سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

کافه کتاب/174

جامعه بی‌نویسنده جامعه‌ای مرده است

نویسندگان و ادیبان در واقع تجربه بشری را نسل به نسل منتقل می كنند این تجربه روحی را در كالبد بشر است اگر این تجربه نباشد قطعا بشر جز مرده چیزی نخواهد بود.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛  حمیدرضا شاه آبادی، سال 1346 در تهران متولد شد. در هفده سالگی دیپلم گرفت و از این سوی میز مدرسه به آن سو رفت؛ معلم مدرسه راهنمایی شد، با شاگردانی که به قول خودش، همسن او بودند. در کنار کار، ادامه تحصیل داد. سال 1367 به دانشگاه تبریز رفت و در آنجا تاریخ خواند. همزمان تجربه های پراکنده ای هم در حوزه سینما و تئاتر از سر گذراند. اولین داستان کوتاهش، با نام «قبل از باران» سال 1368 در یک مجله فرهنگی منتشر شد. از آن پس کار داستان نویسی را جدی گرفت و تا امروز آن را ادامه داده است. برخی از کتاب های او عبارتند از: چشم های روشن، دایره زنگی، افسانه تیرانداز جوان (داستان نوجوان)، باران و تابستان (داستان نوجوانان)، مقدمه بر ادبیات کودک و تاریخ فکر ایرانی در دوره مشروطیت(ویژه نوجوانان). «کمپوت گیلاس» جدیدترین اثر اوست.

*آقای شاه آبادی نوشتن را به طور جدی از چه سالی شروع كردید؟

من نوشتن را از سال 68 با داستانی با عنوان «قبل از باران» شروع كردم كه در یك مجله هفتگی به چاپ رسید.پس از آن احساس كردم باید كارم را بیشتر جدی بگیرم اگر چه پیش از آن هم  می نوشتم ولی كار اولم من را به این باور رساند كه باید بیشتر تلاش كنم.

*اولین كتابتان در چه سالی منتشر شد؟
اولین كتابم در سال 76 چاپ شد.

*عمده فعالیت های شما در چه حوزه ای است؟
 حوزه ادبیات و تاریخ برای نوجوانان و بزرگسالان.

*بیشتر در گروه نوجوان فعالیت دارید یا بزرگسال؟
هر دو گروه برای من مهم هستند و از هردو لذت می برم. اگر چه بعضی از دوستان معتقدند كارهای نوجوانانه من كمی حال و هوای بزرگسالانه دارند،امامن فكر می كنم نوجوانان را نباید دست كم گرفت. قطعا  یك اثر نوجوان خوب اثری است كه بزرگسالان هم بتوانند آن را بخوانند و از آن لذت ببرند.

*تفاوت كار نوجوان با دیگر حوزه ها در چیست؟
دوره نوجوانی دوره خاصی با ویژگی های سخت است. نوجوان از طرفی پای در كودكی و از طرف دیگر پای در بزرگسالی دارد. همچنین علاقه زیادی به از كنده شدن از دوره كودكی دارد در عین حال تفكر فلسفی نوجوان در این دوره شكل می گیرد و دلش می خواهد جایگاه خودش را در دنیا درك كند و جهان اطراف خودش را بهتر بشناسد. نوجوانان در این دوره معمولا دچار تضاد و درگیری با پیرامون خود می شود و این تضاد و درگیری عملا باعث می شود كه رفتار هایی خاص از آنها سر بزند كه در نگاه اول غیر معقولانه به نظر می رسد،اما كمی كه دقت كنیم متوجه می شویم كه این رفتار ها برخاسته از یك نوع نگرش خاص به جهان اطراف است. وتلاشی برای یافتن خود در جهانی است كه در آن زندگی می كند.

*شما كتابی با عنوان «ادبیات جنگ» دارید،آیا مفهمو جنگ باری كودكان قابل درك است؟

هر كودك و نوجوانی باید گذشته كشور خود را بشناسد و بداند چه اتفاقاتی تا به امروز افتاده است. گمان می كنم موضوع جنگ از جهات مختلفی قابل اعتناست،زیرا از یك سو آشنایی با گذشته كشور است و سوی دیگر نسل جوان باید بداند آنچه امروز در اختیار دارد به راحتی بدست نیامده و افراد زیادی برای حفظ آن فداكاری كرده اند.
 
*نیاز امروز كودكان و نوجوان ما در چه چیزی است؟

كودكان و نوجوانان ما خود را برای آینده آماده می كنند. قطعا ما باید با ایجاد فرصت های تحصیلی و شغلی شرایط را برای آنها فراهم كنیم تا آینده بهتری داشته باشند. همچنین باید شرایطی برایشان فراهم شود كه بتوانند برای آینده خود تصمیم بگیرند، تصمیمی كه  از سر اجبار به دلیل محدودیت نباشد، بلكه آگاهانه و با اختیار باشد. باید حتی در دوران كودكی و نوجوان  فرصت فكر كردن را برایشان ایجاد كنیم.ناگفته نماند این كار با ارائه كتاب های مفید و مواد مطالعاتی خوب قطعا شدنی است.

*چه چیزی قوه تخیل شما را برای نوشتن تحریک می‌كند؟
توجه به زندگی روزمره و اطراف و وقایعی كه ممكن است بی اهمیت باشند ولی وقتی به آنها فكر می كنیم نشان از حوادث خیلی مهم تری دارند. هر كسی كه می خواهد داستان بنویسد باید به اطراف خودش دقیق بنگرد. پیرامون ما پر است از انسان هایی كه هر كدام برای خودشان داستانی دارند كه اگر با زاویه متفاوت به آن نگاه كنیم داستان های قابل اعتنایی خواهندبود.

*چقدر در داستانهایتان به مسائل روز جامعه اشاره می كنید؟

قطعا هر داستان نویسی به اتفاقات و حوادث پیرامون خودش دقت می‌كند و با زبان خاص خودش آنها را می‌نویسد. من ممكن است در فضای تاریخی بنویسم و بیشتر مساله انسان را در همه عصرها مد نظر دارم.

*اگر جامعه ما اصلا نویسنده نداشت چه اتفاقی می افتاد؟
جامعه بی‌هنرمند و بی‌نویسنده جامعه‌ای مرده است. جامعه‌ای كه هیچ روحی در آن وجود ندارد و هیچ حركتی هم نمی‌كند. نویسندگان و ادیبان در واقع تجربه بشری را نسل به نسل منتقل می كنند. این تجربه روحی را در كالبد بشر است اگر این تجربه نباشد قطعا بشر جز مرده چیزی نخواهد بود.

*به كار دیگه جز نوشتن مشغول هستید جز نوشتن؟
بله،كارهای ویراستاری و پژوهشی انجام می دهم.

*در حال حاضر كتابی در دست نگارش دارید؟

یک رمان نوجوان كه امیدوارم به زودی تمام شود اما فعلا راجع به محتوای آن چیزی نمی گویم.

*آینده ادبیات مارا چطور پیش بینی می كنید؟
ادبیات داستانی ما افت و خیز زیاد دارد،گاه روزهایی بسیار نا امید و گاه روزهایی امیدوارکننده دارد. خوشبختانه من این روزها در حس و حال امیدواری هستم. امیدوارم شرایط بهتری پیش روی ما باشد. در هر صورت امروز نسل جوانی دست به قلم برده‌اند كه می‌توان به آنها امید بست و احتمال زیادی وجود دارد كه در آینده شاهد طلوع ستاره‌هایی در این حوزه باشیم.



گفتگو از اکرم رضایی ثانی



انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.