سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

کاری که حضرت موسی(ع) را از پیامبری خلع می‌کرد!

خداوند به حضرت موسی(ع) وحی کرد: این مرتبه که برای مناجات آمدی، کسی را همراه خود بیاور که تو از او بهتر باشی...

به گزارش خبرنگار  حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ خداوند به حضرت موسی(ع) وحی کرد: این مرتبه که برای مناجات آمدی، کسی را همراه خود بیاور که تو از او بهتر باشی!
موسی(ع) برای پیدا کردن چنین شخصی تفحص کرد و نیافت؛ زیرا به هرکس می‌رسید جرئت نمی‌کرد بگوید من از او بهترم.
خواست یکی از حیوانات را ببرد، به سگی که مریض بود برخورد کرد و با خود گفت: این را همراه خود خواهم برد، پس ریسمان به گردن سگ انداخت و مقداری سگ را همراه خود کشاند و آورد، ولی بعد پشیمان شد و آن را رها کرد و تنها به درگاه پروردگار آمد.
خطاب رسید: چرا فرمانی که به تو دادم، اجرا نکردی؟
عرض کرد: پروردگارا! کسی را نیافتم که از خودم پست‌تر باشد.
خطاب رسید: ای موسی! به عزت و جلالم سوگند اگر کسی را همراه می‌آوردی که او را پست‌تر از خود می دانستی، نام تو را از طومار پیامبران محو می‌کردم!



منابع:
یکصد موضوع، پانصد داستان، جلد 1، ص 168
لئالی‌الاخبار، ص 197
هزار و یک حکایت اخلاقی نوشته محمد حسین محمدی




انتهای پیام/ 
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳۹
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۲۲:۰۶ ۰۶ مهر ۱۳۹۹
سلام.من این داستان رو از پدرم شنیده بودم و وقتی از گوگل خواستم دقیقا همانی بود که پدرم تعریف کرده بود البته پدرم گفت موسی به خرابه ای رفت و سگ مرده ای یافت ولی بعد از چند قدم که رفت ان را رها کرد و گفت شاید او در نزد خدا از من بهتر باشد.ممنون واقعا لذتبخش و آموزنده بود .سپاس.
mona
۲۳:۳۸ ۰۴ مهر ۱۳۹۹
چقدر عالی وزیبا
ناشناس
۰۸:۱۲ ۱۳ اسفند ۱۳۹۴
باتشکر
ناشناس
۱۶:۵۸ ۱۲ اسفند ۱۳۹۴
سلام مطالب مفیدی است سپاس
لطف کنید مطالب کوتاه بع زبان ساده و روان و قالب لمس دینی بگذارید سپاس
ناشناس
۱۲:۳۴ ۱۲ اسفند ۱۳۹۴
جالب بود حالا من دیگر دوستان باید عبرت بگیریم مغرور نشویم خدا کمک مون بفرماید
ناشناس
۲۳:۰۴ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
عزیزی که فرمودی مگه یزید معاویه و'''''غیره توجه کنید خدا به موسی فرموده یک انسان نه یک شیطان
ناشناس
۲۳:۰۳ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
حال کردم و امید وارم درس بگیرم و هیچ وقت غرور مرا نگیرد انشاالله
ناشناس
۲۲:۴۷ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
عالیییییییی
ناشناس
۲۱:۲۵ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
خودمان قضاوت کنیم. واقعا این تصور نداریم که از خیلی ها بهتر هستیم.؟
ناشناس
۲۰:۵۰ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
سلام.آیا امکان ساخت پروژه حضرت موسی یادگار آقای سلحشور با دستان آقای مجید مجیدی ساخته شود با همان تیم سازندشان با بازیگری امثال سرکار خانم کتایون ریاحی .البته از من حقیر هم برای آبدارچی استفاده کنند
ناشناس
۲۰:۲۶ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
بسمه تعالی
با سلام و احترام
شاید نتوانم درباره مطلب فوق صحّه گزاری کنم اما می توانم نتیجه گیری کنم که نزد خداوند از خودگذشتگی و فروتنی بسیار اهمیت داشته و خودبزرگ بینی و کبر را از مواردی برشمرده که حتی اولیا الصالحین را ممکن است از مقام خود خلع نماید. با تشکر
ناشناس
۲۰:۲۵ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
بهتره ازکتاب غرالحکم امام علی ع هم سخنانی گهر بار استفاده شود
ناشناس
۲۰:۰۹ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
خیلی داستان خوب و اموزنده ای بود لطفا از این داستانهای اموزنده بیشتر بنویسید
ناشناس
۱۹:۴۴ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
ناشناس اول منظور اینست که ما هیچکس را پست تر و پایینتر از خودمان ندانیم.
همه انسانیم و از یک گوهر. سزای بدکاران را خدا بهترمیدهد.
ناشناس
۱۸:۴۵ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
به بزرگی و قدرت خودش سوگند که ما خدای خوبی داریم ولی بنده خوبی نیستیم و بندگی نمیکنیم پروردگارااااااااا بگذر از ما که تو مهربان ترین مهربانانی
ناشناس
۱۷:۲۸ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
عجب
ناشناس
۱۶:۱۴ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
الله اکبر
ناشناس
۲۲:۴۷ ۱۲ اسفند ۱۳۹۴
منفی؟ نمی فهمم !!!
ناشناس
۱۵:۵۹ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
خیلی داستان خوبی بودش انشاالله ما هم در زندگیمون همینجوری فکر کنیم.
ناشناس
۱۵:۵۸ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
کاش پند بگیریم
ناشناس
۲۰:۲۱ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
سلام علیکم
ببخشید اشتباهی منفی دادم
ناشناس
۱۵:۵۴ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
داستانی بسیار آموزنده و تکان دهنده برای آدمهای امروزی است. انسانهایی که بر عکس این درس خود را از بقه بالاتر می دانند. ای کاش سایت باشگاه به جای تیتر زدن از وحشی گری داعش که هیچ درسی برای ما ندارد بیشتر به فکر اعتلای اخلاقیات ما باشد.
ناشناس
۱۵:۴۷ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
ممنون از این که هرز گاهی این داستان های زیبا میزارید
محمد
۲۱:۵۵ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
اره همش قتل و غارت و کشتار...
ناشناس
۱۵:۴۳ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
استغفر الله ربی و اتوبه علیه
ناشناس
۱۵:۳۳ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
واقعا داستان جالب .وامورنده بود.تشکر
ناشناس
۱۵:۱۰ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
خیلی قشنگ بود
ناشناس
۱۵:۴۴ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
واقعا زیبا بود امیدوار راه پیامبران را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم . یاعلی
ناشناس
۱۴:۳۹ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
سبحان الله
ناشناس
۱۴:۲۱ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
مگه یزید و معاویه و ابن ملجم و فرعون و نمرود پادشاهان ظالم و پست و خواری نبودند چرا ما نباید بگوییم بهتر از انها هستیم لطفا درست تفسیر کنید
ناشناس
۱۷:۳۷ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
شما به اصل ماجرا توجه نکردی.سطحی به این موضوع نگاه کردی
ناشناس
۱۸:۲۹ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
نه خیر هر کس باید خودش را پایین تر از دیگران ببیند
به این شعر توجه کن:
عیب است بزرگ برکشیدن خود را ---- وز جمله خلق برگزیدن خود را
از مردمک دیده بباید آموخت ----- دیدن همه کس را و ندیدن خود را
ناشناس
۱۹:۰۷ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
چی؟
ناشناس
۱۹:۱۲ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
کلا هیچ افریده ای صلاحیت این رو نداره که تشخیص بده که کی از کی برتره
ناشناس
۱۹:۱۸ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
شاید ما وشما در آن زمان بدتر می بودیم درست نیست ای طوری قضاوت کنیم
ناشناس
۲۱:۳۴ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
این غرور خیلی خطرناکه چون همین باعث شد شیطان در بدی از همه سبقت بگیرد
arshia
۲۱:۴۱ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
1. قاضی خداست.
2. من از او بهترم . جمله ای که ابلیس گفت و از درگاه خدا رانده شد.
محمد
۲۱:۵۵ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
و اون موقع چه ربطی داشت؟
دل سوخته
۲۳:۴۶ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴
از کجا معلوم عاقبت ما بدتر از اونا نشه الان مهم نیست عاقبت مهمه که ختم به خیر بشه