به گزارش خبرنگار
حوزه احزاب و تشکل های گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، انتخابات ۷ اسفند ۹۴ از یک نظر بسیار خاص به نظر میرسد، خاص از این نظر که در تهران لیست مربوط به اصلاح طلبان و اعتدال گرایان (لیست امید) با وجود چهرههای ناشناخته بسیاری بطور کامل برنده این انتخابات میگردد. نکته مهمی که میتوان از آن برداشت کرد این است که در دنیای امروز دیگر چهرهها و شخصیتها اهمیتی در تعیین خط مشی سیاسی نخواهند داشت و چیزی که اهمیت دارد گفتمانها هستند.
دنیای سیاست امروز دنیای رقابت شخصیتهای سیاسی نیست بلکه دنیای رقابت گفتمانهای فکری است. کنش سیاسی توده مردم در قالب فراگيری اجتماعی انديشهای خاص كه سبب تفكر، احساس، قضاوت و عمل در فضا و محيطی با ويژگی های معين می گردد، در قالب «گفتمان» سنجش و تحليل می شود.
امروزه در کشورهای پیشرفته احزاب در واقع ترجمان گفتمانهای فکری خود هستند و در همه زمینههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نوع نگرش و سیاستگذاری خود را تبلیغ میکنند و یا در طول زمان آن را اصلاح و تطور میبخشند.
در کشور نیز دو گفتمان غالب اصولگرایی و اصلاح طلبی از بدو پیدایش، اقدام به تعریف و تطور هویت و خط مشیهای سیاسی و اجتماعی خود نمودهاند و مرزبندیهای خود را قوت بخشیدهاند؛ اما متاسفانه هنوز هویت و خط مشی اقتصادی این دو گفتمان نامشخص و مبهم است. البته باید اذعان داشت که از سال ۹۲ به این طرف و با شروع کار دولت روحانی به تدریج خط مشی و هویت سیاستگذاری اقتصادی گفتمان اصلاح طلبی وارد یک مرحله جدید و مرزبندیهای مشخص گردیده است. با این حال به نظر میرسد که این گفتمان به تدریج هویت اقتصادی خود را باز مییابد و آن را تبلیغ میکند.
سیاستهای اقتصادی دولت روحانی بصورت نظام مند مشخص و بر اساس مکاتب اقتصادی تنظیم میگردد، دولت روحانی نشان داده که کاملاً به این خط مشیها وفادار است گرچه البته انتقادات زیادی به برخی از این خط مشیها وجود دارد.
اما اگر دولت محمود احمدی نژاد را نماینده گفتمان اصولگرایی بدانیم (حداقل ۶ سال اول) در مییابیم که دولت احمدی نژاد در طول ۸ سال ریاست جمهوری ترکیبی از انواع سیاستهای اقتصادی بعضاً متناقض و بعضاً حتی غیرعلمی و غیرکارشناسی بدون اتخاذ یک رویه واحد و منسجم بوده است. شاید یکی از دلایل مهم عدم موفقیت در رسیدن به اهداف اقتصادی نیز همین مورد باشد گرچه البته دستاوردهایی نیز داشته است.
به نظر میرسد که گفتمان اصولگرایی هنوز نیز نتوانسته بصورت منسجم، نظام مند و علمی بدور از اکتفای صرف به شعارهای اقتصادی هویت و گفتمان اقتصادی خود را تعریف نماید و آن را درجامعه تبلیغ نماید؛ حلقه گمشده ای که جبهه اصولگرایی خصوصاً در برهه فعلی به آن نیاز دارد.
گفتمان اصولگرايی میبایست در زمینه اقتصادی مفصلبندی و مرزبندی و ضديّت گفتمان اصولگرايی با گفتمان غير يا ديگری را مشخص كند تا هويت آن به خوبی روشن شود.
جبهه اصولگرایی اگر مایل است در عرصه سیاست کشور نقش پررنگ خود را حفظ کند و بر مقبولیت خود بیفزاید میبایست هرچه زودتر از پرداختن به شعارهای کلیشه ای و تکراری در زمینه اقتصاد دست بردارد، اقتصاددانان کارکشته و نظریه پرداز را به کار گیرد و گفتمان اقتصادی خود را کاملاً بازتعریف و ابهام زدایی نماید.
گفتمان اصولگرایی در عرصه اقتصاد میبایست دقیقاً به بطور مثال به این سؤالات مهم جواب صریح و شفاف دهد مثلاً نرخهای مالیاتی و پایههای مالیاتی مد نظر این گفتمان چیست؟ سیاست اصلی دولت اصولگرا در زمینه فراهم نمودن خدمات اجتماعی، بیمه بیکاری، خدمات و بیمه درمانی، مدیریت بازار کار و فرمول مشخص حداقل حقوق و مزایای کارگران، مدیریت نوسانات اقتصاد کلان، سیاستهای ارزی و مدیریت نرخ ارز، رویه و فرمول هزینه درآمدهای نفتی و مدیریت شوک های درآمدهای صادراتی نفت، سیاستهای پولی و قاعده رشد حجم پول، چگونگی مدیریت و تنظیم بازارهای مالی مانند بانکها و بازار سهام، برنامههای جذب سرمایه گذاری خارجی و مدلهای مطلوب جذب سرمایه گذاری خارجی، برنامههای اصلی توسعه، الگوی مشخص و نظام مند دولت برای دخالت در بازارهای کالایی و حقیقی، برنامههای اصلاح نهادهای اثرگذار بر محیط اقتصادی و غیره چه خواهد بود؟
پاسخ صریح و شفاف مبتنی بر ساختار منطقی و علمی به این سؤالات میتواند گفتمان اصولگرایی را دارای یک هویت قدرتمند اقتصادی نماید و بر پتانسیلها و مقبولیت این جریان سیاسی هم در طبقه نخبگان و هم توده مردم بیفزاید.
انتهای پیام/