سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

مروری بر چند فیلم ترسناک سینما با الهام از واقعیت

الهام گرفتن از وقایع ماوراءالطبیعه و عجیب و غیرعادی در سینمای وحشت سبکی رایج است که طرفداران بسیاری دارد، اما شاید کمتر مخاطبی بداند که 10 فیلم ترسناک تاریخ سینما از دنیای واقعی روی پرده نقره‌ای نقش بستند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، در زیر اشاره‌ای داریم به چند فیلم ترسناک که با الهام از اتفاقاتی مستند و واقعی ساخته شده‌اند که البته فیلمسازان به منظور هر چه جذاب‌تر کردن فیلمشان و موفقیت تجاری آن، حقایق را با خیال و جلوه‌های ویژه ترکیب می‌کنند.

_ فیلم سینمایی «احضار روح»:

این فیلم سینمایی سال 2013 به کارگردانی «جیمز ون» ساخته شد که داستان آن درباره خانواده‌ای به نام «پرون» است که با پنج دختر خود در دهه 70 میلادی در خانه‌ای بزرگ و کهنه در کنار رود آیلند اسباب کشی می‌کنند.

در بدو ورود، سگ خانواده حاضر به ورود به خانه نیست. کمی بعد خانواده پرون متوجه می‌شوند که این خانه توسط قدرتی ناشناخته در حال کنترل است.

مادر ملتمسانه از دو متخصص مسائل ناشناخته به نام‌های اِد و لورین وارن ( با بازی «پاتریک ویلسون» و «ورا فارمیگا») می‌خواهد از خانه آنها بازدید کنند.

اد و لورین پی می‌برند که درگیر مخوف‌ترین پرونده زندگی‌شان شده‌اند.

این فیلم ترسناک از آن‌جمله فیلم‌هایی است که گفته می‌شود، براساس داستانی واقعی ساخته شده است که شاید برای کسانی که این فیلم را دیده‌اند چندان باور پذیر نباشد.

زوج وارن که شاید یکی از مشهورترین محققان در زمینه ماوراءالطبیعه باشند، شاهدان اصلی این موضوع هستند که از پرونده «خانواده پرون» به عنوان چالش‌برانگیز‌ترین پروژه‌های خود نام می‌برند.

خانواده «پرون» در واقعیت به خانه‌ای اسباب‌کشی می‌کنند که در میان اهالی شهر به خانه شیطان مشهور است، خانه‌ای که تاکنون دو نفر در آن خودکشی کردند، جنازه 4 مرد در حالی که یخ زده بودند در آن پیدا می‌شود، پیش تر نیز دختری 11 ساله در این خانه مورد تجاوز قرار گرفته و سپس به طرز فجیعی به قتل می‌رسد، پرونده‌هایی که هیچکدام هرگز حل نشدند.

دختران پرون در واقعیت ردیف بالا، بازیگران نقش‌ دختران خانواده پرون در فیلم «احضار روح» ردیف پایین

البته به گفته وارن‌ها و ساکنان شهر، این خانه از زمان اسکان زنی جادوگر و مرموز به نام «بس‌شبا شرما» در این خانه اسیر نیروهای شیطانی می‌شود، زنی مظنون به قتل که پسر خود را به طرز فجیعی می‌کشد، جنازه پسر او را در حالی که سوزنی بلند در نخاعش فرو رفته بود پیدا می‌کنند، ولی هیچگاه نمی‌توانند اتهام وی را اثبات کنند.

«شرما» متولد 1812، در سن 32 سالگی ازدواج می‌کند و در سال 1885 در سن 73 سالگی می‌میرد.

«اندره‌آ پرون»، پدر خانواده، بعدها اقدام به نوشتن کتاب خاطرات خود از این خانه مخوف با عنوان «خانه تاریکی، خانه روشنی» می‌کند.

این فیلم که پس از فیلم «جن گیر» عنوان ترسناک‌ترین فیلم تاریخ سینما را دارد، توانسته است توجه منتقدان را به خود جلب کند، قسمت دوم این فیلم نیز به کارگردانی «جیمز ون» اکنون در دست ساخت است و قرار است سال 2016 به نمایش درآید.

_ فیلم سینمایی «جن‌گیری امیلی رز»:

این فیلم سینمایی سال 2007  به کارگردانی «اسکات دریکسون» ساخته شد که «راجر ایبرت» از آن به عنوان فیلمی «گیج‌کننده» یاد می‌کند، با این حال این فیلم در گیشه با استقبال بسیار خوبی روبه رو شد.

این فیلم که بازیگرانی چون «لارا لینی»، «تام ویکینسان» و «کمبل اسکات» در آن ایفای نقش کرده‌اند، داستان مراسم جن گیری دانشجویی به نام «امیلی رز» است که در این مراسم شخص جان سپرده و پس از آن پدر مور (کسی که مجری مراسم جن‌گیری) بوده در دادگاه محاکمه می‌شود و از آن به بعد مخاطب شاهد جلسات چالش‌برانگیز دادگاه است.

این فیلم نیز براساس داستان واقعی زندگی دختر دانشجویی به نام «آنه‌لیزا میشل» ساخته شده است، او 21 سپتامبر سال 1952 در  آلمان متولد شد و سال 1968 زمانی‌که 17 ساله بود شروع به تشنج کرد، اولین حملات صرعی او سال بعد ظاهر شد و تنها کمی بعد، هنگام عبادت دچار توهمات می‌شد و ادعا می‌کرد که صدایی دائما به او می‌گوید که او نفرین شده است.

براساس گزارش روزنامه واشنگتن پست، مقامات کلیسایی سال 1975 تأیید کردند که او به تسخیر شیطان درآمده است.

پدر «آرنولد رنز» که پیش تر به عنوان مبلغ دینی در چین مشغول به کار بود، مسئول مراسم جن‌گیری او شد و در مدت 10ماه 67 مراسم جن‌گیری برگزار کرد. یعنی به طور متوسط هفته‌ای 1 تا 2 مراسم که برخی مراسم‌ها تا 4 ساعت طول می‌کشید.

به گزارش روزنامه واشنگتن پست، «آنه‌لیزا» ادعا می‌کرد که چهره‌ شیطان را در چهره اطرافیان و چیزهایی که در اطرافش وجود داشت، می‌دید.

«آنه‌لیزا سرانجام سال 1976 در یکی از مراسم‌های جن گیری درگذشت و دادگاه چهار نفر (پدر آرنولد، دستیارش و پدر و مادر آنه لیزا» را در مرگ او مقصر تشخیص داد.

مادر آنه‌لیزا در جلسه دادگاه تأکید کرد که از ته قلب معتقد است که کار درست را درباره دخترش انجام داده است، زیرا نشانه‌های مسیح را بر دستان دخترش دیده و مطمئن است که دختر قربانی شده تا روح‌های بسیار دیگری را نجات یابد.

_فیلم سینمایی «زنده زنده خورده شدن»

«ویلیام توبی هوپر»، کارگردان آمریکایی که بیشتر با فیلم‌هایی همچون «کشتار با اره‌برقی در تگزاس» و «من امشب خطرناکم» شناخته شده است، در سال 1977 اقدام به ساخت فیلم سینمایی «زنده زنده خورده شدن» کرد.

او در این فیلم براساس اتفاقی واقعی، داستان مردی خونخوار و روان‌پریش را به تصویر کشید که در تگزاس صاحب هتل است و دیوانه‌وار عاشق قتل و خونریزی است.

او قربانیان خود را از میان مهمانان هتل انتخاب کرده و آنها را زنده زنده خوراک کروکودیل غول‌آسایی می‌کند که او را در نزدیکی هتل نگهداری می‌کند.

اوایل قرن بیستم  یک قاتل زنجیره‌ای به نام «جو بال» که  صاحب هتل کوچکی در تگزاس بود، مدت‌ها بدون آنکه کسی متوجه شود اقدام به قتل افراد بی‌شماری کرد. او جنازه قربانیان را به خورد کروکودیل می‌داد.

_پیشگویی‌های مرد شاپرکی:

این فیلم سینمایی که به کارگردانی «مارک پلینگتون» در سال 2002 ساخته شد، تنها یک فیلم فانتزی هالیوودی نیست بلکه داستان آن براساس مجموعه اتفاقاتی واقعی که از نوامبر سال 1966 تا دسامبر سال 1967 رخ داده بود، نوشته شده است.

«پیشگویی مرد شاپرکی» داستان یکی از خبرنگاران مشهور واشنگتن پست با نام «جان کلاین» است که در آستانه‌ی خوش‌بختی، ضربه‌ای هولناک می‌خورد؛ مرگ همسرش که به یک تومور مغزی عجیب و غریب مبتلا شده بود و پس از مرگ، دفترچه‌ای با نقش‌هایی عجیب از او به یادگار ماند که مسیر جدیدی در زندگی جان ایجاد می‌کنند.

«لورن کولمن»، مؤسس و رئیس موزه بین‌المللی نهان جاندار شناسی در شهر پورتلند آمریکا، کسی است که درباره داستان‌های روایت شده از مرد شاپرکی حقیقی و موجودات دیگر ناشناخته تاکنون  15 کتاب پرفروش نوشته و در پروسه تولید این فیلم نیز به عنوان مشاور حضور داشته است.

او توضیح می‌دهد: 15 نوامبر سال 1966، 4 نفر که دو به دو زن و شوهر بودند، به ویرجینیای غربی مسافرت می‌کنند و در آنجا دو چشم قرمز خیلی بزرگ را مشاهده می‌کنند که خیلی آنها را می‌ترساند ولی نمی‌دانند که این چیست و در واقع چشمان چه موجودی است؟.

این نخستین مشاهده عینی گزارش شده از «مرد شاپرکی» بود، در توضیح این موجود عجیب و غریب آمده است که موجوی عجیب و ترسناک با پاهایی با ارتفاع 6 تا 7 فوت با چشمانی قرمز و بزرگ که در بالای این پاها قرار گرفته، بدون سر و بالاهایی عظیم و بسیار بزرگ. این موجود به سمت آنها می‌آید،‌ آنها فرار می‌کنند و آن موجود آن را تعقیب می‌کند تا نزدیکی شهر که در مه فرو رفته است.

«کولمن» در ادامه می‌افزاید: اگرچه این موضوع در رسانه‌های محلی به عنوان چیزی عجیب و غریب به سخره گرفته می‌شود، ولی  13 ماه بعد بیش از 200 نفر دیگر نیز این موجود را می‌بینند.

البته اتفاقاتی که در این مدت در این منطقه می‌افتد، تنها به دیدن «مرد شاپرکی» محدود نمی‌شود، بلکه در این مدت سگ‌های بسیاری زخمی و فلج می‌شوند، موجودات و اشیای پرنده بسیاری دیده می‌شود و اتفاقات عجیب و غریب و بد دیگری نیز در این میان افتاد که مهم ترین‌ آنها حادثه سقوط پل نقره‌ای رودخانه اوهایو در ویرجینای غری بود که در آن 67 نفر به رودخانه سقوط کردند که 46 نفر از آنان کشته شدند. بسیاری از کشته‌ شدگان کسانی بودند که شهادت داده بودند که مرد شاپرکی را در آن منطقه دیده‌اند، این اتفاق در آن زمان در رسانه‌های داخلی سر و صدای زیادی به پا کرد.

حال اینکه چرا نام این موجود «مرد شاپرکی» نامیده می‌شود، همزمان با این اتفاقات سریال تلویزیونی «بتمن» از تلویزیون پخش می‌شده، چند نفر از سردبیران مجلات و روزنامه های محلی لقب بتمن را به این موجود می‌دهند ،ولی از آنجا که که بتمن بال نداشت، یک سردبیر این موجود را «مرد شاپرکی» می‌نامد و کمی بعد نیز بقیه به تقلید از او این موجود را «مرد شاپرکی می‌نامند.

_فیلم سینمایی «آرواره‌ها»:

این فیلم سینمایی سال 1975 ساخته شد و طرفداران بسیاری را در میان علاقه مندان به سینما و همچنین منتقدان از آن خود کرد.

«اسپیلبرگ» این فیلم را براساس فیلمنامه‌ای اقتباس شده از رمانی به همین نام نوشته «پیتر بنچلی» کارگردانی کرد. داستانی تکان‌دهنده از حمله وحشتناک و خونخوارانه کوسه‌ها به مردمی که برای شنا به دریا آمده‌اند.

گفته می‌شود این فیلم براساس مجموعه حملاتی که در سال 1916 در سواحل نیوجرسی اتفاق افتاد ساخته شده است.

از تاریخ 1 جولای تا 12 جولای سال 1916 در سواحل ایالت نیوجرسی کوسه‌ها به افرادی که برای شنا و تفریح به دریا رفته بودند، به دفعات حمله کردند که در این میان 4 نفر کشته شدند و 1 نفر نیز به شدت زحمی شد. از همان سال محققان بر این عقیده بودند که وقوع چنین اتفاق نادر و اینکه کوسه‌ها تا این حد به ساحل نزدیک شده‌اند، گرمای بیش از اندازه، هزاران نفر را به سواحل نیوجرسی کشانده بود و این تجمع بی‌سابقه انسان‌ها در ساحل، کوسه‌ها را به چنین سمتی سوق داده است.

البته در سال 2001، «بنچلی»، نویسنده رمان «آرواره‌ها» تأکید کرد که به هیچ وجه برای نوشتن رمانش از اتفاقات سال 1916 ایده نگرفته است.

_فیلم سینمایی «وحشت در آمیتی‌ویل»:

این فیلم ترسناک آمریکایی سال 1979 به کارگردانی «استوارت رزنبرگ» ساخته شد. البته نسخه بازسازی شده این فیلم نیز در سال  2005 به کارگردانی «اندرو داگلاس» به نمایش درآمد.

 این فیلم نیز براساس اتفاقی واقعی ساخته شد، اتفاقی که در آن پدر خانواده همسر و پنج فرزندش را به طرز فجیعی به قتل رساند و در دادگاه محکوم شد. او در تمامی جلسات دادگاه تأکید می‌کرد که صدایی او را مجبور به این کار کرد.

خانه آنها یک سال بعد توسط خانواده لوتز خریداری شد و این خانواده مدعی بودند که از کمی پس از ورودشان به خانه شاهد رویدادهای غیر طبیعی بوده و همچنین در این میان شاهد حضور ارواح سرگردان نیز بوده‌اند که از جمله آنها روح پسر بچه‌ای بود که بعدها گفته شد متعلق به پسر کوچک خانواده «جان» بوده است. آنها پس از مدتی مجبور به ترک این خانه شدند.

پسر خانواده لوتز که اکنون حدود 50 سال دارد در چند مصاحبه این مسئله را تأیید کرده است.


منبع: فارس 



انتهای پیام / 
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.