سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

شیراز؛

گپی با زندانی سیاسی رژیم پهلوی

زندانی سیاسی رژیم پهلوی گفت: شرایط بد حاکم بر دوران تاریک رژیم پهلوی مشوق من برای فعالیت های سیاسی و انقلابی بود.

به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان شیراز، عبد الرّحیم اسدی‌لاری متولد مهر 1325، رئیس انجمن حمایت از زندانیان سیاسی انقلاب در شیراز است.

وی در زمان دانشجویی و تحصیل در شرایط سخت انقلاب، مبارز سیاسی بوده و بازداشت شده است. در ادامه گفت و گو با دکتر عبدالرحیم اسدی لاری، درباره فعالیت ها و مبارزات انقلابی دوره دانشجویی اش میخوانید.

چه سالی وارد دانشگاه شدید؟

سال 1345 وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تبریز شدم و با 2 سال تأخیر در سال 1354 از آنجا فارغ التحصیل شدم.

چرا با 2 سال تأخیر؟
از سال 1351 به مدت 2 سال بازداشت بودم.

فضای دانشگاه در دهه 40 و 50 چگونه بود؟

محیط خوبی نبود و تا قبل از پیروزی انقلاب روز به روز بدتر می شد. شرایط، مناسب درخشیدن دانشجویان و محصلین نبود؛ کسانی که بصیرت داشتند و آگاه بودند از تفکری که داشتند می ترسیدند حرف بزنند، نقد کنند و اعتراض کنند؛ چون شاه و رژیم ستم شاهی متوجه شده بود که یک عده با فعالیت‌های خود در تلاش هستند رژیم را ساقط کنند و در این راه مبارزه می‌کنند؛ به همین خاطر نیروهای امنیتی را بیشتر کرده بود، فعالیت ها علنی نبود و باید خیلی با احتیاط حرف می زدیم و فعالیت می کردیم و حساب شده و مطالعه شده عمل می کردیم چون ممکن بود بازداشتمان کنند.

به همین دلیل همه گروه های مسلمان و غیر مسلمان، به طور "تشکیلاتی" فعالیت می کردند و مبارزات خود را مردمی می کردند؛ یعنی ابتدا گروه ها و انجمن ها را تشکیل می دادند بعد به طور غیر علنی مردم را آگاه می کردند و مردم جذب گروه ها می شدند و فعالیت های مبارزاتی انجام می دادند. 

در خصوص خانواده تان و محیط و سطح تفکرات خانواده تان توضیح دهید.
خانواده بنده، افرادی تحصیل کرده بودند و علاوه بر متدین و مذهبی بودن، آگاهی اجتماعی و سیاسی داشتند و به دلیل اینکه من در این خانواده تربیت شده بودم، متأثر از آن ها بودم.

آیا خانواده تان باعث شکل گیری روحیه مبارزاتی در شما شده بود و شما را تشویق به مبارزه می کرد؟
مشوق من، وضعیت بد آن زمان بود. منتهی من به دلیل اینکه خانواده ام به این مسائل توجه داشتند،بر من اثر مثبت می گذاشتند درصورتی که دانشجویان و محصّلانی بودند که بینش آن ها با خانواده شان متفاوت بود و شرایط سخت تری را باید تحمل می کردند که خانواده شان متوجه این موضوع نشود که با آن ها مخالفت کند.

ولی در کل، در آن فضا کار فرهنگی و سیاسی و تبلیغات و مبارزات خیلی سخت بود.

از فعالیت های علمی و فرهنگیتون برای انقلاب در زمان دانشجویی بگید.
فعالیت های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی افراد بستگی به شرایط و موقعیت آن ها داشت. یک نفر وارد دانشگاه می شود و کار به مسائل دیگر ندارد و فقط درس می خواند و اگر علاقمند به درسش باشد،خیلی خوب و همه جانبه می خواند که نمرات و معدل بهتری بگیرد و در رشته تحصیلی خودش به مراتب بالاتر و خوب تر برسد.

عده ای هم در کنار درس، شاغل هستند و کار می کنند یا  فعالیت های فرهنگی،اجتماعی و هنری دارند.
بنده دانشجویی با حد متوسط بودم ،درس می خواندم ولی رتبه ممتاز و برتری نداشتم، اما مطالعات خارج از درس انجام می دادم ،جلسات فرهنگی شرکت می کردم و زیاد تحقیق می کردم.

مبارزات و تبلیغاتتون برای انقلاب مربوط به چه زمان از تحصیلاتتون می شود؟
اواخر دوران دبیرستان و تمام دوران دانشجویی فرمودید از سال 51 تا مدت 2 سال بخاطر مبارزه و فعالیت های انقلابی تان بازداشت شدید،دراین مدت شکنجه هم شدید؟
بله؛زیاد

از زندان و نحوه ی شکنجه ها بیشتر توضیح می دهید؟
شکنجه های دوران طاغوت هم زیاد بود هم متنوع و تحمل آن ها سخت؛البته برای بعضی که همه ی انواع شکنجه هارا انجام می دادند سخت تر.
لازم به ذکر است که یادآوری این موضوع و بازگو کردن شکنجه ها نه از جنبه شخصی بلکه از جنبه انسانی و عمومی و شناخت آیندگان و جوانان لازم است و باید آن ها بازگو شوند.

 با عرض عذرخواهی فراوان از طرفی هم برای شما جوان ها ناراحت هستم که چون آن زمان نبودید،خیلی از مسائل آن زمان را نمی دانید. لازم هست که بیشتر از حدِ چیز های گفته شده در مدرسه و دانشگاه بدانید و با اهداف مبارزین و شهدای انقلابی آشنا شوید و آن ها را بشناسید.

شرح و توصیف این شکنجه ها نیاز به توضیح فراوان دارد؛ شکنجه هایی که من می شدم در برابر شکنجه هایی که افراد دیگر می شدند،چیزی نبود؛ به قول معروف، در شکنجه شدن، بنده ناخن گرفته ی آنان هم نمی شدم. 

سازمان امنیت آذربایجان شرقی، جزو سازمان های خیلی قوی در ایران بود حتی از سازمان های امنیت(ساواک) مشهد،اصفهان، شیراز و قسمتی از تهران هم قوی تر بود. 

من وقتی بازداشت شدم، خیلی شکنجه کردند. به من می گفتند این جا خیلی ها اعدام شدند اما هیچکس به اندازه تو، ما را اذیت نکرد. بنابراین شدیدترین و سخت ترین شکنجه ها را به من می کردند؛ یعنی شلاق. خودشان حساب کرده بودند که شلاق سخت ترین شکنجه است؛چون همان اول انسان را نمی کشد و دردش هم از همه چیز بیشتر است. من در روز اول که بازداشت شدم 10 ساعت، یعنی 10 تا 60 دقیقه  شلاق خوردم. با عرض معذرت، بنده تا 40-50 روز ادرار خونی داشتم و مجددأ بعد از 20 روز شلاق زدن را شروع کردند،2 نفر سمت راست و 2 نفر سمت چپ. وبعد از شلاق مجبورم می کردند که با پای شلاق خورده، روی طناب راه بروم و درد خیلی زیادی داشت. سومین نوع شکنجه ای که من شدم دستبند قپانی (قفانی) بود؛ که به وسیله ی آن دست و پا از پشت به هم متصل می شد.

این شکنجه ها و زندان بودن ها و دیگر سختی هایی که در آن دوران برای رسیدن به هدفتان متحمل شدید، شما را از مبارزه کردن باز نداشت؟ این سختی ها شما را در راه  رسیدن به هدفتان سست نکرد؟
خیر؛عقیده قوی داشتیم به این راه و هدف، و می دانستیم ان شاء ا.. حق علیه باطل پیروز خواهدشد.

تلخ ترین خاطراتتون در آن دوره چه بود؟
تلخ ترین خاطره انقلاب این بود که رژیم ستم شاهی دروغ می گفت و ناحق به مردم ، به خانواده مان تهمت می زد و  در مقابل ما افراد را شکنجه می کردند و از بین می بردند و ما هیچ کاری از دستمان برای نجات آن ها بر نمی آمد. در این شکنجه ها بسیاری شهید شدند.

چند تن از مبارزانی که آن زمان زیر شکنجه به مقام رفیع شهادت رسیدند را نام می برید؟
شهید آیت الله سعیدی، شهید آیت الله غفّاری، شهید سیّد کاظم ذوالأنوار

شیرین ترین خاطره تان از انقلاب چی هست؟
زمانی که شاه رفت و انقلاب پیروز شد. 

چه سالی ازدواج کردید؟
سال 1358 ؛یعنی یک سال بعد از پیروزی انقلاب.

دارای چند فرزند هستید؟

 3 فرزند پسر؛ میثم ، مقداد ، مصعب

چرا این نام ها را برای فرزندانتون انتخاب کردید؟

به نیت زنده کردن و روی کارآمدن نام بزرگانی چون میثم تمار، مقداد أسود، مصعب بن عمیر

بعد از پیروزی انقلاب، در کجا مشغول به کار و فعالیت شدید؟

در آن زمان چون بسیاری از مدیران و مسئولان حکومت پهلوی از ایران رفته بودند،بسیاری از سازمان ها و اداره ها نیاز به نیرو داشت،به همین خاطر ممکن بود تحصیل کرده ها در شغل های مرتبط با رشته ی خود نباشند و همه بنا به نیاز کشور به نیروی انسانی در سِمَتی مشغول به کار می شدند. من هم در آن زمان و بعد از آن، بنا به نیاز دولت، رئیس بهداری جهرم، معاون درمان فارس و 12 سال مسئول انجمن پزشکان عمومی فارس و 8 سال مسئول نظام پزشکی فارس، 4 سال عضو شورای نظام پزشکی کشور بودم.

چه توصیه ای به نسل جوان دارید؟

بنده حقیر فقیر سراپا تقصیر خیلی کوچکتر از آنم که بخواهم به جوانان متعهد فعال مسئولیت پذیرِ این دوران چیزی گفته باشم. اما توصیه میکنم به جوانان که حتما مطالعه داشته باشند به ویژه در این شرایط جمهوری اسلامی ایران؛ چون بعد از ما جوانان هستند که باید از این جمهوری دفاع کنند. در هر رشته تحصیلی که درس می خوانند سعی کنند جزو بهترین ها باشند، هر چه بیشتر مسلمان هستند و هر چه بیشتر احساس تدین و تعهّد و مسئولیت می کنند،به همان اندازه بیشتر درس بخوانند تا معلم و مهندس و دکتر خوب و باسواد و زبانزد و انگشت نمایی بشوند. دوم اینکه توأم با فعالیت و تحصیل در رشته تحصیلی خود، آگاه باشند و بصیرت داشته باشند مخصوصأ اگر مسلمان هستند. اگر می خواهند یک مسلمان تحصیل کرده باشند،اهل قرآن باشند،اهل نهج البلاغه باشند، اهل فکر باشند، اهل پیروی از سیره ی ائمه ی اطهار باشند.
در همه سطوح اگر امام سجاد(علیه السلام) آن همه عبادت می کردند،اما در جلوی یزیدیان سخنرانی می کردند و به مردم در تمام ابعاد خدمت می کردند.سوم اینکه مدافع انقلاب اسلامی باشند. و در پایان نظر شما درباره این کلمات؛

ایران: ما مسلمان ایرانی هستیم و ایران سرزمین کهن ما مسلمانان است.

زندانی سیاسی: زندانیان سیاسی دوران انقلاب، نتیجه فعالیت های مردم و دانشجویان و روشنفکران و متعهدین قبل از پیروزی انقلاب هستند که تحت این عنوان معروف شده اند.

دهه ی فجر: دهه ی فجر انقلاب اسلامی، نام با مسمّایی است که پس از مبارزات طولانی مردم ایران زمین و انقراض سلسله ی منقوض پهلوی همزمان شد با ورود بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران،حضرت امام خمینی(ره)، تا پیروزی انقلاب؛یعنی از 12 بهمن تا 22 بهمن 1357.


انتهای پیام/ب
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
سحر
۰۱:۴۱ ۱۶ بهمن ۱۳۹۵
مصاحبه با زندانیان سیاسی رژیم پهلوی باید انجام بشه تا همه مخصوصا جوانها با حال و هوای اون روزها بیشتر آشنا بشن.
این مصاحبه بسیار عالی بود. دستتون درد نکنه.
سحر
۰۱:۳۸ ۱۶ بهمن ۱۳۹۵
مصاحبه با زندانیان سیاسی باید بیشتر انجام بشه تا جوانها با اون روزها بیشتر اگاه بشن.
ناشناس
۲۱:۱۵ ۲۱ بهمن ۱۳۹۴
سلام مصاحبه با آقای دکتر عبد الرحیم اسدی بسیار عالی بود
تشکر فراوان دارم
ناشناس
۲۱:۰۸ ۲۰ بهمن ۱۳۹۴
مصاحبه زیبا و دلنشینی بود.دست تهیه کنندش درد نکنه