سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

کلاهی گشاد که بر سر ساواکی ها رفت

ساواکی ها به دلیل نا آشنایی با چهره مهدی از وی آدرس منزلش را می پرسند تا او را دستگیر کنند اما مهدی با دادن نشانی منزل از فرصت برای فرار استفاده می کند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،عادل خاطری از رزمندگان و جانبازان 70 درصد دفاع مقدس در نقل خاطره ای از دوران قبل از انقلاب به خبرنگار فرهنگی ایرنا می گوید:
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در منزل حاج سلیمانی فر از کسبه معتمد خرمشهر جلسات مذهبی برگزار می شد، مسئولیت این جلسه را حاج آقا موسوی پیش نماز مسجد جامع به عهده داشت.
در آن جلسه بسیاری از کسبه معتمد و اقشار مختلف شهر حضور داشتند، از جمله حاضرین شهید مهدی آلبوغبیش و کریم ملاعلی زاده بودند هر چند فردی ساواکی به نام طاهری نیز با لباس شخصی در این جلسات شرکت می کرد.
یک روز وقتی جلسه به پایان رسید، اولین کسی که محل را ترک کرد، طاهری بود.
وقتی همه حضار محل را ترک کردند، مهدی و کریم از در پشتی خارج شدند و بجای اینکه به سمت مسجد جامع بروند به سوی منطقه طالقانی حرکت کردند بدون آنکه بدانند ساواکی ها در نزدیکی های مسجد منتظر ایستاده اند تا آنها را دستگیر کنند.
آن روز ساواک علی جامه دار پور را دستگیر کرد و پس از اینکه مهدی این خبر را شنید به منزل علی رفت.
از آنجا که مهدی محل اعلامیه های پنهان شده در منزل علی را می دانست، پس از مراجعه به آنجا، آنها را در یک حلب روغن 17 کیلویی جاسازی و از منزل علی خارج کرد.
مهدی روی اعلامیه ها ماسه ریخت و سپس پیت حلب را در یک فرقون گذاشت و از مرکز شهر تا منزل خود در کوتشیخ که راهی طولانی بود، رفت.
صبح روز بعد ساواکی ها به سراغ مهدی در کوتشیخ رفتند و محله را محاصره کردند، مهدی آن زمان در منزل حضور داشت در حالیکه لباس ساده کارگری بر تن کرده بود.
مهدی از ساواکی ها که سراغ او را گرفته بودند، سؤال کرد این فردی که دنبالش هستید چه کاره است، آنها جواب دادند معلم است.
مهدی در حالیکه آدرس دقیق منزل خود را به ساواکی ها داد از منطقه دور شد و برای پنهان شدن به منزل یکی از بستگان که در آن نزدیکی بود، رفت.
ساواکی ها منزل مهدی را محاصره کرده و پس از ورود به منزل، او را پیدا نمی کنند، وقتی نا امید از منزل خارج می شوند، از پسر بچه ای که در محل حضور داشته سراغ مهدی را می گیرند.
پسر بچه می گوید، مهدی همان شخصی است که تازه با او صحبت کردند.
نیروهای ساواک تازه متوجه می شوند، چه کلاه گشادی سرشان رفته است.
مهدی هم بدون اینکه خود را ببازد از منطقه دور شد.
شهید مهدی آلبوغبیش به اتفاق همسرش در مقاومت 45 روزه خرمشهر فعالیت مستمر داشت و تا آخرین لحظه به هیچ وجه این شهر را ترک نکرد.
او در 24مهر ماه سال 59 در منطقه کوی طالقانی توسط تک تیرانداز عراقی و با اصابت تیری بر پیشانی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
مهدی دو روز قبل از شهادت، در منطقه یک گلوله خمپاره81 عمل نکرده را بدون ترس از روی زمین بر داشته و می گوید: اگر این گلوله خمپاره عمل کند چه بلایی بر سر ما می آورد؟
شهادت مهدی برای بچه ها و مردم خرمشهر سخت و ناگوار بود، وی از جوانان متعهدی بود که فعالیت اسلامی و انقلابی اش را سالها قبل از انقلاب شروع کرد.
مهدی از پیشتازان انقلاب و جبهه و دانشجویی بود که به امام و انقلاب عشق می ورزید.
منبع:ایرنا
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.