سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ماجرای برخورد پنکه سقفی با نوزاد در قنداق+تصاویر

چهار سال از ماجرای «محمد ایمان» می‌گذرد، نوزادی که در حین تصویرسازی روضه حضرت علی اصغر(ع) دچار حادثه شد، اما پدرش روایت دیگری از این ماجرا دارد.

 به گزارش گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران جوان ، یازدهم آذرماه سال ۹۰ در مراسم شیرخوارگان حسینی در مسجد امام حسین بندرعباس، برای تصویرسازی شهادت حضرت علی اصغر(ع) در روز عاشورا، یکی از نوزادان جلسه را بالای دست بلند می‌کنند، بدون اینکه متوجه باشند ارتفاع پنکه سقفی کم است، در این هنگام اتفاقی ناگوار رخ می‌دهد.

پدر «محمدایمان اتکا» درباره این رخداد می‌گوید: در حالی که همسر و فرزندم در مراسم شیرخوارگان حسینی به سر می‌بردند، ناگهان صدای فریاد حاضرین بلند شد، همسرم با تلفن به من اطلاع داد که محمد ایمان با پنکه سقفی مسجد برخورد کرده و مجروح شده است.
 
وی می‌‌افزاید: ظاهراً قنداق محمد ایمان به پنکه گیر می‌کند و فرزندم جراحت بر می‌دارد، بعد از اینکه خود را به مسجد رساندم، پسرم را به بیمارستان بردم، پزشکان با درمان دارویی چند روزه و بدون آنکه حتی نیاز به عمل جراحی باشد، او را در ۱۶ آذر ماه مرخص کردند.

محمدایمان مدت پنج روز در بیمارستان بستری می‌شود، وی که از ناحیه سر دچار آسیب‌دیدگی و خونریزی مختصری شده بود. در نهایت پدرش که شفای فرزند را به دستان حضرت علی اصغر(ع) سپرده بود، او را سالم تحویل می‌گیرد.
 
هر چند در آن برهه از زمان در فضای مجازی فیلم این ماجرا با عنوان «مرگ دلخراش نوزاد دو ماهه در مراسم عاشورا» انتشار یافت، امسال نیز بار دیگر این فیلم در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد.





براي آگاهي از آخرين اخبار و پيوستن به کانال تلگرام باشگاه خبرنگاران جوان اينجا را کليک کنيد.


منبع: فارس
انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۱۷
ناشناس
۰۱:۲۴ ۰۶ آبان ۱۳۹۴
کی فرار کرد ما که ندیدیم شما چی؟؟؟
ناشناس
۰۱:۰۳ ۰۶ آبان ۱۳۹۴
پنکه سقفی هلیکوپتر نیست ولی اگه پنکه سقفی هم کاری نکرده باشه با اون شدتی ک بچه خورد ب زمین ی چیزیش میشه
ناشناس
۰۰:۰۰ ۰۶ آبان ۱۳۹۴
پنکه سقفی مگه هلیکوپتره که بچه رو تیکه تیکه کنه؟
ناشناس
۲۱:۵۷ ۰۵ آبان ۱۳۹۴
خدا میداند
ناشناس
۲۱:۲۵ ۰۵ آبان ۱۳۹۴
یه نمه ضایع تعریف کردی
انشاءالله که همینطوری بوده
ناشناس
۱۴:۱۹ ۰۵ آبان ۱۳۹۴
داستان خوبي بود از اينكه مردم رو چيز فرض كرديد جالبه ،تو فيلم بعد از اينكه بچه ميخوره زمين زنها با ديدن بچه جيغ ميزنند و فرار ميكنند چون صحنه دلخراش بوده مرد بالايي چيز گيجه گرفته با ديدن صحنه .شما ميگيد خون مختصر اگه خون مختصر بود زنها با ديدن كودك به يكباره جيغ زنان فرار نميكنند تازه همه وايستاند تا شما بيايي ببريش بيمارستان جالبه بعد 4 سال فكر نميكني دير به فكر داستان درست كردن افتاديد. چه مادر خون سردي همه دارند فرار ميكنند موبايل دراورده با كمال خونسردي داره واقعه رو به شوهرش اطلاع ميده
ناشناس
۲۳:۴۹ ۰۵ آبان ۱۳۹۴
نمیدونم چرا باید داستان درست کنند اینها ولی اگه شما پدر ومادرش رو میشناسی داستان وفیلم واقعیش رو برامون بفرست!در ضمن من به عنوان یک خانم از دیدن اون صحنه تو خونم جیغ زدم وبه صورتم زدم و نتونستم بقیه ی فیلم رو ببینم!واین عکس العمل طبیعی خانمهاست!مادر بچه هم که دنبال بچش رو گرفته اون رو زخمی دیده وبه باباش زنگ زده.اگه خیلی باهوشی وکارآگاه !اون اخبار وفیلمهای پیزوری که از ماهواره میبینی رو اینطوری تحلیل کن!