان و شاکله ذهنی مردم است؛ رفتارهای مردم در یک جامعه، نحوه نگرش آنها به مسائل و از جمله اقتصاد به عنوان یکی از مهمترین شئون زندگی در جامعه است، بر این اساس تمامی رفتارهای اقتصادی ما برگرفته شده از فرهنگ و گرایش های ماست به عنوان مثال در راستای بهره وری بالا، در مصرف پایین و بهینه ، نحوه ورود و خروج به بازارها و به عنوان یک نمونه عینی، اقدام ما در ورود به بازار ارز بارزترین نمونه در تاثیر فرهنگ در اقتصاد است.
بنابراین پاشنه آشیل اقتصاد ایران همین جاست، چرا که همواره شالوده فرایند توسعه و رشد اقتصادی «فرهنگ» است و این مولفه با طرز تلقیها و رفتار اقتصادی در کشورهای فقیر، ارتباط تنگاتنگی دارد، لذا راهبردهای کاهش فقر و پیشرفت اقتصادی باید به فرآیندهای تحول فرهنگی توجه کند؛ فرآیندهایی که میتواند نقش حیاتی در موفقیت یا شکست اقتصادی داشته باشد.
در واقع هدف سیاستهای توسعهای ابتدا باید افزایش قابلیتهای فرهنگی جامعه و سپس افزایش تولید داخلی باشد، سازمان ملل هم در دهه 1990 با این استدلال که دیگر «مفهوم کالامحور توسعه اقتصادی» به «راهبرد انسانمحور توسعه انسانی» تغییر کرده است، توسعه انسان و فرهنگ را کانون توجه و تاکید قرار داده است.
فرهنگ كليد تمام موفقيتها از جمله موفقيتهای اقتصادی است و به گفته مقام
معظم رهبری نقشه راهی برای رسيدن به اقتصادی شكوفا و بدون وابستگی است که
میتواند ما را به فرهنگ اسلامی و آرمانهای مترقی انقلاب اسلامی رهنمون
سازد و در راستای عزم ملی و مديريت جهادی تحقق مییابد.
در واقع جهتگیری تفکر توسعه، پیامدهای فرهنگی آشکار دارد؛ زیرا در این دیدگاه مردم به عنوان عامل اصلی توسعه در انزوا قرار ندارند و به روشهای گوناگون با هم تعامل دارند و چارچوب این تعامل را فرهنگ آنها تعیین میکند. در واقع این مفهومپردازی مجدد، توسعه فرهنگ را هم از حاشیه به متن اقتصاد آورده است.
امروز متاسفانه موضوعات استرس و افسردگی، بزهکاری، مرافعه، طلاق، قاچاق، فساد، هنجارگریزی، یاس و
بیانگیزگی نمونههایی از «محصولات فرهنگی اقتصاد» در دهه اخیر است که
از تعامل اقتصاد نامطلوب بر فرهنگ ما عارض شده بنابراین با توجه به اینکه فرهنگ بر کارکرد اقتصاد و وضعیت توسعه تاثیرگذار است؛ برای رسیدن به توسعه و رشد اقتصادی نباید مسئولین ذیربط از نقش ابزاری فرهنگ غافل شوند.
یادداشت از سمانه حسن خانی
انتهای پیام/