سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

بشنوید که این صدای تاریخ است در گوش زندگان

به عنوان مخاطب، کسی که ایستاده در غبار را ندیده باشد قسمتی از ذهنیت سینمایی‌اش هنوز به دریچه های ناگشوده بدهکار است.

حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛  حاج احمد گوشی بیسیم‌اش را بالا گرفته تا ما از ژرفای تاریخ صدای سنگرهایی را بشنویم که هنوز ایستاده‌اند. ببینید؛ اینجا بمب و گلوله می‌بارد اما هیچکس روی زمین دراز نکشیده، غیر از من که گوشی بیسیم توی مُشتم است، اینجا همه آر پی جی دستشان گرفته‌اند.

این صدای تاریخ است. به صدای صفیر خمپاره‌ها و کمانه گلوله‌ها گوش کنید و در میان تصاویر غبار آلود و آتش گرفته، درخشش قهرمان‌هایی را ببینید که قصه آن‌‌ها به ابدیت پیوسته است.
 
در سفر به چزابه سکانسی هست که یکی از سفرکردگان به تاریخ، گوشی موبایلی به دست شهیدی از شهدای جنگ می دهد تا او با منزلش تماس بگیرد. مکالمه خیالی آن پدری که شهید شده بود با دخترش،  به قدری تاثیر گذار افتاد که شاید بتوان آن را یکی از ماندگارترین سکانس‌های تاریخ سینمای ایران دانست.

ایستاده در غبار هم ما را به چنین لمحه ای دعوت کرد. احمد متوسلیان قهرمانی است که هیچ وقت نمرد و نمی میرد. او در میان غبار معرکه های تاریخ گم شد و دنیای روزمرگان تا ابد منتظر برگشتن اوست و حالا گوشی بی سیم را دستش می گیرد تا ما صدای تاریخ را بشنویم.
 
 قهرمان این فیلم جا می افتد و در می آید چون نه بیشتر از متوسلیان است و نه کمتر از او .
 
وقتی کودک است هم گوشه گیری اش را می بینیم و هم دعوایی بودن او را در مدرسه. وقتی جوان می شود با سبیل می چرخد و بعد از فرمانده شدنش در جنگ هم گاهی تندی می کند و بعد معذرت می خواهد.
 
ایستاده در غبار تجربه خوبی در فیلم دیدن بود. به عنوان مخاطب، کسی که چنین اثری را ندیده باشد قسمتی از ذهنیت سینمایی‌اش هنوز به دریچه های ناگشوده بدهکار است و هر کس که آن را تماشا کند، توقع‌اش از سینمای دفاع مقدس، سینمای تاریخ نگار، سینمای واقع گرا و به طور کل توقع‌اش از سینما بیشتر خواهد شد.
 
میزانسن‌ها، طراحی صحنه، رنگ و نور، قاب ها ، انتخاب و چینش حوادث، موسیقی و تمام چیزهای دیگر عالی بودند و شاید یک نکته جالب در مورد این فیلم بازگشت هوشمندانه و قابل قبول تکنیک اسلوموشن به سینمای ایران بود، تکنیکی که شکوه قهرمانانه اسطوره ها را در قاب سینما بازسازی می کند و جای کلمات شعاری و بیرون زده را می گیرد.
 
حاج احمد در این فیلم کم حرف است و فقط آهسته و آهسته از میان غبارها راه می رود  تا به افق ابدیت بپیوندد.
 
این فیلم به قطع شروع تازه ای در نگره های سینمایی داخل کشور خواهد بود که در ادامه مسیر، مرتباً بداعت های دیگری به آن اضافه خواهد شد اما هر چه بیشتر پیش برویم، باز هم ایستاده در غبار یک لحظه ناب و باشکوه باقی خواهد ماند که طراوت اولین بودنش را تا ابد حفظ می کند.


یادداشت از میلاد جلیل‌زاده


انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.